ديدگاههمه

با دست روی دست گذاشتن دردی از داریون دوا نمی شود

جلیل زارع|

… بگذارید بی مقدمه برویم سر اصل مطلب. تا وقتی داریون فقط نام شهر را به یدک می کشد، همین آش است و همین کاسه. دوستی می گفت: منطقه ی داریون به علت نزدیکی به کلان شهر شیراز و اماکن تاریخی فارس باید به مکانی سیاحتی تبدیل شود.

… اگر می خواهیم نام شهر برازنده ی زادگاهمان باشد باید به نیازهای ضروری آن هم پاسخ دهیم. در این جا فقط برای مثال و به این منظور که شما کاربران عزیز نیز آن چه به ذهنتان می رسد را فهرست کنید، به برخی از این نیازها اشاره می کنیم :

۱- نجات سریع و شجاعانه ی سفره های آب زیرزمینی خالد آباد از حملات بی رحمانه ی حفاری بی رویه و غیر اصولی و بی حساب و کتاب چاه های آب آهکی به بهانه ی ایجاد باغ شهر و …. قبل از آن که برای هر اقدامی دیر شود و آب کشاورزی که هیچ، حتا تامین آب آشامیدنی هم با مخاطره جدی رو به رو شود:

متاسفانه آثار شومش پدیدار شده است !

۲ – ایجاد سامانه ی فاضلاب مسکونی به منظور جلوگیری از آلودگی سفره های آب آشامیدنی زیر زمینی و محدوده ی آن :

این یک امر حیاتی است که اگر امروز صورت نپذیرد، شاید فردا دیر باشد. تا جایی که به جرات می توان گفت اگر مسئولین امر، امروز در این کار سستی و سهل انگاری کنند، تصفیه آب آلوده به فاضلاب انسانی و حیوانی برای نسل فردا به راحتی امکان پذیر نیست.

طرح از:محمدجعفر حقیقت جو
طرح از:محمدجعفر حقیقت جو

اگر دیر بجنبیم در آینده ای نه چندان دور، ناگزیریم برای تامین آب شرب از بطری های آب معدنی گران ( و متاسفانه گاه غیر استاندارد ! ) و برای سایر مصارف از همین آبی که خود در آلودگیش نقش داشته ایم استفاده کنیم !

۳ – ایجاد فضای سبز در دامنه ی کوه های کنار جاده شیراز- داریون ، مثلا از سه تلان تا دودج :

شاید تنها در این صورت بتوان یک ریه ی تنفسی مطلوب برای ساکنین فعلی منطقه و نسل های آتی ایجاد نمود. مسلما این فضای سبز گسترده ، منطقه ی ما را به منطقه ی گردشگری مطلوبی در جوار شهر توریستی شیراز تبدیل خواهد کرد که حاصل آن عمران و آبادی و درآمد زایی برای مردم منطقه خواهد بود.

۴ – ایجاد حوزه علمیه و مساجد وسیع با رویکرد فرهنگی و ساخت مصلایی با معماری اسلامی و سایر مراکز فرهنگی ضروری از قبیل کتابخانه و کتابفروشی های بزرگ علمی، ادبی و الکترونیکی .

۵ – توسعه ی شبکه اینترنت و زیر ساخت های آن به طور کامل

۶ – ایجاد بازار سر پوشیده با معماری ایرانی – اسلامی تا استفاده چند گانه ی مرکز خرید، محل تفریح و جاذبه ی گردشگری را داشته باشد.

۷ – ساماندهی مراکز فروش مواد خوراکی و قنادی ها و … و نظارت بر رعایت موارد بهداشتی توسط دارندگان این قبیل مشاغل

۸ – ساماندهی گاوداری ها، دامپروری ها و مرغداری ها :

در کل دامداری باید به اندازه ی کافی دور از مناطق مسکونی بوده و حداقل ده کیلومتر از شهر فاصله داشته باشد تا سلامتی مردم به خطر نیفتد.

۹ – راه اندازی وسایل حمل و نقل عمومی درون و برون شهری

۱۰ – ایجاد شعبات اداراتی از قبیل پلیس بعلاوه ده، امور مشترکین تلفن همراه، ثبت احوال، ثبت اسناد و املاک، دفاتر بیمه، مشاوره ازدواج، تحصیل و …، دفاتر ازدواج و طلاق، راهنمایی و رانندگی، آموزش رانندگی، مرکز ترک اعتیاد، احداث استخر توسط بخش خصوصی، احداث پایانه ی مسافربری و پارکینگ که بخش زیادی از آن ها را می توان توسط بخش خصوصی راه اندازی کرد.که مسلما وجود مدیریت آگاه، توانمند و متعهد، مسیر پیش رو را میسر و کوتاه خواهد کرد.

