منهاي داريونهمه

به بهانه میلاد امام هادی(علیه السلام)؛روایت هایی از زندگی امام دهم

از تولد تا امامت

حضرت علی بن محمد ملقب به «هادی»، دهمین امام شیعیان در نیمه ماه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری به دنیا آمده است. مادر آن حضرت را سمانه یا سوسن نامیده اند. آن حضرت و فرزند گرامیش امام حسن به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال ۲۳۳ با سامرا(عسکر) برده و تا پایان عمر در آنجا تحت نظر قرار دادند. پس از شهادت امام جواد در سال ۲۲۰ هجری، فرزندش امام هادی که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام هادی تردید خاصی برای آنها به وجود نیامد.

هجرت اجباری به سامرا

متوکل عباسی در سال ۲۳۳، پس از گزارش هایی که توسط همسرش و عده ای دیگر مبنی بر جذب شدن مردم به امام هادی و احتمال وقوع شورش به او رسید، مصمم شد تا امام را از مدینه به سامرا بیاورد. امام تا پایان عمر خود، بیش از بیست سال در شهر سامرا به سر برد.

برخوردهای متوکل برای تحقیر کردن امام :  متوکل سخت در تلاش بود تا شخصیت امام را نزد مردم پایین آورد. مسعودی مورخ مشهور درباره برخوردهای متوکل با امام نوشته است:

روزی متوکل از امام پرسید: فرزند پدر تو (یعنی شما) درباره عباس بن عبدالمطلب چه می گوید؟ امام در پاسخ فرمود: ای خلیفه، فرزند پدرم درباره شخصی که خداوند اطاعت فرزندانش را بر مردم و اطاعت او را بر فرزندانش واجب کرده، جز نیکی چه می تواند بگوید؟ مسعودی پس از نقل این مطلب می نویسد: هدف واقعی امام از این پاسخ، وجوب اطاعت از دستورهای خداوند بر فرزندان عباس بود که این چنین به اشارت آن را بیان کرد. این گونه پاسخ گویی به خوبی نشان می دهد که آن حضرت در معرض تهدید متوکل قرار داشت، بنابراین بایستی تقیه پیشه کرده و و جواب را با چنان زیرکی بدهد که فقط اهل دقت و فهم، منظور اصلی امام را دریابند.

مسعودی در نمونه ای دیگر روایت می کند: به متوکل گزارش دادند که در منزل امام هادی ادوات جنگی و نامه هایی از شیعیانش به او وجود دارد. دستور داد تا عده ای از سربازان و ماموران نابهنگام و غافلگیرانه در شب به منزل امام حمله برده و ایشان را در حالی که لباسی پشمین بر تن داشت، از خانه بیرون آورده و به نزد متوکل ببرند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت، متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و پیاله ای به او تعارف کرد و گفت: بنوش. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. باقی ماجرا و اینکه امام به اجبار متوکل چه کرد و چه اشعاری خواند را می توانید از زبان مرحوم حجت الاسلام فلسفی بشنوید.

ماجرای دیگری نیز نقل شده که روزی متوکل که از دست امام هادی به خشم آمده بود دستور داد تا ایشان را به نزد او آورند. فردی سنی مذهب به نام عبدالرحمان اصفهانی که برای مشکلی به دربار متوکل مراجعه کرده و آنجا بود و امام را تا آن لحظه ندیده بود منتظر شد تا ببیند چه کسی این گونه متوکل را به خشم آورده است و بعد در دل دعا کرد که متوکل به او آسیبی نرساند. امام که در حال عبور نزدیک او رسید سخنانی به او گفت. باقی این روایت و محتوای سخنان امام را خطاب به این فرد از زبان استاد هاشمی نژاد بشنوید.

امام هادی و شیعیان ایرانی

در کتاب عیون اخبار الرضا نوشته شده است: « اکثر شیعیان در قرن نخست از شهر کوفه بودند. از دوران امام باقر و امام صادق علیهما السلام به این طرف ، لقب “قمی” در آخر اسماء تعدادی از اصحاب ائمه به چشم می خورد. اینها اشعری های عرب تباری بودند که در قم می زیستند. در زمان امام هادی علیه السلام، قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه طاهرین وجود داشت.

در کنار قم، دو شهر آبه (یا آوه) و کاشان نیز تحت تأثیر تعلمیات شیعی قرار داشته و مردم این شهرها از بینش شیعی مردم قم پیروی می کردند. مردم قم و آوه ، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام به مشهد مسافرت می کردند که امام هادی نیز آنها را در قبال این عمل “مغفور لهم” وصف کرده اند.»

شاگردان قمی امام دهم: از مجموع شاگردان و اصحاب امام هادی که نزدیک به ۱۹۰ نفر بودند، شماری را قمی ها تشکیل می دادند؛ افرادی مانند: احمد بن اسحاق اشعری؛ احمد بن محمد بن عیسی اشعری؛ احمد بن اسحاق رازی؛حسین بن مالک قمی؛ احمد بن حمزه بن یسع قمی؛ جعفر بن عبدالله بن حسین قمی؛ حسین بن اشکیب قمی و … . قم در این دوران، مهم ترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این سرزمین با آن حضرت وجود داشت که در رجال طوسی و نجاشی به روابط راویان قمی با معصومان اشاره شده است.

وکلای امام هادی و اختیارات آنها

دوران آخرین امامان شیعه همرا ه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. در عین حال در همین دوره شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. میان امام هادی و شیعیان عراق، یمن، مصر، ایران و نواحی دیگر ارتباط برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام این ارتباط بود مساله وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا و پس از آن امام جواد و امام هادی کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حل معضلات فقهی و کلامی نیز، نقش سازنده ای داشتند.

شهرهای مورد نظر برای تعیین وکلا به چهار منطقه تقسیم می شدند:

۱٫ بغداد، مدائن، سواد و کوفه

۲٫ بصره و اهواز

۳٫ قم و همدان

۴٫ حجاز، یمن و مصر

وکلای ائمه بیشتر به وسیله نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند و بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی همین نامه ها به شیعیان می رسید.

منبع:خبرآنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا