اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت سی ام: ادامه ازدواج در داریون / حنابندان

بعد از ظهر روز حنابندان بستگان داماد با ساز و نقاره برای بستن حنای عروس به خانه آن ها می رفتند. در مجلس زنانه عروس را روی یک دست رختخواب می نشاندند و به واسینک گویی می پرداختند.

پیش از حنابندان
بعد از ظهر حنابندان، باز صدای ساز و نقاره برمی خاست و اگر مطرب آورده بودند رقص و پایکوبی بالا می گرفت. مطرب، بهترین رقاص زن را داشت و امکانات موسیقی آن نسبت به خطیر بیش تر بود و از آن جا که گاه با نمایش و سیاه بازی همراه می شد طرفداران بیش تری پیدا می کرد. اما همه، توان آوردن مطرب را نداشتند و فقط به خطیر اکتفا می کردند که با رقص و ترکه بازی همراه بود.
سازهایی که نواخته می شد یکی ساز بادی سرنا بود که به آن کرونا می گفتند. دیگر ساز کوبه ای نقاره بود که به آن خطیر گفته می شد. تعداد خطیرها به سه عدد می رسید. دو خطیر بزرگ و یک خطیر کوچک که صدای تیزتری نسبت به آن دوی دیگر داشت. به این خطیر کوچک، ” کره رورو ” (1) گفته می شد.
جشن عروسی با رقص زنان که لباس های بلند رنگی به تن و دستمال های ابریشم به دست داشتند جلوه ای دیگر می یافت. حرکات موزون دست و پا و کمر آنان با آوای ساز و نقاره هماهنگی کامل داشت. با ریتم های سنگین حلقه ی رقص زنان حرکتی آهسته و متین به خود می گرفت و آن گاه که شور و نشاط ساز بیش تر می شد، رقص هم تندتر می گشت و صدای کِل و شادباش فزونی می یافت. دور تا دور میدان رقص را تماشاچیان فرا گرفته بودند و پشت بام ها مملو از تماشاچیان فرا گرفته بودند و پشت بام ها نیز مملو از تماشاچی بود.

حنابندان عروس
عروس باید پیش از حنابندان به حمام می رفت. از این رو تعدادی از زن ها با او همراه می شدند و صبح روز حنابندان او را با کِل و واسینک (2) به حمام می بردند و در شستن به او کمک می کردند و خود نیز حمام می کردند. زیرا فرصت خوبی بود که بی آن که “آب گرمی” یا کرایه حمام بدهند خود نیز حمامی کرده باشند. روز بعد نیز که عروس را برای شستن سر به حمام می بردند، چنین بود. با این تفاوت که آب گرمی حمام اول به عهده ی پدر عروس بود و روز دوم به عهده ی پدر داماد.
در گذشته دورتر، اقوام داماد با نقاره به خانه عروس می آمدند و با اسب تزیین شده عروس را به حمام می بردند. عروس با چند تن از نزدیکان خود و داماد به حمام می رفت و بقیه جلو حمام می رقصیدند و نقاره همچنان می نواخت تا عروس بیرون آید و دوباره او را با رقص و پایکوبی و صدای ساز و نقاره به خانه پدر بیاورند. حمام بردن داماد نیز به همین صورت بود. بعدها این رسم به این شکل تغییر یافت که عروس یا داماد خودش تنها با یکی دو نفر از نزدیکان به حمام می رفتند. بعد از ظهر روز حنابندان که قرار بود عروس را با ساز و نقاره به حمام ببرند، صرفا حمام رفتن تشریفاتی صورت می گرفت و عروس فقط دست خود را در آب خزینه می زد و برمی گشت.
بعد از ظهر روز حنابندان بستگان داماد با ساز و نقاره برای بستن حنای عروس به خانه آن ها می رفتند. در مجلس زنانه عروس را روی یک دست رختخواب می نشاندند و به واسینک گویی می پرداختند. در این واسینک خوانی ها نوعی رجزخوانی و خودستایی دوستانه نیز مشاهده می شد که اقوام عروس، عروس را برتر می شمردند و بستگان داماد شخصیت او را بالا می بردند. بعد از مدتی رقص و پایکوبی و واسینک خواندن و کف زدن، حنای تزیین شده با نارنج یا انار یا پیاز را در یک بادیه یا سینی روی دست با رقص می آوردند و یکی از بستگان نزدیک داماد یا زن شوهرداری که زندگی موفقی داشت سر و دست و پای عروس را حنا می گذاشت. ابتدا برگ سبزی کف دست او می گذاشتند. پس از حنا بستن با پارچه هایی که بدین منظور آمده می شد می بستند. به این پارچه ها دست بندک، پابندک می گفتند. در طول این مدت زنان واسینک های مخصوص چنین شبی را می خواندند و کِل می زدند:
« ای حِنابند، ای حِنابند، یی حنای خوبی ببند، بد نبند و خوب ببند و سی (4) عروس قد بلند. / جونُمی، ایمونمی، امشو دیه مهمونُمی / فردا شو می برنت سرو میون خونمی / سر طلا می شم ننه، سینه طلا می شم ننه / فردا شو می برنم از تو جدا می شم ننه »
آن گاه اطرافیان عروس و داماد به فراخور توان خود به عروس ” کف دستی ” (5) می دادند که معمولا پول بود.
از جمله رسوم حنابندان عروس این بود که پس از حنا بستن دست ها، سکه ای یک ریالی یا دو ریالی کف دست عروس می گذاشتند و سپس پسربچه ای مامور برداشتن آن می شد، به این نیت که فرزند اول او پسر شود.
صبح روز بعد، عروس بایست برای شستن سر حمام برود. بنابراین باز تعدادی از زن ها با او همراه می شدند. یکی از محارم عروس به او کمک می کرد بر اسب تزیین شده با دستمال هفت رنگ سوار شود. پای او را در رکاب می گذاشتند و دستمال بر کفش او می بستند. لباس عروس در این مرحله از عروسی لباس بلند و با حجاب کامل بود و کسی روی او را نمی دید. زیرا چارقد لاک انداخته بر سر او، وی را از دید نامحرم در امان نگاه می داشت. عروس را با ساز و نقاره به حمام می بردند. هنگام پوشیدن لباس عروس، دو پارچه مخمل کوچک به رنگ های سبز و قرمز شَرَّبه دار(6) به نام “سوزنی” زیر پای او می انداختند و عروس روی آن ها می ایستاد و لباس می پوشید. سپس با همراهان بیرون می آمد. هنگامی که عروس به خانه ی پدر می رسید، گوسفندی یا مرغی جلو او سر می بریدند و باز یکی از محارم – که در دوره های بعد گاه خود داماد بود – او را بغل می زد و پیاده می کرد و با کِل و کف زدن و واسینک خواندن وارد اتاق مخصوص می کردند تا زمان بردن او به خانه ی داماد فرا برسد.

پانوشت:
1- Kora row row
2- در برخی گویش ها به آن واسونک گفته می شود. این واژه در فرهنگ معین یافت نشد.
3- برای
4- پولی که به عنوان هدیه به عروس می دهند.
5- پارچه با حاشیه ی ریشه دار
*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن”

ادامه دارد … ( قسمت بعد | ادامه ازدواج در داریون: حنابندان داماد )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا