اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت شصت و نهم: ادامه نمونه دوبیتی های مردم داریون1

قسمت شصت و نهم فرهنگ مردم داریون را بخوانید.

به کوشش: جلیل زارع

دم کیچَه( کوچه) بیشینُم تا بیایی
به قربونِت کنُم هر چی بخواهی

به قربونت کنم هم مال و هم جون
به غیرَ جون شیرینُم چه خواهی؟
***
سلام و صد سلام ای کوک (کبک) مستُم
میون کوک ها دل بر تو بستُم

تموم کوک ها رفتِن به بازی
مویِ (منِ) بیچارَه دل بر تو بستُم
***
عزیز دل چرا آزردَه حالی؟
بیو (بیا) قسمت کنیم دردی که داری

بیو قسمت کنیم بیشش اَ مو (به من) ده
که تو بچَّه تری طاقت نداری
***
به قربون سراِنداز (چادر) سَفیدِت
کدوم را اومدی هیشکه (هیچ کس) ندیدت؟

کدوم راه اومدی پنهون نگشتی
به قربون خُدِی (خدایی) که آفریدِت
***
بیابونُم که کس رویُم ندیدَه
خدا محنت سی جونُم آفریدَه

بیار دلّاک ( سلمانی) که بتراشه (کوتاه کند) سرُم را
که مید (موی) سر به مژگونُم رسیدَه
***
دو تا بیدِیم (بوده ایم) که داغ هم نبینیم
گلا (گل ها) خرمن کنیم زیرش بیشینیم

گلا خرمن کنیم سایَه نداره
سر عهد و وفا تا کی بیشینیم
***
دو تا سرو بلند بیدیم (بودیم) برِ هم
جدا گشتیم و هر دو می خوریم غم

نه دَسُّم می رَسه که گل بیچینُم
نه اون سرو بلند قد می کنه خم
***
سرِت شُشتی ( شستی) و زلفِت کِردی شونَه
زدی حمّوم و ریت (حمام کردی و رویت را) کِردی اَ (به سوی) خونَه

اَ ای (از این) حُسن و جمال و مهربونی
خودِت مست و مو هم کِردی دیونَه (دیوانه)
***
سرُم درد می کنه ای بار الهی
بیو ای ضامن آهو کجایی؟

تو که ضامن شدی با وحش کوهی
به سَر وَخت( سر وقت: سراغ) غریبون کی میایی؟
***
خداوندا به حقّ زردی روز
ندیدُم کاکام دیروز پریروز

ایَه (اگر) فردا و پس فردا نبینُم
بیارین سِدر و کافور و کفن دوز
***
چیشُم در راه، دلُم در انتظاره
که ماهی سرزنه گویُم بِراره (بردار است)
که ماهی سر زنه با برج اقبال
بگویُم قاصد زیبا نگاره
***
سری که سرسری کِردی بُوسوزه (بسوزه)
به حقُم کافری کردی بوسوزه

که تو داشتی طلسم سحر و جادو
مو اَ کاکام بَری کردی بوسوزه
***
دَمِ کیچّه نشِسُّم با دل تنگ
همَه گفتِن فلونی خورده ای بَنگ
نخوردَم بنگ، نخوردَم دونه ی بنگ
غم دوریت به جونُم می کنه جنگ
***
بیار کارد و بده زودی به دسُّم
زنُم بر ای دلِ غصَّه پرسُّم

زنم بر ای دل و بی دل بگردُم
که دل آخر می ده کاری به دسُّم
***
دلُم از بهر دوریِت کبابه
مثِ مرغی که سرگردون آبه

نداشتُم محرمی پهلوت فرستُم
ایه مثل مویی (منی) حالت خرابه
***
دلُم از دوری تو می خوره جوش
که تابوت رقیب گیرُم برِ دوش

اَ ای نالُم رقیبت کشتَه گرده
زن و بچه ی رقیب گرده سیاهپوش
***
قسم خوردُم سرِ شاه خراسون
که یار نو گرفتن نیس آسون

که یار نو گرفتن کار عشقه
نه کار بچَّه و نه مرد نادون
***
باهار اومد که گل ها چیدنی شد
لبای دخترا بوسیدنی شد

لبای دخترا هِل هسّ (هست) و میخک
چو سوغات بزرگون بردنی شد
***
گل سرخُم سَفید شد خیر نبینی
بنفشَه بلگ (برگ) بید شد خیر نبینی

امیدِی (امیدهای) بسیار پُی (پای) تو داشتُم
امیدُم ناامید شد خیر نبینی
• پانوشت
1- ویرایش و لهجه گذاری: جلیل زارع
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … ( قسمت بعد: ادامه ی نمونه دوبیتی های مردم داریون)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا