آسمانههمه

گزارش یک سفر رویایی؛مسافر کوچک داریونی…

سعید ماجدی|

اَللّـهُمَّ ارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ

همه ی ما در زندگی خاطراتی داریم که خیلی برایمان مهم است ، وما نمی توانیم تاثیراین خاطرات  را به عنوان  بخشی از وجودمان درزندگی نادیده بگیریم . هر چه این خاطرات زیبا و قشنگ تر باشند ماندگاری بیشتری هم دارند  یکی از همین چیزهای خوب و قشنگ که خاطره من از سفر حج است که من اسمش را گذاشتم  مسافر کوچک.

  مادرم می گوید  ،نیت  ما از بردن شما (من و خواهرم )به حج  این بود که این سفر توشه یک عمر خداپرستی و درستکاری  را در ما به وجود بیاورد یا به عبارتی از نظر معنویت مایه داربشویم .

   من از  مراسم بدرقه در فرودگاه موقع رفت وبرگشت و هتل و شهر و خرید کردن و ….چیزی به یاد ندارم ، فقط به مدد فیلم وعکس ها بعضی گوشه ها از سفر زیبا به مکه را به یاد دارم ، اما منظره کعبه را همیشه در خاطرم دارم  وفراموش نمی کنم . هر وقت به کعبه فکر میکنم ویا فیلم وتصویرش را می بینم ،گویی موجی از انرژی  مثبت به سمتم سرازیر می شود .

 در آن سفر بنا به سفارش روحانی کاروان من و خواهرم محرم نشدیم ولی پدرم به نیابت از ما اعمال حج را انجام داده وجالب اینه که فقط من را توی خانواده به اسم حاجی صدا می زنند و من به شوخی میگویم  که فقط اعمال من قبول بوده وشما هنوز هم معطلید !

 می گویند که ما ساعت 2 بعد از نیمه شب به شهر مکه و  بیت الله رسیده بودیم ، همه خسته بودند . با همه ی خستگی ظاهرا ما بچه ها زحمت ، زیادی برای خانواده نداشته ایم و خودمان  فاصله صفا و مروه را دویده و طواف را هم بین مقام  اسماعیل و خانه خدا انجام داده ایم.   گویا برای اهل کاروان  هم  باعث تعجب بوده که ما  بچه ها ،چطور برای خانواده  دست وپا گیر نبوده ایم  .

 مادرم میگوید در کاروان ما را بیشتر با اسم شما بچه ها می شناختند و همه مواظبتان بودند ، حتی نگهبان ومامورین عربستانی وقتی با یکی از شما بودیم برای زیارت حجرالاسود کمک می کردند.

 

حجرالاسود سنگ سياهی است بيضي شكل كه در ركن شرقي خانه كعبه به دست حضرت ابراهيم(ع) نصب شده. گردش به دور خانه از آنجا منظم شروع مي‌شود. پيش از اسلام نیز داراي احترام بسيار بوده است. براي حفاظت آن، قابي از نقره ساخته‌اند كه به اندازه داخل شدن سر يك نفر باز است.مستحب است هنگامي كه در حال طواف به نزديك حجرالاسود مي‌رسند با اشاره به آن بگويند امانتي به عهده‌ام بود كه آن را ادا كردم و پيماني كه آن را انجام دادم تا تو روز قيامت برآن شاهد باش.

 رفتار  زائران  کشور های دیگر از جمله لبنان واندونزی و پاکستان خیلی خوب بوده  وکمی  به یاد دارم که در ازدحام جمعیت جلوی مسجد النبی بودیم یک لبنانی مرا بالای سرش برد و  چیزی می گفت . ( می گویند گفته السلام وعلیک یا رسول الله) دومین تصویر واضح در ذهن من مربوط به صحرای عرفات است که فقط بلندو کوهستانی  بودن آن  و شتری که سوار شدیم را به یاد می آورم .  البته در سنین بزرگ تر و داشتن تجربه و آگاهي‌ها از واقعيت‌ها  و اصول  به عمق يافتن معانی حج می افزايد و از اين سفر توشه­ای سرشار از آگاهي‌ و ادب و تهذيب نفس برای انسان فراهم  می سازد.

دعا می کنم این سفر معنوی شامل حال تمامی کاربران داریون نما شود.

30 دیدگاه

  1. سلام زیارت قبول طواف را هم بین مقام ابراهیم و خانه خدا انجام میدهند . مقام ابراهیم داریم و حجر اسماعیل
    بعضی ها اعتقاد دارند که تمام حرم مکه، مقام ابراهیم محسوب مى‏شود. و برخی دیگر همان مقام معروف ابراهیم را نقطه‏اى می دانند در نزدیکى خانه کعبه، که هم اکنون سنگ مخصوصى که اثر پاى ابراهیم بر آن نمایان است در آن جا است و حجاج بعد از انجام طواف پشت سر آن مى‏روند و نماز طواف به جا مى‏آورند.

    1. سلام متوجه شدم به جای مقام ابراهیم در آخر سطر 12 نوشته ایم مقام اسماعیل
      دوست عزیز از اصلاح شما سپاسگذار
      عیدتان مبارک

      1. سلام بر داریون نما و ممنون از این که دیدگاه مرا منتشر کردید . عیدتان مبارک
        انشا الله تا سال اینده برای هر چند بار که دوست دارید راهی خانه دوست شوید .
        این را از ته دل میگویم .

  2. سلام جناب آقای ماجدی عزیز !
    رنگ رخساره نشان می دهد از سر درون ! ظاهر انسان بیان کننده ی مکنونات قلبی اوست. برای مثال، عاشق را از رنگ زرد او می توان شناخت و مرفه بی درد را از چهره ی سرخ و روی گشاده ی او.

    حاجی را ولی، از نورانیت و اگر کودک هم باشد، از معصومیتش می توان شناخت. تصویر شما، خود گواه پاکی و صداقتی است که حجاج واقعی در ضمیرشان هویداست !

    دوستان ! یک بار دیگر به این همه ابهت در عکس خیره شوید تا بر گفتار من واقف آیید !عکس به اندازه ی خاطره به دلم نشست، شاید هم کمی افزون تر !

    من از کودکی ام تا دلتان بخواهد از فضای ملکوتی شاهچراغ خاطره دارم. یک خاطره هم از قبله ی آمال ما شیعیان ایران ، بارگاه ملکوتی ضامن آهو دارم که شاید اگر عمری باقی ماند قلمش زنم.

    عزیز دل برادر! عکس و خاطره اتان هزار حرف دارد با دل پریش من و مرا به رویاهای معصومانه ی کودکی می برد.

    سفری از درون می باید تا حج رفته را حاجی کند که قطعا در شما رخ داده است. بدان امید که صاحب جان و جهان، این سفر واقعی را که به رویا بیش تر می ماند در رواق منظر دیدگان عاشق، نصیب همه ی کاربران فهیم و آگاه این فضای مجازی گرداند.

    عزیز دل برادر! حجتان قبول، دلتان روشن، ضمیرتان آگاه و عیدتان مبارک !

    1. سلام جناب اقای زارع منهم حرم شاه چراغ رو خیلی دوست دارم و معمولا صبح زود به زیارت میروم بینظیر است صفای حرم
      هنوز توفیق زیارت بارگاه ملکوتی ضامن آهو نداشته ام
      تشکر از دیدگاه خوبتان وعیدتان مبارک

  3. اول کلمه “مسافر کوچک “من را به سمت این مطلب کشاند.وبعد از باز کردن مطلب ,عکس کودکی با لباس سفیدو چهره ای روشن. دوران کودکی خود سراسرش سفریست روحانی وکودک همیشه, مسافر کوچک سرزمین شگفتیها وتازگیهاست.من حجر الاسود را از نزدیک ندیده ام .ولی آنقدر تحت تاثیر دنیای پاک وشاد کودکان قرار میگیرم که احساس میکنم که چشمان کودکان به زیبایی ونگاهشان به پاکی همان حجر الاسود است.ان سنگ بسیار قیمتی سیاه ِ پر رمز وراز, در قاب نقره فام سفیده چشمانشان. عید بر همگان مبارک باد.

  4. سلام ایلماه نمیدانم شما در چه رده سنی هستی ؟ مادر هستی یا نه ؟ اما میدانم که مادر داری
    آن کسی که در سفر با رنج فراوان خاطرات را برایم ماندگار کرد مادرم بود . هنوز حس میکنم وقتی که دستم رو روی دیوار خانه خدا کشید و گفت یادت باشه اینجا رو و بعد فهمیدم این همون جایی بوده که دیوار شکاف دارد و تولد حضرت علی در کعبه .
    ممنون از دیدگاه خوب شما وعیدتان مبارک

    1. سلام.بدون شک مادر شما,مادری فهیم وبا احساس است.گاهی فکر میکنم مادر بودن با مادر شدن فرق دارد! (مثل پدر شدن یا بودن,معلم بودن…..) برای مادر بودن نیازی نیست به ظاهر کودکی را به دنیا آورده باشی!وگاهی با زادن چندین فرزند هم مادر نمیشوی!!اما مادر شما از آن دسته زنان است که قبل از مادر شدن ,مادر بوده است.خدا برایتان حفظشان کند.

  5. سلام
    خاطره جالبی بود
    ولی فکر کردم مطلبی هست که من در مورد شازده کوچولو نوشتم و هیچ وقت نگذاشتیدش

    1. سلام راز…و کاش میدانستم مخاطب من خانم هست ویا آقا این شده برای من یک راز ؟؟
      دیدگاه های شمارو در سایت می پسندم.
      ممنون از دیدگاه شما عیدتان مبارک

      1. سلام … سعید جان.

        ایشون، در بدو ورود به سایت خودشون رو ” آبجی ایلماه” معرفی کردند و شاید هم به توصیه ی من که از ایشان خواستم نامی مستقل برای خود انتخاب کنند، این نام را بر خود نهادند. با این حساب جنسیت ایشان کاملا مشخص است.

        ” راز…و” مرا ببخشید که به جای شما پاسخ دادم.

    2. سلام
      زیباترین قسمت شازده کوچولو اهلی کردن روباه وراز گل است
      آنگاه پيش روباه بازگشت و گفت:
      – خداحافظ!…
      روباه گفت: خداحافظ و اينک راز من که بسيار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب ديد. آنچه اصل است، از ديده پنهان است.
      شازده کوچولو برای اينکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
      – آنچه اصل است،‌ از ديده پنهان است.
      – آنچه به گل تو چندان ارزشی داده، عمری است که تو به پای او صرف کرده‌ای.
      شازده کوچولو برای اينکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد.
      – عمری است که من به پای گل خود صرف کرده‌ام.
      روباه گفت: آدمها اين حقيقت را فراموش کرده‌اند ولی تو نبايد فراموش کنی. تو هر چه را اهلی کنی، هميشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی…
      شازده کوچولو برای آنکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
      – من مسئول گل خود هستم…

    1. سلام نازنین خانم عیدتان مبارک هر چیزی که برای دیگران آرزو کنید خدا به خودتان می دهد . من هم برای شما که آرزو مندی دعا میکنم .

  6. سلام عید شما مبارک
    میدانم که حج برای همه واجب است و خداوند امر فرموده اما هنوز واسه من قابل قبل نیست ، که کسی به خاطر نداشتن تمکن مالی و فقر کلیه فروشی کند ودیگری اگاه از این جریان برای زیارت خانه خدا برود .
    مگر نه ملا صدرا گفته:
    خداوند بینهایت است و لامکان ولا زمان
    اما به اندازه فهم تو کوچک می شود
    به اندازه نیازت فرود می آید
    به اندازه آرزو هایت گسترده …
    و به اندازه ایمانت ،کارگشا

    1. سلام شیوا خانم عید شما هم مبارک اگر به این اصل که را ه و روش های رسیدن به خدا بسیار است اعتقاد داشته باشی برایت قابل قبول میشود رفتن به خانه خدا و یا خداوند را بینهایت و لامکان ولا زمان دیدن و شب هنگام که از پنجره اتاقت به آسمان نگاه میکنی وجلوه حق را میبینی ترا کفایت کند و هزینه رفتن به حج را صرف امور خدا پسندانه کنی

    2. در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
      ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای می نوش که عاقبت بخیرست ترا

      شعری از ابوسعید ابو خیر

  7. سلام سعید
    به به چه حاجی نورانی ، من که از دیدنش کیف کردم . چقدر این اسم بهت میاد ، به خاطر همین به تو میگن حاجی

  8. سلام سروش
    من خودم که خود شیفته هستم !!! واین رو نوشتم تو دیگه دامن نزن
    عیدشما مبارک

    1. راست میگه ! دامن نزن دیگه!؟ فکر کنم خودت هم حاجی سروش باشی؟ این طوره؟

  9. سلام استاد آره همینطوره !!!!!
    پروانه گاهی فراموش می‌کند که زمانی کرم بوده است و کرم نمی‌داند که روزی به پروانه‌ای زیبا بدل خواهد شد… فراموشی و نادانی مشکل امروز ماست! والا به خدا

  10. این هفته هم گذشت، تو اما نیامدی
    خــورشـــید خــانــواده زهـرا، نیامدی
    از جــاده هـمـیشـه چـشـم انـتظارها
    ای آخــــرین مسافـــر دنـیـا، نـیـامدی
    صبـحی کنار جاده تو را منتظر شدیم
    امــا غـــروبـــــــ آمـــد و آقـــا نـیـامـدی

  11. سلام آقای شعید
    چه فرق می کند
    قبل از اینکه خانم بودن یا آقا بودن مهم باشد ….
    انسانیم
    ممنون از اینکه نظرتون رو راجع به دیدگاه من اعلام فرمودید
    همانطور که آقای زارع فرمودند من با نام آبجی ایلماه وارد شدم
    بعد آبجی گفتند بهتره یه نام مستقل داشته باشی
    من هم به دیده منت گذاشتم

  12. ﺁقـــا ﭼﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺣﺞ شمـا ﻧﻴﻤﻪ ﻛﺎﺭﻩ ﻣﺎﻧﺪ
    شبهـــای شهــر ﻣﻜﻪ ﭼﺮﺍ بی ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﺎﻧﺪ

    ﺑﺎﺭ سفـــر مبنـــد ، ﺩﻟﻢ شـــوﺭ می ﺯﻧﺪ
    ﮔﻮیـا قیــاﻣﺖ ﺍﺳﺖ ، ﻣَﻠﻚ صــوﺭ می ﺯﻧﺪ

    ﻣﻦ خـواﺏ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ، سـرﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ نی ﺯﺩﻧﺪ
    ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺗﺸﻨﻪ ، ﺯﻭﺯﻩ کشـاﻥ ﻟﺐ ﺑﻪ مِی ﺯﺩﻧﺪ

    ﺩیـــدﻡ نسیـــم ﺷﺎﻧﻪ ﺑﻪ گیسـوﺕ می ﺯﻧﺪ
    ﻣَﺮهــم ﺑﻪ ﺯخــم ﮔﻮﺷﻪ ی ﺍﺑﺮﻭﺕ می ﺯﻧﺪ

    ﺩﻳﺪﻡ تـــو ﺭﺍ ﺑﻪ نیــزﻩ شــه ﻣﻴﮕﺴﺎﺭهـــا
    هــو می کشنـد ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ نی ﺳﻮﺍﺭهـــا

    ﺁقـــای ﻣﻦ ، شمـــا ﻛﻪ مسیـح ﻋﺸﻴﺮﻩ ﺍی
    ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ متهـــم ﺑﻪ گنـــاهی کبیـــرﻩ ﺍی

    ﺍینجا ﺑﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻛﻌﺒﻪ تــویی حسیـــن
    ﺁقــا ﻣﺮﻭ ، ﻛﻪ ﻋﺰﺕ ﻛﻌﺒﻪ تــویی حسیـــن

    ﺩیـــدﻡ ﻛﻪ ﺣﺎجیـــاﻥ منـــا ﻟﻨﮓ می ﺯﺩنـد
    ﺷﻴﻄﺎﻥ ﭘﺮﺳﺖ هـا ﺑﻪ خـــدﺍ ﺳﻨﮓ می ﺯﺩﻧﺪ

    ﺣﺎﻻ‌ ﻛﻪ می روی سفــری ﭘﺮﺧﻄﺮ حسیـــن
    ﭘﺲ ﻻ‌ﺍﻗﻞ ﺳﻪ ساله ی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺒﺮ حسیـــن

    ﭘﺎشیـــدﻡ ﺁﺏ ﭘﺸﺖ ســـر محمـــل ﺭبــاﺏ
    ﺑﺎ ﻇﺮﻑ ﺍﺷﻚ ﺩﻳﺪﻩ ی ﺧﻮنیـن ﺟﮕﺮ حسیـــن

    فکـری ﺑﻪ حـــاﻝِ ﺭﻭﺯ مبـــاﺩﺍی ﺍیـــل ﻛﻦ
    چنـدﻳﻦ قــوﺍﺭﻩ چـــادﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺨﺮ حسیـــن

    ﺍﻳﻦ ســارﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ مسیـــرﺕ نمی ﺧﻮﺭﺩ
    ﻳﻚ ســاﺭﺑﺎﻥ ﺍهــل نظـر ﺭﺍ ببــر حسیـــن

    ﺍﻭ ﻧﻘﺸﻪ هـا ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﻭﺑﺮ شمــاﺳﺖ
    ﭼﺸﻤﺶ مــدﺍﻡ ﺧﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ شمـــاﺳﺖ

    ﺑﺎ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﻧﻤﻚ ﺑﻪ ﺟﮕﺮ می خــورﺩ حسیـــن
    ﺷﺶ ﻣﺎﻫﻪ ی ﺗﻮ ﺯﻭﺩ نظر می ﺧﻮﺭﺩ حسیـن

    ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺴﺖ ﺫﻛﺮ خـــوﺵ یـــاﺭﺏ تـــوﺃﻡ
    ﺍمـــا هنـــوﺯ مضطـــرﺏ ﺯینـــب تـــوﺃﻡ

    یعقـــوﺏ چشـــم ﺁینــه ﻫﺎ پیـــر می ﺷﻮﺩ
    ﺍﻳﻦ شهـــر بی ﺣﻀﻮﺭ تـــو ﺩﻟﮕﻴﺮ می ﺷﻮﺩ

    ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺩیـــدﻩ قـــافلـــه ﺍﺕ ﺩﻭﺭ می ﺷﻮﺩ
    ﻛﻢ ﻛﻢ بســـاﻁ ﺭﻭضـه ی ﻣﺎ ﺟﻮﺭ می ﺷﻮﺩ

  13. سلام آقاي …. عكس تو رو توي روزنامه خبر هم ديديم . جالبه شدي مرد هزار چهره
    وقتي روي عكس اين صفحه كليك ميكنيم ميشه سروش !!!!!!!!!!

پاسخ دادن به شیوا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا