ارزشیابی- سیستم نمره دهی یکی از مشکلات آموزش
آزاده روح الامینی*|
فرآیند سنجش و ارزشیابی در مدارس و دانشگاه ها تنها بر ارزیابی مجموعی یا نهایی استوار بوده است که در پایان دوره آموزش به منظور تشخیص میزان پیشرفت تحصیلی براساس سیستم نمره دهی بدون پایه و اساس یکسان و مشخص در تمامی مراکز علمی صورت می گیرد که به ارزشیابی سنتی معروف است آن نوع ارزشيابي كه در زمانهاي معيني از فرد يا گروه گرفته مي شود، و يادگيرنده در وضعيت انفعالي قرار دارد، به سوالاتي كه به او مربوط نمي شود و بر او تحميل مي گردد پاسخ مي دهد و به سنجش پاسخهاي از پيش تعيين شده و اطلاعات جزئي مي پردازد.
روشی که در آن تمامی تلاش معلم، دانش آموز و کل نظام آموزشی معطوف به آزمون های نهایی و نمره آنها است و نتیجه همه تلاش ها در یک عدد یک یا دو رقمی خلاصه می شود. ازطرفي ارزشيابي سنتي به سنجش اطلاعات جزئي و تا حدودي غير معني دار مي پردازد که با وجود کاستی ها و آسیب هایی از جمله: حافظه پروري و كم توجهي به حيطه ها و سطوح مختلف يادگيري، تحميل اضطراب نامطلوب به دانش آموزان، افزايش تكرار پايه تحصيلي، هدف شدن امتحان به جاي يادگيري، كم توجهي به بهداشت رواني محيط ياددهي ـ يادگيري، كم توجهي به پرورش خلاقيت و روحيه ي پرسشگري، حاكميت امتحان هاي پاياني و توجه اندك به تلاش و پيشرفت همه جانبه ي دانش آموزان، سنجش كمّي و بي اهميّتي به سنجش كيفي و استفاده ي محدود و ناچيز از ابزارها و روش هاي سنجش جايگزين، تغییر در نظام ارزشيابي سنتي را اجتناب ناپذير مي سازد که باید توسط برنامه ريزان، كارشناسان، مديران و معلمان براي رفع آن ها اقدام شود.
اجرای ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی بیانگر توجه نظام آموزش و پرورش به مشکل عمده آموزش در رویکردهای جدید یادگیری (فراگیر محور) می باشد. این نوع ارزشیابی با ارائه الگوی کیفی به دنباله تبدیل کردن سنجش و ارزشيابي به يك موقعيت يادگيري براي دانش آموزان است تا از آن طريق، سنجيده شدن و مورد ارزشيابي قرار گرفتن براي آنان رعب آور، اضطراب انگيز و تنش زا نباشد.
ارزشيابي توصيفي نوعي ارزشيابي است كه:
الف) زمينه ي مشاركت فعال دانش آموز و والدين را در فرآيند ارزشيابي فراهم مي نمايد.
ب) در جمع آوري اطلاعات از ابزارهاي متنوع و جديد براي افزايش اعتبار اطلاعات استفاده مي نمايد.
ج) معلم و شوراي مدرسه با جمع بندي، تحليل و تفسير دقيق اطلاعات و با توجه به ابعاد مختلف يادگيري و عاطفي و مهارتي در خصوص ارتقاء دانش آموز به پايه ي بالاتر تصميم گيري مي نمايند.
د) از نتايج سنجش و ارزشيابي در رفع موانع يادگيري دانش آموز در طول فرآيند ياددهي ـ يادگيري استفاده مي شود.
ه) با تسهيل شرايط ارتقاء و مداخله هاي مناسب در زمان مقتضي از افت تحصيلي تا حد قابل توجهي جلوگيري مي نمايد.
و) متناسب با نياز دانش آموزان از بازخوردهاي كيفي با عبارت هاي واضح و روشن كه منجر به تشويق و ترغيب دانش آموز براي تلاش بيشتر شود استفاده مي شود.
ز) در جهت تقويت فعاليت هاي گروهي تلاش مي نمايد.
در تدریس سنتی، معلم حجمی از اطلاعات مشخص (محتوای کتاب درسی) را به ذهن دانش آموز منتقل می نماید در نتیجه نقش ارزشیابی تحصیلی هم، اندازه گیری حجم اطلاعات منتقل شده بود و امتحان تنها ابزار اندازه گیری آن به شمار می آمد .
پژوهشگران زیادی به بررسی ابعاد مختلف طرح ارزشیابی توصیفی پرداخته اند که به نوعی بیانگر تأثير مثبت ارزشيابي توصيفي در بهبود رفتار و بهبود يادگيري و سلامت روحي و رواني دانش آموزان، میزان پیشرفت تحصیلی، کاهش اختلالات رفتاری در مدارس دخترانه و افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی-یادگیری، افزایش سطح کیفی یادگیری، ایجاد علاقه به یادگیری و بهبود آن، حذف فرهنگ بیست گرایی، عزت نفس دانش آموزان، مشارکت و فعالیت در کلاس و تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم و .. می باشند.
به همین سان ارزشیابی از یادگیری، باید به این دانش آموز کمک کند تا بهتر و عمیق تر یاد بگیرد و به عبارت دیگر سازمان دانش ذهن خود را کامل و کامل تر کند بنابر این، از منظر این تعریف، نقش ارزشیابی، خدمت به یادگیری خواهد بود نه اندازه گیری میزان یادگیری. حال می توان بهتر درک کرد که چرا رویکرد کلی ارزشیابی فرایندی است و چرا در الگوی ارزشیابی توصیفی ابزارهایی چون آزمون عملکردی، پوشه ی کار، خودسنجی، پرسیدن و بازخورد های توصیفی پیوسته کاربرد پیدا می کند.
و در نهایت ….. سخن آخر:
به نقل از فریبا باقری باغان کارشناس علوم تربيتي: “براي ارزيابي دانش آموزان بايد روش يکدست و منسجمي به کار گرفته شود.” و پیرو سخن وی: “بازده تحصيلي با قطع و وصل کردن سيستم ارزيابي ، مطلوب نخواهد بود. دانش آموزاني که با روش ارزشيابي توصيفي مقطع ابتدايي را پشت سر گذاشته اند، با ورود به مقطع راهنمايي و مواجه شدن با سيستم نمره دهي دچار نوعي شوک رواني شده و علاوه بر اضطرابي که از تغيير مقطع که بسيار طبيعي است پيدا مي کنند، دچار دغدغه نمره گرفتن و چگونگي سازگاري با آن هم خواهند شد.”
*کارشناس ارشد آموزش پزشکی- دانشگاه علوم پزشکی شیراز
منابع:
1- داودی رسول، شکرالهی محبوبه. مقايسه روش هاي ارزشيابي توصيفي و سنتي براساس استانداردهاي چهارگانه ارزشيابي از ديدگاه معلمان مدارس ابتدايي شهر تهران. پژوهش در برنامه ریزی درسی. سال هشتم. دوره دوم، شماره 4 (پیاپی 31). زمستان 1390.
2- فرج اللهی مهران، حقیقی فهیمه السادات. نقش ارزشيابي مستمر در تعميق يادگيري دانش آموزان پاية دوم مقطع ابتدايي شهر تهران. فصلنامه تعليم و تربيت شماره 92.
سلام
ارزشیابی مشکل فقط مدارس و دانشگاه ها نیست .مشکل همه جا و فرهنگی است .
آیا فرمول خاصی در چگونگی فکر کردن دانشمندان وجود دارد ؟ اگر فرایندهای فکری دانشمندان مدرن را بشکنیم، می توان آن ها را در دیدگاهی به نام ” روش علمی ” مرتب کرد. ولی این دیدگاه، یک لیست مرحله به مرحله نیست. بلکه یک فرایند قابل انعطاف مبتنی بر تفکر خلاق و آزمون هدفمند بر کشفیاتی واقع نگر و قابل اثبات است در مورد این که طبیعت چگونه کار می کند.
بنابراین، برای تفکر عالمانه، یک دانشمند خاص و یک روش منحصر به فرد وجود ندارد. به گونه ای که گاه یک جرقه در ذهن یک دانشمند، کافی است که راه میان بری را به او نشان دهد و نقشی کلیدی را در یک کشف علمی ایفا کند.
با این همه، دیدگاه علمی از هر طریقی که حاصل شود نیازمند چهار بخش مشاهده، فرضیه، آزمایش و مدل است.
برای این که بدانید دانشمندان چگونه فکر می کنند، بیایید عالمانه این بخش های چهارگانه را در یک تفکر علمی روزمره به پیش بریم :
« فرض کنید در حین گوش دادن به شبکه FM سیستم استریو خود، متوجه می شوید که صدا خوب نیست ( مشاهده ). حدس می زنید گیرنده اتان ضعیف است ( فرضیه ). برای اطمینان، یک CD در دستگاه قرار می دهید ( آزمایش ). ولی متوجه می شوید باز هم صدا خراب است. حدس می زنید بلنگوها معیوب هستند ( فرضیه جدید ). در حالی که CD در دستگاه است، با گوشی هدفون به آن گوش می دهید ( آزمایش ). صدا صاف و خوب است. نتیجه می گیرید که عیب از بلندگوهاست و باید تعمیر شوند (مدل ). تعمیر کار ادعا می کند که بلنگوها را امتحان کرده است و سالم است ( مشاهده جدید ) ولی ممکن است تقویت کننده معیوب باشد ( فرضیه جدید ). با تعمیر تقویت کننده، خرابی صدا برطرف می شود ( آزمایش جدید ). پس مشکل از تقویت کننده است ( مدل تجدید نظر شده ).
نگرش بر یک مساله به صورت علمی، یک تجربه ی عمومی است، حتا اگر به آن آگاهی نداشته باشید.
… حال شما دست به قلم شوید و بگویید برای انجام کارهای روزانه اتان از چه تفکر منطقی پیروی می کنید ؟ مهم نیست چه کاره اید. مهم این است که کارتان را چگونه انجام می دهید. معلم هستید ؟ پزشکید ؟ مهندسید ؟ تعمیر کارید ؟ مغازه دار ؟ کارگر ؟ کارمند ؟ شاید هم دانش آموز یا دانشجو؛ نویسنده و یا خانه دار و …
مثلا اگر خانه دارید، بگویید خانه و خانواده را چگونه مدیریت می کنید ؟ و یا اگر نویسنده اید، چگونه دست به قلم می شوید و نوشته هایتان را از آغاز تا پایان راهبری می کنید ؟ و …
به تجربه خودم بهترین راه یادگیری از زمان دبستان، عمل کردن بود. یادم میاد آزمایشگاه بهترین و دوست داشتنی ترین مکان برای من بود و همیشه آرزوی داشتن یک آزمایشگاه تویه خونه را داشتم. حالا هم که با لطف خدا و بندگان خوبش در جاده دانشگاه هستم باز پژوهشگری را انتخاب کردم و لذت می برم.
بهتر است در مدارس هم شکاف بین تئوری و عمل را بردارند و درس خواندن را با سفرها و برنامه های علمی لذت بخش کنند.
کاشکی می شد مطالعه و درس خواندن را در محصلین زیباتر کرد.