۱۱ – نمایندگی های فروش و تعمیرات ایران خودرو، سایپا و نمایندگی های فروش لوازم خانگی و …

۱۲ – تاسیس شعب دانشگاه جامع علمی کاربردی، هنرستان های صنعتی، مدارس نمونه مردمی و تیزهوشان و …

۱۳ – اداره کشاورزی به منظور راهنمایی کشاورزان و در اختیار گذاشتن تسهیلات و امکانات لازم

۱۴ – اداره کاریابی

۱۵ – اداره تعاون و رفاه

۱۶ – خودرو شویی مجهز و استاندارد برای خودروهای سبک و سنگین

۱۷ – احداث باشگاه های چند منظوره ی مجهز

۱۸ – ایجاد تله کابین در دشت خالد آباد

۱۹ – ایجاد شهر بازی

۲۰ – ایجاد کارگاه های نجاری، خیاطی و …

۲۱ – ایجاد آموزشگاه های زبان های خارجی و کمک آموزشی

۲۲ – برپایی نمایشگاه های گوناگون در زمان های مناسب

۲۳ – ایجاد فروشگاه های بزرگ و دایمی انواع لباس های ایرانی – اسلامی

۲۴ –ایجاد پیست اتوموبیل رانی، موتور سواری و دو چرخه سواری و برگزاری مسابقات آن ها

۲۵ – احداث مراکز پرورش گل و گیاه با توجه به کمبود آب کشاورزی

۲۶ – احداث مزارع گلخانه ای با توجه به کمبود آب کشاورزی

۲۷ – احداث مراکز پرورش قارچ

۲۸ – احداث مراکز پرورش بلدرچین، تیهو، قرقاول و مرغان محلی

۲۹ – احداث مراکز پرورش ماهی

۳۰ – ……………………………………………………………………………
… و این رشته سر دراز دارد و همان طور که گفته شد، مسلما شما هم می توانید موارد دیگری را به این لیست بیفزایید.

… از حق نمی توان گذشت که در حال حاضر برخی از این موارد موجود است و آن هایی هم که هنوز میسر نشده است باید با توجه به امکانات و اولویت ها و مصلحت اندیشی و هزار اما و اگر دیگر با کلی فکر و اندیشه و دو دو تا چهار تا کردن سر پا شود.

… به فعلیت رسیدن این نیازهای حیاتی، به ویژه موارد ۱ و ۲ و ۳، عزم همگانی می طلبد. شاید اگر شوراهای اسلامی منطقه، به عنوان نمایندگان مردم، کمی بیش تر آستین ها را بالا بزنند و مسئولین منطقه و کلان شهر شیراز هم دستشان را برای اقدامات لازم باز بگذارند و از حمایت های لازم دریغ نورزند، به فعلیت رسیدن آن ها چندان دور از انتظار هم نباشد. البته نیل به این اهداف متعالی، مستلزم برنامه ریزی بلند مدت و تامین بودجه و اعتبار لازم است.

… قبول دارم حرف از این مقوله زدن دل شیر می خواهد و عزم پلنگ که اگر آمده ایم گره ای از این کلاف سر در گم مشکلات و معضلات پیش رو باز کنیم راهی جز این نیست و اگر هم …. که دیگر چه عرض کنم ؟

… حرف من این یا آن لیست و این یا آن اولویت نیست. تمام حرف من این است که با دست روی دست گذاشتن و بیرون گود نشستن و گفتن لنگش کن نه دردی از صاحب درد دوا می شود و نه یدک کشیدن نام شهر و حتا بخش به تنهایی کار ساز است.

… باید با مدیریت کارآمد و یاری طلبیدن از صاحبان فکر و اندیشه و سرمایه و صد البته خرد جمعی به پا خاست و در نهایت به خدا توکل کرد.

حالا شما بگویید …

8 دیدگاه

  1. با عرض سلام خدمت آقاي زارع .
    داريون يك مهره سوخته است اين رو همه ميدونند .دعا كنيم فرجي بشه تااين اوضاء عوض بشه وگر نه تلاش كردن مردم مثل دست وپا زدن تو باطلاق هست به اميد فردايي بهتر.

    1. عرض سلام متقابل احمد رضا جان …

      دعا که کار معمول ما داریونی هاست. پشت بندش توکل هم لازمه. ولی اینو هم شنیدی که میگن ” با توکل زانوی اشتر ببند ! ”

      با همه اینا اگر از همون اول به باتلاق فکر کنیم، خب نتیجه ی دست و پا زدنمون هم میشه فرو رفتن بیش تر تو همین باتلاقی که خودمون با دست خودمون کندیم !

      من میگم : « تلاش + استقامت + دعا + توکل = موفقیت

      و باز هر چی خدا بخواد که خدا برکت را در حرکت قرار داده است.

      باقی هم بقایتان …

    1. سلام یوسف جان …

      قبول… ولی همان طور که شما بهتر از این حقیر سراپا تقصیر می دانید، ما مکلف به انجام وظیفه ایم. نتیجه را هم خدایی که خرمشهرها را آزاد کرد رقم می زند.

  2. آخه داریون چی داره که به مکانی سیاحتی تبدیل شود ؟
    گردش گر میاد داریون تا چکار کنه؟
    هوای خوب؟
    آب؟
    سرسبزی؟

  3. سلام آرشی عزیز…

    راست می گویی، ولی بوده اند جاهایی که هیچی نداشته اند جز دل شیر و عزم پلنگ و از همین هیچی به همه چی رسیده اند !

    بافی بقایتان …

    1. سلام احمد رضا جان …

      … حالا دل شیر و عزم پلنگ به کنار، تیز پایی غزال هم به کنار، عزم و اراده و پشتکار لاکپشت که دیگر می توانیم داشته باشیم !؟ نمی توانیم !؟

      من می گویم، مهم خواستن و تلاش و توکل است. اگر بخواهیم و برای خواسته هایمان تلاش کنیم و به جای ترس از شکست، از خواسته های به حقمان کوتاه نیاییم و بر آن اصرار بورزیم، حتا در این عصر سرعت، به کندی لاکپشت هم که پیش برویم اگر خسته و دل زده نشویم و پا پس نکشیم و با توکل محکم زانوی اشتر را ببندیم، هر چند سخت و دشوار و طولانی ولی بالاخره موفق می شویم.

      نمی گویم 30 نما از مشکلات را با هم دنبال کنیم که آن هم شدنی است، ولی همین یک نمای ” نجات سفره های آب زیرزمینی خالدآباد که قدم اولش را برداشته ایم و طومارش را نوشته ایم هم اگر پی گیر باشیم کلی از مشکلاتمان حل می شود. نمی شود ؟

      عزیز دل برادر ! عیب ما داریونی جماعت این است که می نشینیم کنار گود و می گوییم لنگش کن ! وقتی هم سر و کله ی یکی پیدا شد و آمد و لنگش کرد شروع می کنیم به کار شکنی و سنگ اندازی ! و تا پایش را لنگ نکنیم ول کن معامله نیستیم که نیستیم !

      شاهد می خواهی، قضیه ی بیمارستان ! باز هم شاهد می خواهی روند ایجاد شهرک صنعتی منطقه داریون ! کدامتان می دانید چرا متوقف و در نطفه خفه شد !؟ دست روی دلم نگذارید که خون است ! ! !

      باز هم بگویم ؟ همین موسسه ی فکسنی علمی و آموزشی رزمندگان داریون را که با کلی چشم انداز و امید و آرزو با اهداف کوتاه و بلند، دنبال کرده ایم و قرار هم نیست متوقفش کنیم ! ولی چه شد !؟ در همان قدم اول مانده ایم ! چرا !؟ کاش دست کم اهل دنبال چراها رفتن بودیم که نیستیم عزیز !

      باز و باز شاهد را هم زیاد توی دل خودم نگه داشته ام ولی هر حرفی را نمی شود و به صلاح نیست که بزنی ! بارها امتحان کرده ایم، حمایت که نشده ایم هیچ، هزار نقطه چین توی دلمان کاشته شده!

      ” فراخوان عمومی داریون نما برای منطقه داریون ” و پشت بندش مرحله ی دوم آن و نامه هایی که به فلانی ها زدیم و جواب هایی که شنیدیم و ….

      دست روی دلم نگذارید که خون است عزیز ! تا حالا فکر کرده اید چرا همایش بزرگ نخبگان را که در مرحله ی سوم می خواستیم راه بیندازیم ………. ( وای از این نقطه چین ها که بهش فکر نمی کنیم ! وای ! )

      انصافا چند نفرتان دیدگاه زیر را که خواندید رویش فکر کردید ! ؟

      « جلیل زارع خرداد ۲۲, ۱۳۹۴ در ۷:۱۷ ق.ظ

      زبان خامه ندارد سر بیان فراق
      وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

      اگر به‌دست من افتد، فراق را بکشم
      که روز هجر سیه باد و خان‌و‌مان فراق

      تا وقتی چیزی را نمی دانی، فقط یک درد داری، آن هم درد ندانستن است. ولی وقتی دانستی، درد روی درد است که آزارت می دهد. سخت است درد دانستن و لب فرو بستن !

      مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
      وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

      کاش می شد برخی ناگفته ها را گفت، هرچند دیگر گوش شنوایی هم نیست ! با این وجود:

      از آه دردنـاکی سـازم خبـر دلـت
      روزی که کوه صبـرم بر بـاد رفـته باشد»

      … راست می گویی عزیز ! داریون نه دل شیر دارد نه عزم پلنگ که اگر داشت …… ولی …….

      دیگر چه بگویم که نگفته باشم …… العاقل فی الاشاره … باقی هم بقایتان ….

پاسخ دادن به یوسف بذرافکن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا