اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون/ قسمت سی و ششم: ادامه‌ ازدواج در داریون / چندهمسری و ازدواج مجدد و طلاق

به کوشش: جلیل زارع

کم تر زن و مردی بود که به فکر جدایی بیفتد. طلاق به ندرت اتفاق می افتاد. دختری که ازدواج می کرد با لباس سفید عروسی پا به خانه ی همسر خود می گذاشت و باید با لباس سفید کفن بیرون برود.

چندهمسری و ازدواج مجدد
از دیرباز داشتن چند همسر پدیده ای رایج بوده است. با این حال در جامعه ی کوچک روستایی، ازدواج مجدد بیش تر در مواردی رخ می داد که یکی از زوجین فوت کند. در این صورت برازنده ی یک زن نجیب نبود که تنها بماند یا درگیر مشکلات اقتصادی باشد. بنابراین چنانچه مردی می توانست از مسئولیت اداره ی امور او برآید پیش قدم می شد و او را به همسری برمی‌گزید. از این‌رو زنان بیوه نیز بی خواستگار نبودند. برخی از آنان معمولا با سپردن فرزندان خود به اقوام پدری شان، تن به ازدواج مجدد می دادند.
مردان بی همسر نیز پس از گذشت مدتی که عرف جامعه می پسندید ازدواج می کردند. این ازدواج ها بیش تر به سن افراد و تعداد بچه های آنان بستگی داشت و کم تر در قید مسایل مالی بودند. معتقد بودند که روزی رسان خداست و به این خاطر کار ازدواج با سهولت بیش تری صورت می گرفت. ازدواج های مجدد بسیار ساده و معمولا بدون تشریفات گسترده ی ازدواج های اول بود. پس از توافق ضمنی دو طرف که با پادرمیانی واسطه ها حاصل می‌شد، طی مراسم ساده ای زن به خانه ی مرد خود می رفت تا زندگی تازه ای را آغاز کند. اگر بدجنس بود زن بابای بدی می شد که خاطرات به یادماندنی تلخی برای کودکان به جا می گذاشت و اگر خوب بود، باز نمی توانست جای مادر را برای کودکان بگیرد.
از نتایج اجتماعی این گونه ازدواج ها گره خوردن قومیت ها و روابط خویشاوندی و پیچیده شدن آن ها بود. هر کس به نوعی با دیگری پیوند نسبی یا سببی داشت و شاید خود هم نمی دانست.

طلاق
کم تر زن و مردی بود که به فکر جدایی بیفتد. طلاق به ندرت اتفاق می افتاد. دختری که ازدواج می کرد با لباس سفید عروسی پا به خانه ی همسر خود می گذاشت و باید با لباس سفید کفن بیرون برود. اختلافات زن و شوهر نیز به قدری نبود که نتوانند یکدیگر را تحمل کنند. غالبا با ریش سفیدی و پادرمیانی و گذشت، مشکلات برطرف می شد. با این حال بخصوص در مواردی که مرد چند همسر داشت احتمال طلاق بود.
اگر مردی تصمیم به جدایی از زن یا زنانش می گرفت کار چندان دشواری پیش رو نداشت. داشتن شناسنامه آنان کافی بود که او بتواند با مراجعه به “محضر” یکی، دو تا یا همه ی آنان را یک جا طلاق بدهد، بی آن که خود آن ها خبر داشته باشند یا حضورشان الزامی باشد.

*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، ویرایش و نگارش: جلال بذرافکن
ادامه دارد… (قسمت بعد: نوزادی)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا