ديدگاههمه

داریونی ها غریبه نواز و خودی گداز هستند؟!

یوسف بذرافکن|

از این که گاهی برخی از افراد غیر بومی منشا خدمات بسیار خوبی برای منطقه داریون بوده اند در آن شکی نیست . اما خداوند مرحوم شیخ رضایی را رحمت کند که می گفت : داریونی ها غریبه نواز و خودی گداز هستند .

مطلب مهم این است که ملاک واقعی مسولیت با ید شایستگی و لیاقت باشد ،اگر افرادبا تقوا و خدا ترس ،دانا،توانا،متعهد و متخصص بر سر کار باشند و سکان امور را در دست داشته باشند خیلی از مشکلات حل می شود .

جای بسی تا سف است که در منطقه داریون این طور نیست و اغلب اوقات افرادی که شایستگی لازم را ندارند مسولیت ها را بر عهده می گیرند و گاهی از روی رابطه نه ضابطه رییس می شود . هر چند من به بومی گرایی مطلق اعتقادی ندارم اما به شایسته سالاری معتقد هستم . اصولا نه در داریون بلکه در هر شهر و دیاری باید مسولیت ها به نیرو های شایسته همان منطقه برسد همانطور که در برخی از مناطق همین طور است . برخی از مردم عادت کردند که مدیحه سرای مسولین باشند و صرف نظر از لیاقت یا عدم لیاقت آنها همیشه از آنها تمجید کنند و در این میان نیرو های بومی متعهدو متخصص مورد بی توجهی و حتی گاهی بی مهری واقع قرار می گیرند و کار تا آنجا پیش می رود که حتی کارگران خود را از افراد غیر بومی انتخاب می کنیم و مسولین غیر بومی امور جزیی ، کارگری و کارمندی رابه افراد غیر بومی ، اقوام ، خویشان و دوستان خود وا می گذارند .

به قول لسان الغیب حافظ شیرازی :

سالها دل طلب جام جام از ما می کرد /و آنچه خود داشت زه بیگانه تمنا می کرد

در منطقه داریون نیرو های متعهد و متخصص کم نیستند نیرو هایی که گا هی از سر اجبار شهر و دیار خود را رها کرده اند . آن وقت اگر یک نفر از جایی دیگر آمد ما او را مانند بت پرستش می کنیم و مراسم معارفه و تودیع با شکوه برایش برگزار می کنیم اما برای یک نیروی بومی امان از حتی یک تشکر خشک و خالی ، تا اوضاع چنین باشد و دوغ و دوشاب یکی باشند هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود . مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در منشور حکومتی خود به مالک اشتر می فرماید : مبادا خادم و خائن نزد تو یکسان باشند چون خادمی که پاداش خدمت خود را نیابد دلسرد می گردد و خائنی که نتیجه خیانت خود را نیابد دلیر گردد .

9 دیدگاه

  1. سلام استاد عزیز واقعا همینطور است ما این عادت زشت را داریم که در چاپلوسی گوی سبقت را از هم می بریم ولی در خدمت مسولیت را به همدیگر می گذاریم و تقصیر را هم همینطور.در اینکه بعضی غیر بومی ها خدمت میکنند شکی نیست ولی دلسوزی که نمی کنند و دلسوزی را فقط بومی میکند و بس.

  2. با سلام خدمت همشهریان عزیز
    ای کاش آنچه را بر زبان می آوریم در عمل هم به آن پایبند باشیم و با اغراض شخصی خود شایستگی دیگران را زیر سوال نبریم. متاسفانه با اینکه داعیه ی دینداری را یدک می کشیم اما به دلیل عدم درک صحیح از آن به راحتی گفته های معصومین و بزرگان دین را ندیده می گیریم و به ترور شخصیت افراد لایق اقدام می کنیم آری اینچنین است برادر !

  3. با سلام و تشکر خدمت جناب آقای بذرافکن و سایر مسئولینی که فکر و ذکرشان خدمت خالصانه به خلق الله است…
    هر چند به جاست که توقع داشته باشیم وقتی مسئولی از شهر و منطقه ی خودمان به پست و مقامی می رسد هوای مردم را بیش تر داشته باشد،چون از جنس خودمان است و مردم از او توقع بیش تری دارند؛ ولی نباید این را هم توقع داشته باشیم که برایمان تخم دو زرده بگذارد(از این که این کلمه را به کار بردم، عذر خواهی می کنم) و اگر به عمد یا غیر عمد، کم و کاستی هم اتفاق افتاد آن را پیراهن عثمان کنیم و به جای تشکر، پتک کنیم و بر سرش بکوبیم! گاهی این حساسیت ها نتیجه عکس می دهد و موجب دلسردی مسئولین بومی شده، نتیجه اش همان می شود که جناب آقای بذرافکن فرمودند:مهاجرت از شهر و دیار خود و تصدی پست های کلیدی در خارج از منطقه ی داریون(البته همه ی مهاجرت ها هم به این دلیل نبوده و نیست و خدمت خالصانه در هر جای ایران اسلامی که باشد، پسندیده است). ولی این را هم درست نمی دانم که برخی مسئولین بومی تا تقی به توقی خورد، قهر کنند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند،هر چند دلیل موجهی داشته باشند. باید بمانند و مشکل را با مردم در میان گذاشته با کمک آنان در صدد رفع آن برآیند(مردم که غریبه نیستند!).به قول جناب آقای کرمدار، خدمت به این مردم زحمتکش که این همه ناز ندارد! اگر به حق یا ناحق کرسی خدمتی را رها کنیم،دیگران ساکت نمی نشینند و تماشا کنند،خیلی سریع آن را اشغال می کنند و سر ما برای خدمت به خلق الله بی کلاه می ماند.آن وقت آبی که به خانه رواست به مسجد می رود. و این دور از انصاف است. یادمان که نرفته است،وقتی جناب آقای رضا داریونی در تاریخ 17 بهمن ماه فریاد برآورد که “داریون آب آشامیدنی ندارد”، یکی از علل اصلی آن را مشکل غیر بومی بودن ادارات آبفا و برق دانست… ببخشید طولانی شد.شرمنده…

  4. باز هم لسان الغیب
    خموش حافظ واین نکته های چون ذر سرخ
    نگاه دار که قلاب شهر صراف است
    =
    آقای زارع نه معیاری وسنجشی برای اندازه گیری تقوا ومعنویت ,خدا ترسی وتعهد وجود دارد که از این ناسنجیدگیها تاکنون ضربه بسیار خورده ایم ونه ترازویی برای تشخیص لیاقت وشایستگی نزدمان به ودیعه نهاده اند. کورمال کورمال تا اینجا آمده ایم وبزرگترین معیار آرامش وامید فردا را که همانا پیش بینی وآینده نگری است تشیع کردیم.تعهد در هسته تخصص است . متخصص آن است که به آیین رفتار حرفه ای واخلاقی حرفه خود صرف نظر از ویژگیهای فردی پایبند باشد. این پایبندی یا به اصطلاح نقش پذیری را میتوان با ابزار هر حرفه شناخت واندازه گیری کرد اما معیار ما چیست…چه چیز معیار ما شده….
    چرا این گونه شده ایم….چرا برای ما کندن نخ مویی از خرس دولت غنمیت است … چرا هنجارها ضد هنجار شده اند ….این محدود به ما ومحله ما نیست……زیاد نوشتم/بدرود

  5. این به این معنی نیست که همه ی مسولین بومی بهتر عمل می کنند . از میان افراد بومی هم باید افراد متعهد و متخصص را انتخاب کرد . چون فردی که خدا ترس باشد به مردم خیانت نمی کند ولی فر دی که مقام پرست باشد حتی اگر تخصص هم داشته باشد به نفع مردم کار نمی کند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا