رمان قلعه داریون
-
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت پنجاه و یکم
نازگل و ستاره، غمگین و ناراحت کنار آبشار نشسته بودند. طاهر، به آن ها نزدیک شده، سلام کرد و تسلیت…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت پنجاهم
جیران، دوباره لب باز کرد و گفت : « خان ! خودتان بهتر می دانید که سیاه روی سیاه پوشیدن،…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت چهل و نهم
فرهاد، گفت : « نه. دلم نمی خواهد باز افراد دیگری را به کشتن بدهم. از آن گذشته، تنها بروم…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت چهل و هشتم
فرهاد، پاسخ داد : « دایی من، خان سه چشمه است. پیک می تواند به سه چشمه برود و خبر…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت چهل و هفتم
فرهاد که حالا دیگر به ایلدا و پدرش اعتماد کامل داشت و زندگی خود را مدیون آن ها می دانست،…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت چهل و ششم
کهزاد، همان طور که ظرف شیر را از لب های فرهاد دور می کرد، خطاب به او گفت : «…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | خلاصه قسمت های38 تا 40
فرهاد، زخم پای منصور را بست. و بعد آهسته در گوش جهانگیر گفت : « می بریمش سه چشمه. خودمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | خلاصه قسمت های32 تا37
این هفته به جای قسمت چهلم، خلاصه ی این قسمت ها را در دو نوبت منتشر می کنم و قسمت…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت سی و نهم
بالای سرش نشستند. منصور، با ناله گفت : « مار ؛ مار پایم را گزیده است . مارهای این منطقه،…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت سی و ششم
آن روز، تا شب مدام طاهر با پدر و مادرش صحبت می کرد. پدرش ناچار قبول کرد با خان صحبت…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت سی و چهارم
طاهر، به فکر فرو رفت و با خود گفت : « من به فرهاد قول داده ام ستاره را مجبور…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت سی و سوم
ستاره، دوباره چشم از طاهر گرفت و با صدای لرزان گفت : « من که گفتم همه ی تصمیم ها…
بیشتر بخوانید » -
رمان(قلعه داریون)
رمان قلعه داریون | قسمت بیست و ششم
جلیل زارع| نزدیکی های ظهر، فرهاد، جابر و دو تن از جنگجویان بنام داریانی به نام های جمشید و جهانگیر،…
بیشتر بخوانید »