نوشته هاي شبانه يك داريونيهمه

نوشته هاي شبانه يك داريوني/یک “شبه یادداشت” براى “روز خبرنگار”/ داستان خلبان و خبرنگار

نوشته سي ام:وقتى قرار شد براى “هفته روزنامه‏ نگار” و “روز خبرنگار” مطلبى بنویسم، حرف‏هاى زیادى به ذهنم خطور کرد. حرف‏هایى که البته با مرور سطحى آنها به یک نتیجه بیشتر نرسیدم؛ این حرف‏ها تکرارى‏ اند…
حرف‏ها و نوشته‏ هایى که لااقل سالى یک بار در مردادماه به بهانه روز خبرنگار مطرح شده، مي شود و خواهد شد.
پس به این نتیجه رسیدم که از این مبحث خارج شوم وطرح مشکلات و گرفتاري ها که ظاهراً حلالى ندارد را فراموش کنم.
چه فایده که بیایى درد دلى کنى و حتى کسى، مسئولى براى شنیدن هم نباشد، پس همان بهتر که بي ‏خیال شوى و بروى سراغ مسایل دیگر.
حقیقتش بلد نیستم زیاده ‏نویسى کنم. اما خواستم گریزى به گذشته‏ اى نه چندان دور بزنم.
خواستم لااقل خاطره ‏اى، در قالب قصه‏ اى واقعى اما کوتاه بنویسم که اگر این مطلب لااقل یک خواننده داشت، داستانى هر چند ضعیف و کوتاه خوانده باشد وگرنه مخاطب‏مان چه گناهى کرده که باید خواننده مشکلات ما باشد.


بگذریم و برویم سراغ داستانک خودمان؛ سالها پیش کودکى بود که دوم دبستان حقیقت جو (شیفت یک) درس مي‏ خواند، آن زمان‏ها هنوز جنگ تحمیلى ادامه داشت و هر از گاهى صداى ترسناک و متمد آژیر قرمز، دانش ‏آموزان را با ترس و لرز به زیرزمین مدرسه مي ‏کشاند: “آژیرى را که هم‏ اکنون مي ‏شنوید، اعلام وضعیت قرمز است. لطفاً هر چه سریعتر محل کار خود را ترک و به سوى پناهگاه ها پناه ببرید” و این صداى ترسناک هواپیماهاى جنگنده ایرانى و عراقى و پدافند بود که در فضا جولان مي داد.
لحظاتى بعد اما، رادیو اعلام مي ‏کرد: “آژیرى را که هم‏اکنون مي ‏شنوید، اعلام وضعیت سفید است، لطفاً از پناهگاه‏ هاى خود خارج شوید” و در ادامه خبر چنین مي ‏آمد: “خلبانان تیز پرواز نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران با پرواز دلیرانه خود بر فراز آسمان میهن اسلامى، هواپیماهاى متجاوز دشمن بعثى را مجبور به فرار از آسمان کشورمان کردند.”
و بعد از آن خلبانان ایرانى که هیچ کدامشان را کسى نمي ‏شناخت تبدیل مي ‏شدند به اسطوره‏ ها و قهرمانان افسانه‏ اى مردم و صد البته کودکان و نوجوانان. شاید به همین خاطر بود که آن وقت‏ها، بچه‏ ها، همه دوست داشتند خلبان شوند.
وقتى دانش ‏آموزان از هم سوال مي ‏کردند در آینده مي ‏خواهى چه کاره شوى همه به هم مي ‏گفتند: “مي خواهیم درس بخوانیم تا خلبان شویم.”
در این میان دانش ‏آموز قصه ما خلبانى را مانند سایر دوستانش دوست داشت اما خلبان بودن را نه!
او مي ‏خواست خبرنگار شود: “مي ‏خواهم خبرنگار شوم” این جمله را روزها و ماه‏ها و سالهایى تکرار مي ‏کرد که همسن و سالانش همه در رویاى خلبانى بودند.
سالها گذشت. جنگ اما تمام شد. آنهایى که مي ‏خواستند خلبان شوند دیگر رویاى پرواز را فراموش کرده بودند اما دانش ‏آموز قصه ما همچنان مي ‏خواست خبرنگار شود و البته به خواسته خود رسید.
از آن کلاس بیست و چند نفرى، تنها دو نفر به خواسته واقعى خود رسیدند یکى که الان دانشجوى خلبانى است و دیگرى خبرنگار است و دانشجوى خبرنگارى؛ یکى خلبان و یکى خبرنگار.
دانشجوى خلبان اما با ذوق به کارش ادامه مي ‏دهد، به درسش، به علاقه ‏اش، چون مي ‏داند وقتى دوره‏ اش تمام شود آینده ‏اى روشن پیش رو خواهد داشت.
شغلى مناسب و پردرآمد؛ هم فال و هم تماشا، هم علاقه، هم کار.
دانشجوى خبرنگارى، با ذوق به کارش ادامه مي ‏دهد، به درسش به علاقه‏ اش اما مي ‏داند وقتى درسش تمام شود آینده‏ اى نامعلوم خواهد داشت.
خیلى خوش ‏شانس باشد جایى مشغول مي ‏شود که حقوقى بگیرد و گذر ایام کند.
او به علاقه‏ اش رسیده، به عشقش، به کارش اما مثل دوستش که دانشجوى خلبانى است مطمئن از آینده نیست.
“تازه درسم را که تمام کنم به کجا مي ‏رسم؟” به یاد مي ‏آورد. برخى دانشجویان فارغ ‏التحصیل دانشکده خبر را که راننده تاکسى شده بودند که البته شغل شریفى است.
اما…، پاسخ “اما”یش با خودتان.
قصه یا همان داستانک ما دارد طولانى مي ‏شود و قرار ما این نبود.
پس همین جا قصه خود را نصفه و نیمه تمام مي ‏کنم و پایان داستانک خلبان و خبرنگار را به خودتان وامي ‏گذارم.
شاید که ادامه و پایان این داستان سرگذشت شما باشد…

2 دیدگاه

  1. سلام یقینا کسی که از سال دوم ابتدایی راهش را انتخاب کرده و با اصرار بر علاقه اش پافشاری کرده است و این شغل شریف را برای عمری درگیری وتلاش انتخاب کند تابه مردم وجامعه خودش خدمت کند علاقه اش را بر منافعش ترجیح داده است واین نشان از بزرگ منشی و ثبات فکری وشخصیتی فرد است انشااله که مسولین و مردم قدر این اقشار زحمتکش وتمامی کسانی که برای این مردم حتی قدمی برمی دارند را بدانندو حقیقتاهستند شغلهایی که توجه و نگاه مسولانه کمتری به آنان میشود درحالی که با زحمت زجر زیادی روبرو هستند.

  2. روز خبرنگار بر همه تلاشگران عرصه خبر واطلاع رسانی خصوصا مدیریت ودیگر دست اندرکاران محترم سایت داریون نما مبارکباد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا