اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت سی و چهارم: ادامه ازدواج در داریون / زایمان

به کوشش: جلیل زارع

در ماه های آرمَه داری (1) معمولا همه ی آرزوهای خوراکی زن جز آن ها که ممنوع بود و به نوعی به بچه ی او آسیب می رساند مانند عسل، زعفران، جویدن سقّز که باعث گوش درد بچه می شود، انجیر تر، سیر، حلوای زن زاییده، برآورده می شد. از جمله غذاهایی که احتمال می دادند زن حامله میل داشته باشد و خودش نتواند درست کند، انواع آش ها بود. از این رو اطرافیان برای او آش کشک، آش دوغ، آش ماست یا رشته می پختند و برایش می بردند.

پس از طی دوران بارداری، نوبت زایمان می رسید. با شروع دل درد، ماما را خبر می کردند. چاله ای در اتاق می کندند و پارچه ای کف آن پهن می نمودند و زائو را کنار آن می نشاندند. سه زن با تجربه و مسن در سه طرف آن می نشستند. کار زن ها این بود که به قابله در امر زایمان کمک کنند. زنی که جلو او می نشست “پیش نشین” نامیده می شد. کار او نگه داشتن زائو بود. زیرا تکیه گاه زائو به شمار می رفت و چه بسا ناگهان دندان های زنی که از شدت درد بی طاقت شده بود در شانه های او فرو می رفت. دو زن دیگر نیز به ماما کمک می کردند.
قابله یا ماما پشت سر زائو قرار می گرفت. ابتدا شکم زن را با روغن چرب می کردند. سپس ماما با فشار دست سعی می نمود جهت حرکت نوزاد را مشخص کند. موفقیت او نسبی بود. گاه ممکن بود زایمان سختی پیش رو باشد. در چنین مواردی که به عملی مانند سزارین امروزی نیاز بود خطر مرگ مادر یا نوزاد وجود داشت. در این گونه موارد اگر زن می مرد می گفتند زائو را “آل” برده. یعنی جن یا دیو باعث مرگ او شده است.
گاه درد زایمان چندین روز طول می کشید. در این صورت برای راحت شدن وی پیوسته دعا می کردند. یا خدا یا امام زمان(عج) می گفتند و به دیگر ائمه (ع) متوسل می شدند تا زائو زودتر “پا سبک” کند. یعنی زایمان نماید. اذان گفتن از دیگر شگردهایی بود که می توانست به زائو کمک کند. مردی به پشت بام می رفت و با صدای بلند شروع به اذان گفتن می نمود. گاه می شد نیمه های اذان او با صدای گریه ی کودک یکی می شد. گاه نیز بی ثمر پایین می آمد.
با به دنیا آمدن نوزاد، ناف او را می بریدند. اگر پسر بود این ناف را نگه می داشتند تا زمان ختنه سوران فرا رسد. آن گاه آن را می کوبیدند و می ساییدند و بر زخم کودک می زدند تا زودتر خوب شود. اگر دختر بود گاهی ناف او را روی پای پسری می بردند و این گونه او را برای آن پسر در نظر می گرفتند تا پس از بزرگ شدن با هم ازدواج کنند.
اگر زن پس از زایمان لرز می کرد، چنانچه دختر به دنیا آورده بود می گفتند طبعش برگشته. مثلا اگر طبع او گرم بوده از این به بعد سرد شده است و بار دیگر که حامله شد، پسر خواهد آورد و بر عکس. از دیگر اعتقادات این بخش که جزو راه های درمان نازایی نیز به شمار می رفت، این است که نباتی را در دهان زن زاییده می گذاشتند و سپس آن را به زن نازا می دادند تا باردار شود.
خانواده هایی که توان مالی بیش تری داشتند به عنوان نذر، گوسفندی را سر می بریدند و بین بستگان و همسایه ها تقسیم می کردند. مقداری از آن نیز صرف خورد و خوراک زائو می شد تا بدن او تقویت شود.
ده روز پس از زایمان، نوبت حمام و غسل ده روزه یا استحاضه می رسید. ماما بقچه ی نوعروس تازه زاییده را روی سر می گذاشت و چند زن دیگر با او همراه می شدند و این گونه مردم خبر می شدند که او نوزادی به دنیا آورده است. تا رفت و برگشت او، در خانه کارهای دیگری صورت می گرفت. مادر شوهر به کمک دیگران علاوه بر پختن گوشت و پلو، حلوایی با آرد و روغن و دوای گرم(2) و نبات درست می کرد که به “حلوای زن زاییده” موسوم بود. مقداری از حلوا را برای خود زن برمی داشتند و بقیه را در نعلبکی می گذاشتند و بین اقوام و همسایگان پخش می کردند. آن ها نیز در عوض پول، کلاه، پا پیش بند بچه و مانند آن به نوزاد هدیه می دادند و قدم نورسیده را تبریک می گفتند. این کار معمولا برای فرزند اول صورت می گرفت و فرزندان دیگر اهمیت کم تری داشتند.

پانوشت:
1- ویار
2- مرکب از داروهای گیاهی با طبع گرم
*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن

ادامه دارد …. ( قسمت بعد: ادامه  ازدواج در داریون | فرزندان )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا