اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت یکصد و هفتم: ادامه آداب و رسوم ملی و محلی داریون

شام غریبان امام حسین (ع)، واقعا شام غریبان بود. زیرا عزاداری با شکوه تا نیمه ی روز، بیش تر ادامه نداشت، نخستین شب از شام غریبان، تنها آنان که تکلیف بیش تری بر گردن خود احساس می کردند برای عزاداری حضور می یافتند.

به کوشش: جلیل زارع

• شام غریبان
شام غریبان امام حسین (ع)، واقعا شام غریبان بود. زیرا عزاداری با شکوه تا نیمه ی روز، بیش تر ادامه نداشت، نخستین شب از شام غریبان، تنها آنان که تکلیف بیش تری بر گردن خود احساس می کردند برای عزاداری حضور می یافتند.
نوحه های خاص چنین شبی زیر نور حزن انگیز شمع ها خوانده می شد و مردم با ریتم سنگین سینه می زدند : « خیمه ها می سوزد و شمع شب تار بلاست … »
اندکی بعد، در کوچه ها راه می افتادند و علم ها را به خانه های صاحبانشان می رساندند و تا پاسی از شب، نوحه خوانی می کردند. دو شب دیگر نیز بدین گونه سپری می شد.
• آغاز چند نوحه :
ناله ها می زد حسین واغربتا می زد حسین
از دل، صدا می زد حسین، زینب صدا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
یا اخا روحی فداک، یا اخا من لی سواک
همچو بسمل زیر تیغ شمر می زد دست و پا
نیمه ی چشمش به قاتل نیمه یی در خیمه گاه
زیر خنجر گاه از سوز عطش رفتی ز هوش
گاه و بر آه زنان در خیمه گه می داد گوش
ناله اهل حرم رفته به چرخ چارمین
زآتشین آهش شرر بر ما سوا می زد حسین …
****
امروز عاشوراست یا عید قربان است
کرب و بلا یکسر از خون گلستان است
ملک و ملک گریان، ارض و سما لرزان
آدم به بی تابی، عالم در افغان است
سیراب از آب فرات از کوفی و شامی
فرزند پیغمبر مظلوم و عطشان است …
****
عجب گلی روزگار ز دست لیلا گرفت
که تا قیامت گلاب ز چشم زهرا گرفت
گلش مشبک شده از دم تیغ و سنان
گلش به خون غوطه ور شده ست چون ارغوان
گلش به دست بلا شده ست در خون طپان
قرار و صبر و شکیب ز جمله دل ها گرفت …
***
کربلا را در خواب دیدم
خدمت بابایم رسیدم
خوابی ای جده، دیدم و اکنون،
با دل زار، رفته ام کوفه، با تن زار
کربلا را در خواب دیدم
شور و غوغایی من شنیدم
جسم پر خونی دیدم ای جده در میان خون بود شناور
لال گردم من در نظر آمد همچو قد موزون اکبر …
ای بی نوا زینب / غم مبتلا زینب
***
خواهر زار دل پریشانم
امشب دیگر بر تو مهمانم
خواهرا امشب شام عاشوراست
از غمم امشب خون جگر زهراست
چون که فردا شد محشر کبراست
از جفای این قوم عدوانم …

• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه ی آداب و رسوم ملی و محلی داریون)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا