گزارشهمه

عطر شهدا و رایحه خوش تفکر بسیجی در داریون

یوسف بذرافکن|

خاصیت این دنیای خاکی این است که گاهی گرد و غبار دنیا و زنگار گناه دل آدم خاک نشین را تیره و تار می کند و او را از هدف بزرگ خلقت که عبودیت معبود بی همتا و رسیدن به کمال است دور می کند ، بنابراین لازم است که دل را از زنگار معصیت و تعلقات دنیوی پاک کرد تا از فرسنگ ها از معنویت و راز خلقت دور نشویم و این میسر نیست مگر آنکه دل خود را با اهل دل گره بزینیم و از آنهایی که ره صد ساله را یک شبه پیموده اند استمداد بطلبیم .

مجالس ذکر و دعا و توسل به معصومین علیهم السلام و همشینی با کسانی که با آن بزرگوران محشورشده « و عند ربهم یرزقون» هستند این فرصت را به انسان غافل می دهد که در اعمال خود تجدید نظر کند و حداقل برای لحظه ای خود را در جوار آنها احساس کند . مجالس بزرگداشت شهدای والا مقام ما انسانهای سرگرم شده به دنیا را با عطر و بوی شهدا شستشو می دهد و لکه های گناه و غفات را از ما پاک می کند.

این شهدا نیستند که به این مجالس احتیاج داشته باشند بلکه این ما جا مانده گان از شهدا هستیم که به این مجالس بسیار نیازمند هستیم . آری به تعبیر زیبای قرآن کریم شهدا زنده گان جاویند. این شهدا هستند که به جامعه حیات بخشیده و شمع فروزان جامعه اند و حتی مجالس آنها هم به افراد جامعه حیات می بخشد . جای بسی خوشبختی است که همه ساله یادواره شهدای عزیز منطقه داریون با شکوه فراوان برگزار می شود تا فرصتی باشد که همه مردم با شهدا تجدید میثاق کرده و از معنویت آنها کسب فیض کنند ،این مجا لس یک کنگره بزرگی فرهنگی است که نسل های مختلف جامعه را به همدیگر و اهداف مقدس شهدا گره می زند .

امروز که یاد واره شهدای منطقه داریون بود به خوبی می شد عطر شهداء و رایحه خوش تفکر بسیجی را استشمام کرد . همه آمده بودند از خانواده های معظم شهدا تا همرزمان و همسنگران شهدای عزیز ،از سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس گرفته تا کودکان و نوجوانانی که به غیر از تصاویر و مطالب کتابهای درسی خود چیز دیگری از شهدا و رزمندگان اسلام نمی دانستند ،جانبازان و ایثار گران دفاع مقدس هم به چشم می خوردند که در جایگاه مخصوص ننشسته بودند بلکه گمنام و بی تکبر در میان جمعیت پراکنده شده بودند .

چه مجلس با صفا و بی ریایی بود مثل اینکه باز این لشکر صاحب الزمان (عج) و مسافران کربلا بودند که با هم صفا می کردند و آماده انجام عملیات می شدند ، برخی ها که مدتها همدیگر را ندیده بودند یکدیگر را در آغوش می گرفتند و اشک می ریختند . ماه بهمن بود ماه پیروزی انقلاب اسلامی اما در این مراسم شادی ها هم متفاوت بود ،تمثال هفتاد و شش شهید منطقه داریون که در جلو جایگاه نصب شده بود خنده را از لبها برچیده بود ،کسی سوت و کف نمی زد و آواز نمی خواند، هر چه بود فقط معنویت بود و عشق . همه خود را درمحضر شهدا می دیدند ،یکی از سرداران دوران دفاع مقدس خاطراتی از عملیات والفجر در بیست بهمن ۱۳۶۴را نقل کرد همان عملیاتی که معلم بسیچی شهید ناد خوش نژاد به شهادت رسید .

برادرشهید خوش نژادرا دیدم که در جایی که مسولین را با زنجیر از مردم جدا می کرد ننشسته بود اما با دقت به خاطرات راوی گوش می کرد و آرام و بی صدا اشک می ریخت . این همه را گفتم می خواهم این را بگویم تا از ناراحتی دق مرگ نشوم، در این میان جای برخی از مسولین هم خالی بود آنهایی که میز و پست خود را از شهدا دارند اما در مجلس شهدا لیاقت حضور نیافته بودند ، عده قلیلی هم مثل اینکه از شهدا طلبکار بودند این مجلس خوبی ها و زیبایی های فراوانی داشت اما من فکر می کنم برخی هم امروز مردود شده و مدیون شهدا باقی ماندند .

این مجلس را ستاد یادواره شهداو حوزه بسیج منطقه داریون به خوبی مدیریت کرد و گویا این به مزاق برخی خوش نیامده بود . حتما سایر خبر نگاران داریون نما جزئیات این رویداد بزرگ فرهنگی را انعکاس خواهند داد اما بسیاری از کسانی که با اخلاص آمده بودند خود را از قاب تصویر خبر نگاران مخفی می کردند .

3 دیدگاه

  1. معلم عزیز جناب بذرافکن چه صفایی داشت سالهای پیش را میگویم که شما مجری یاد واره شهدا بودید گله مندم چرا امسال ما را از شنیدن سخنان پر معنا و صدای دلنشینتان محروم کردید به خدا حیف بود این چنین شود صحنه را به دیگران نسپارید

  2. برادر عزیز، شهدا چه زیبا و عاشقانه دریافتند که: راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست/آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست…ممنون از شما و سایر عزیزانی که با تلاش شبانه روزی خود،عطر شهدا و رایحه خوش تفکر بسیجی را با قلم زیبای خود که نشان از عشق دارد،به مشام ما می رسانید.

  3. سلام علیگم گویا شهدای عزیز حقیر را لایق روایت رشادت های آنها ندانسته اند وگرنه روح و جانم فدای شهدای عزیز . وقتی دیدم مسولین محلی خود را با زنجیر از مردم جدا کرده اند پیش خودم گفتم شهدا جان خود را برای مردم ، اسلام و میهن فدا کردند اما بعضی حتی حاضر نیستند برای چند دقیقه کنار مردم بنشیند و خود را تافته جدا بافته می دانند . در حالی تکبر انسان را نابود می کند تکبر آن هم با شهدا ء واقعا نوبر است .

پاسخ دادن به جلیل زارع لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا