اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون | قسمت هفتم: پوشاک مردم داریون (1)

به کوشش:جلیل زارع

تغییر لباس از سنتی به کت و شلوار در زمان رضا شاه صورت گرفت. این کار از سال 1306 آغاز شد و تا سال 1310 تقریبا همه یک دست شدند و از آن به بعد لباس های سنتی فقط برای بازی های نمایشی پوشیده می شد.

پوشیدنی های سنتی مردانه عبارت بود از: کلاه، قبا، عبا، آرخُلُق، شال، تنبان، کلاجه (2)، آبدست، ملکی، چارق و پاپیچ.

کلاه:
با لباس های سنتی، کلاه نمدی استفاده می شد که به آن ” طاس کلاه ” می گفتند. زیرا مانند کاسه ای صاف و ساده بر سر قرار می گرفت. با لباس های جدید، کلاه نقاب دار ارتشی یا کلاه رضاخانی و کلاه دور دار انگلیسی (3) یا ” کلاه لگنی ” پوشیده می شد. به آن کلاه دورِی نیز می گفتند.

بر سر داشتن کلاه، هنگام بیرون رفتن از خانه الزامی بود و می گفتند ” کلاه نشانه ی مردی یا نامردی (4) است نه برای گرمی و سردی هوا. از این رو اهمیت خاصی داشت. چنان چه اگر کسی کلاه خود را بیرون از ده گم می کرد، به خانه برنمی گشت تا کسی کلاهی برای او بیاورد و بپوشد.

قبا:
پیراهن بلند دکمه داری بود که روی آرخُلُق پوشیده می شد. آرخلق، قبای زیر بود که حکم زیر پیراهنی داشت؛ اما تقریبا به همان اندازه ی قبای رو بود.

شال:
پارچه ای بود باریک و بلند و شَرَّبه دار( 5) و مرغوب به طول 5 متر. این پارچه روی عبا، دور کمر پیچیده می شد و هر دو سر آن زیر شال قرار می گرفت. البته نحوه ی بستن آن هنگام عزا تغییر می کرد. (6)

بستن شال نیز همانند کلاه هنگام بیرون رفتن از خانه الزامی بود. نداشتن آن بسیار زشت شمرده می شد و مانند این بود که امروزه کسی با شورت وارد کوچه یا خانه ی دیگری شود. از این جهت روی این مورد تعصب خاصی داشتند و اگر کسی ” قد واز ” (7) به خانه ی دیگری می رفت، حتما بحث و بگو مگو می آمد که چرا با این وضع به خانه ی من آمده ای؟

کلاجه:
همان پالتو امروزی است که از پشم بافته می شد.
آبدست:
پوشش بلندی بود از جنس پشم برّه که تا پشت پا را می پوشاند و مخصوص هوای بسیار سرد بود. این لباس بسیار گرم در برابر باران نفوذ ناپذیر بود و با آن می شد شب سرد بارانی را به راحتی به سر آورد.

مَلکی: (8)
گیوه مانندی بافته شده از ریسمان های محکم پنبه ای با نوک برآمده. مدتی بعد کفش های ” شفرو” و کفش های لاستیکی یا جیری به بازار آمد. کفش های شفرو، کفش اعیانی به حساب می آمد. اما کفش های لاستیکی که به آن اُرسی می گفتند، استفاده ی عام داشت. گرچه خرید همان نیز برای بسیاری از مردم دشوار بود.

چارُق:
نوعی پای افزار که از پوست گاو یا اسب درست می کردند و با شِرِق (9) و تسمه به ساق پا پیچیده می شد.

لباس زنان: ( 10 )
پوشش قدیمی زنان عبارت بود از: چارقدی از جنس جرجه، تور، وال، یا اطلس، به شکل سه گوش یا چهار گوش، یک متر در یک متر. چارقدهای سه گوش که تقریبا شکل لوزی داشت، در جلو، کوتاه بود اما در پشت سر تا پایین کمر می رسید. این چارقدها چنان چه از پارچه ی ساده بود پولک نشان می شد و اگر از پارچه های زر دوزی شده بود، معمولا تنها به کار می رفت. آن ها که توان مالی بیش تری داشتند رشته ای از اشرفی جلو چارقد می بستند. برخی نیز از سکه های زرد رنگ رایج استفاده می کردند. برخی کلاهی کوچک، نازک و سفید از جنس ململ نیز زیر چارقد می پوشیدند که حکم عرق گیر داشت و تنها ته سر را می پوشاند. این کلاه با دو رشته بند باریک زیر چانه بسته می شد.

کلاه ها دو گونه بود: یکی کلاهی معمولی که سوراخی در وسط داشت و دیگری کلاه لَچَکی سه گوش که زیر چارقد ترکی پوشیده می شد و بزرگ تر از کلاه معمولی بود. کلاهی که برخی زنان پول دار می پوشیدند با 10 اشرفی تزیین می گردید. دو اشرفی بزرگ تر دیگر نیز که آن را ” پاگون ” می نامیدند در دو طرف پیشانی قرار می گرفت. دستمال ترکی دور کلاه و چارقد را در بر می گرفت و به گونه ای پوشیده می شد که اشرفی ها پیدا باشد.

بستن دستمال ترکی یا سیاه، مرسوم بود و عمومیت داشت و نداشتن دستمال سر، نوعی محرومیت از لطف همسر بود:
« زن زشتی که از شوهر کنه ناز / سزایش پُی پتی ( 11 ) پیشونیش باز »
پیراهنی بلند با یقه ی ساده و بدون برگردان تنها یا روی زیرپوش، پوشیده می شد که تا پایین پا می رسید. این پیراهن – که مخفف آن، ” پیرَن ” می گفتند – از بالای ران و از دو طرف چاک داشت. جنس آن هم از پارچه های نرم انتخاب می شد.

پوشش پایین تنه، تومون ( 12 ) و ” تومون قِری ” بود. تومون قری مجلسی در حقیقت دامن گشاد و پرچینی بود با حاشیه دوزی و پولک های ” شب نما ” که از 12 تخته یا تکه پارچه به عرض یک متر و بلندی متناسب با قامت زن دوخته می شد. پایین آن را حاشیه دوزی می کردند یا با نوار باریک موج داری که صوف نامیده می شد زینت می دادند. قسمت بالا را هم “نیف” می دادند. یعنی به گونه ای درست می کردند که بتوان بندی باریک به نام بند نیفه از آن رد کرد. طول بند نیفه به اندازه ی دور تومون قری بود. بنابراین به ده دوازده متر می رسید. اضافی آن را پس از گره زدن در سمت داخل قرار می دادند. گاهی به منظور کوتاه نمودن این رشته، باریکه ای از پارچه بین چین ها و نیفه به کار می بردند و طول بند نیفه را تا یک چهارم کاهش می دادند.

برای پف دادن بیش تر تومون قری، بسته به موقعیت و نوع مراسم از سه تا ده عدد از چنین لباسی روی هم می پوشیدند که آخری از همه زیباتر بود. این لباس با تومون قری خانه تفاوت داشت که معمولا از پارچه ی ساده و ارزان قیمت دوخته می شد. به منظور کاستن از گرما معمولا از پوشیدن هر نوع لباس زیر خودداری می کردند.

یک دست از چنین لباسی را ” لباس بلند ” می نامیدند و همه ی زنان و دخترانی که به سن جوانی می رسیدند لباس بلند می پوشیدند.

پانوشت:
1- اطلاعات این بخش از آقای حاج حسن اسدی
kolaga-2
3- کلاه لبه دار
4- زن بودن
5- با حاشیه ی ریشه ای
6- در بخش مخصوص عزا بیان خواهد شد.
7- قد باز: بدون شال
Malki- 8
9- بند یا طناب باریک
10- اطلاعات این بخش از بانو خیری بداغی
11- پای برهنه
12- تنبان
*برگرفته از کتاب ” فرهنگ مردم داریون ” نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن

ادامه دارد… ( قسمت بعد: غذاهای مردم داریون )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا