در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود .
سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد.
امـام خمينـى خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.
منبع:توریسم آنلاین
ناگفته هایی از مراسم خاکسپاری پیکر حضرت امام خمینی (ره)
مطلب زیر در تاریخ ۱۴ خرداد سال ۱۳۹۱ در وب سایت ” خبرگزاری فارس ” منتشر شده است:
خبرگزاری فارس: پای صحبت فرمانده پیشین سپاه حضرت ولی امر(عج) نشستیم تاپس از ۲۳سال ناگفته هایی را از مراسم تدفین امام(ره) بیان کند که با توجه به مسئولیت مستقیم سپاه تحت امراو در این کار خطیر، جالب و شنیدنی خواهد بود.
خبرگزاری فارس: ناگفته هایی از مراسم خاکسپاری پیکر حضرت امام (ره) پس از ۲۳سال
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، بی تردید یکی از تلخ ترین خاطرات ایرانیان در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) است. خاطره تلخی که اکنون پس از ۲۳ سال از وقوع آن، هنوز بسیاری از مردم یاد آن روزها را درخاطرداشته و آن را با رسیدن ایام رحلت امام(ره) بازخوانی می کنند. خصوصا این که این خاطرات نگفته و نشنیده از زبان کسی باشد که مسئولیت مستقیم را در مراسم تدفین آن روح خدا بر عهده داشته است.
در همین رابطه سردار خسرو عروج فرمانده پیشین سپاه حضرت ولی امر (عج) که در سال های آخر دهه ۶۰ مسئولیت حفاظت از شخصیت ها را برعهده داشت، پس از ۲۳ سال در گفت وگو با خراسان ناگفته هایی را از مراسم تدفین حضرت امام (ره) بیان می کند که با توجه به مسئولیت مستقیم سپاه تحت امراو در این کار خطیر، جالب و شنیدنی خواهد بود. وی هم اکنون جانشین فرمانده دانشگاه تربیت افسری امام حسین (ع) است؛ دانشگاهی که در ابعاد نظامی و علمی کار آموزشی سپاهیان آینده را بر عهده دارد.
*سردار برای شروع از روند خاکسپاری پیکر مطهر امام(ره) بگویید.
برای شروع ابتدا باید بگویم که نیروی مخصوص حضرت ولی امر(عج) که من درآن زمان فرمانده آنها بودم چه نیرویی بود و چه می کرد؟ یکی از یگان های سپاه پاسداران یگان نیروی مخصوص حضرت ولی امر (عج) بود که چهار کار عمده حفاظت شخصیت ها در سراسر کشور، حفاظت از فرودگاه ها و هواپیماهای کشور، به عنوان نیروی واکنش سریع نظام در مواقع حساس و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی همان طور که در کارکرد کل سپاه آمده را بر عهده داشت و مقر این نیرو نیز در شهر تهران قرار داشت.
این سپاه از چهار یگان اصلی تشکیل می شد که متشکل از یگان حفاظت شخصیت ها، یگان حفاظت فرودگاه ها، تیپ ۶۶ هوابرد و لشکر ۶ ویژه پاسداران که در قالب نیروهای مخصوص ولی امر (عج) قرار داشتند، بود. ۲ دلیل اصلی این که ماموریت حساس دفن امام(ره) را به ما سپردند این بود که اولا تقریبا همه محافظان و کسانی که توانایی انجام این کار را داشتند در این نیرو بودند و موضوع دوم اهمیت مراسم و این که تقریبا طبق برآوردها در کار دفن، باید حدود ۱۰ میلیون نفر کنترل می شدند تا خاکسپاری پیکر امام (ره) به بهترین شکل انجام می شد. به این دلایل مهم این برنامه را تحویل نیروهای ولی امر (عج) دادند که آن زمان من مسئول این نیروها بودم.
* دقیقا از چه زمانی این ماموریت به شما محول شد؟
پس از ارتحال حضرت امام (ره) تصمیم گرفته شد تا برای انجام مراسم وداع امت با ایشان و تحت مدیریت کمیته انقلاب اسلامی ، پیکر مطهر امام(ره) به مدت دو روز و به صورتی که در تصاویر مشاهده کرده اید در مصلی تهران و در آن محفظه شیشه ای قرار بگیرد تا مردم ایشان را زیارت کنند. برای انجام مراسم کفن و دفن امام (ره) جلسه ای در شورای امنیت کشور و با حضور فرمانده وقت کل سپاه – محسن رضایی – در مقر وزارت کشور برگزار می شود. حدود ساعت ۷شب قبل از دفن امام (ره) آقای رضایی با من تماس گرفت و گفت: طبق تصمیم شورای امنیت این مسئله به دلیل حساسیت کار به سپاه تحویل داده شده و من این ماموریت را به شما به عنوان فرمانده نیروهای مخصوص ولی امر (عج) واگذار می کنم و شما باید امشب امور بهشت زهرا (س) را از کمیته تحویل گرفته و برای مراسم دفن امام (ره) در روز بعد برنامه ریزی کنید.
همان شب بلافاصله یک تیم از نیروهای ویژه خود را به بهشت زهرا(س) اعزام کردم تا محل دفن را از فرمانده وقت کمیته تحویل بگیریم و برادران سپاه آنجا مستقر شوند.آن شب در حالی که همه نیروها و تجهیزات را برده بودیم و محل دفن هم مشخص شده بود به دلایل غیرقابل ذکر این کار انجام نشد و ما محل را تحویل نگرفتیم.
*در روز دفن آنچه از عکسها و تصاویر برمیآید پیکر امام(ره) با دو تابوت متفاوت تشییع شد، داستان چه بود؟
بله درست می فرمایید و من در ادامه به جزئیات این مساله اشاره خواهم کرد. زمان برای ما بسیار کوتاه بود و باید در همین زمان کوتاه برنامه ریزی انتقال پیکر مطهر امام (ره) به محل و چگونگی دفن و اطلاع رسانی به مردم را انجام می دادیم و این درحالی بود که ما با تقریبا ۱۰ میلیون نفر حول یک نقطه مواجه بودیم .اتفاقی کاملا بی نظیر و در شرایطی که ما امکانات پیشرفته حفاظتی در آن زمان نداشتیم که بتوانیم سدبندی و مانع گذاری کنیم . به نظر من این عین معجزه بود و کمک امام زمان (عج) و روح مطهر امام (ره) قدم به قدم در این کار به ما کمک می کرد.
به هر تقدیر آن شب بهشت زهرا(س) تحویل سپاه نشد و فردای آن روز (۱۶ خرداد)، ۶ صبح روز دفن جلسه ای در بهشت زهرا(س) گذاشتیم تا با هماهنگی کمیته محل دفن تحویل سپاه شود. در آن جلسه که با حضور بیشترمسئولان برگزارشد من نظرم این بود که اعلام کنیم امروز دفن امام(ره) انجام نمی شود و دلیل این حرف من این بود که در این مدت کوتاه که هنوز پیکر امام (ره) به ما تحویل نشده نمی توانیم عملیات دفن را به خوبی انجام دهیم، در حین بحث و بررسی این مساله صدای هلی کوپتر آمد و دیدیم هلی کوپترحامل تابوت چوبی امام(ره) در حال فرود است و مردم به اسکی زیر هلی کوپتر چسبیده اند.
به هر حال پس از این حادثه انتقال مسئولیت انجام شد و پس از آن رادیو اعلام کرد که پیکر امام صبح دفن نمی شود. از سوی دیگر این پیام رادیو و خبرهای صبح به آقای هاشمی رئیس وقت مجلس رسیده بود و ایشان گفته بودند که کار نگه داشته شود تا بعدازظهر شخصا به محل بیایم. بعدازظهر آقای هاشمی و آقای موسوی اردبیلی آمدند و قبر و وضعیت را دیدند و به من گفتند برنامه شما چیست؟ من هم گفتم اولا باید چهار هلی کوپتر در اختیار ما باشد و ثانیا تابوت باید فلزی باشد و کلید داشته باشد. این ابتکاراتی بود که آن زمان به ذهن ما رسید و بعد برنامه ریزی فنی کردیم و ۲۰ نفر از برادران قوی جثه نیروی مخصوص انتخاب شدند تا این انتقال پیکر از هلی کوپتر تا قبر توسط آن ها انجام و خود من هم با کلید تابوت همراهشان باشم .در تصاویر تلویزیونی این نیروها را زیر تابوت با لباس استتار مخصوص نیروی ولی امر (عج) مشاهده می کنید. طبق برنامه ما قرار بود تا مردم را بهوسیله هلی کوپترهای خالی مشغول کنیم و در این فرصت که حداکثر ۲ دقیقه خواهد بود وقت برای دفن امام (ره) خواهیم داشت چراکه در غیر اینصورت با فشاری که حدود دو میلیون نفر به نقطه قبر وارد خواهند کرد، عملا این کار نشدنی خواهد شد.
ما به برادران گفتیم اگر بیش از ۲ دقیقه طول بکشد امکان دادن تلفات است ولذا سرعت عمل در این کار بسیار مهم است. همچنین چهار کانتینر را به صورت دو طبقه به هم دیگر جوش دادیم تا بلافاصله پس از دفن امام (ره) به سرعت روی قبر کشیده شود تا هم کسی به قبر دسترسی نداشته باشد وهم نتواند روی کانتینرها رفته و یا آنها را جابجا کند. البته باید همین جا بگویم که همه این کارها و سختی ها به دلیل ابراز اراده فوق العاده مردم به امامشان بود و اینکه واقعا مردم خاک آن محل را به چشم کشیده بودند و عشق به امام(ره) همه را محو یک نقطه و آن هم قبر ایشان کرده بود.
*برسیم به لحظات تدفین و اتفاقات آن دقایق، همه چیز طبق برنامه شما پیش رفت؟
به لطف خدا تقریبا طبق محاسبات ما مراسم انجام شد. بعد از انجام برنامه ریزی ها و بررسی محل توسط مسئولان نظام، من به مقاماتی که آمده بودند از جمله مقام معظم رهبری، آقایان هاشمی، موسوی اردبیلی و سید احمد خمینی گفتم که ما با توجه به عملیات روانی که انجام داده بودیم و اعلامی که شده بود مبنی بر دفن نکردن امام(ره) در امروز و همچنین استفاده از چند هلی کوپترخالی؛ دو دقیقه وقت داریم برای کار تدفین. از اینجای کار به بعد به عقیده من یک ترکیبی از احساسات بود و عقل که باید با غلبه بر احساسات همه تلاش خود را برای انجام صحیح تدفین به کار گیریم. حتی یادم هست که آقای عبدا… نوری نماینده امام(ره) در سپاه آمد و گفت علما باید امام(ره) را دفن کنند که من گفتم در این شرایط امکانش نیست و این عملیاتی است که باید طبق برنامه اعلام شده عمل شود و کسی نباید در این کار دخالت کند . ما فقط به آقای ناطق نوری که هم از لحاظ فیزیک بدنی و هم روحیه شخصی قوی بودند اجازه دادیم داخل قبر شود و یک پیرمردی هم به نام مرحوم حاج آقای اربابی که شهید بهشتی و برخی علما را تلقین داده بود داخل قبر شود تا عمل تلقین امام (ره) را انجام دهد و این دو وارد قبر شدند.
طبق برنامه بلافاصله با فرود هلی کوپتر اصلی، من به همراه ۲۰ نفر از نیروهای قوی و نترس نیروی مخصوص به سرعت زیر تابوت فلزی رفتیم و کلید تابوت هم دست خودم بود.حدود۳۰ ثانیه طول کشید تا تابوت را به قبر رساندیم و خدا آقای اربابی را رحمت کند و عمر طولانی به آقای ناطق نوری بدهد که واقعا در این مرحله به نظر من از خود گذشتگی کردند چراکه در آن موج جمعیت و گرما و در حالی که ما مثل یک چتر روی قبر خیمه زده بودیم هرآن احتمال می دادم این دو نفر دچار خفگی شوند و از طرفی هم آقای اربابی به آرامی تلقین را انجام می داد و این کار را سخت تر می کرد.
در این جا سه حادثه رخ داد که برای من جالب وتکان دهنده بود.
اولین نکته این بود که من وقتی در تابوت را باز کردم بوی بسیار خوشی از این پیکر بلند شد که من نمی دانم چه بویی بود و از نیروهای حاضر و آقای ناطق پرسیدم که شما هم این بو را استشمام کردید که تایید کردند و تا زمانی که کار تدفین به پایان رسید و سنگ لحد را گذاشتیم این بو همچنان به مشام می رسید.
اتفاق دوم این بود که با توجه به زمان دفن امام (ره) در نیمه خرداد و در اوج گرمای ظهر یک ابری بالای سر ما آمد و مثل یک سایه عمل کرد و این درحالی بود که در نقاط دیگر آسمان ابری دیده نمی شد و همین مساله باعث شد تا در این نقطه دما کاهش پیداکرده و کمک بسیار مهمی به ما بود.
نکته سوم این بود که انجام تدفین امام(ره) من و همه نیروها را به یاد روزهای عملیات در جبهه انداخته بود . در زمان عملیات ها یک انگیزه مضاعفی در نیروها ایجاد می شد که این انگیزه از سوی خود خداست و این حالت و انگیزه را در این جا نیز احساس کردیم و نیروها نیز همین حال را داشتند و در این کار این احساس و انگیزه قوی بسیار مهم بود حتی برخی شخصیت ها قبل از آن می خواستند بیایند اما تا به قبر نزدیک می شدند گریه می کردند و احساسات بر آن ها غلبه می کرد و این نکته مهمی بود که اگر کسی در این موقعیت حساس گریه کند و خود را ول کند به درد این عملیات نمی خورد.
نزدیک ۳ دقیقه کار دفن به طول انجامید تا ما دست آقای ناطق و اربابی را گرفتیم و خارج شدند و ۲ دقیقه هم طول کشید تا با جرثقیل که آماده شده بود کانتینرها را روی قبر کشیدیم.
این مراسم در مجموع ۷ دقیقه به طول انجامید و خدا را شکر به خوبی به پایان رسید؛ شخصیت هایی هم که در جایگاه حضور داشتند از جمله مقام معظم رهبری، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی، سید احمد آقا و… دخالت نکردند چون حال مناسبی نداشتند و خوشبختانه همگی در انتها راضی بودند و تشکر کردند.
*نکته جالبی در کار تدفین امام(ره) که شخصا تجربه کرده باشید به یاد دارید؟
نکته جالب این بود که خود من و نیروهایم در این مدت احساسات خود را فراموش کرده بودیم و به عبارتی سنگی شده بودیم ؛چراکه در صورت احساساتی شدن یا گریه کردن این عملیات موفق نمی شد و من به نیروها هشدار داده بودم که کسی حق گریه کردن ندارد. نکته دیگر این بود که اگرچه همه مملکت در دفن امام (ره) حاضر بودند اما بین سپاه و امام (ره) علاقه و رابطه خاصی وجود داشت و تحمل این لحظات از سخت ترین کارها محسوب می شد . اما بعد از پایان کار تدفین همگی در گوشه ای نشستیم و تا شب به عزاداری و گریه پرداختیم.
بعد از حادثه برای پیکر امام (ره) در بار اول پیکر به جماران منتقل شد و در همان چند ساعت این تابوت فلزی تهیه شد و بیت امام (ره) هم با این کار موافقت داشتند و همکاری خوبی انجام دادند.
* آیا این فکر که پیکر امام هم مثل سایر مراجع و شخصیت ها در یک ماشین مخصوص تشییع شود به ذهن نیامد؟
خیر به هیچ وجه. تشییع امام (ره) با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود چراکه تعداد حضور مردم و سبک ابراز ارادت آن ها بی نظیر بود و مردم همچون موج اقیانوس سر از پا نمی شناختند و فکر می کنم اگر روح ملکوتی امام (ره) کمک نمی کرد مشکلات ما بیشتر می شد و این جمعیت کنترل نمی شد.
* کنترل امنیتی جمعیت در برابر اقدامات تروریستی چگونه بود؟
کارهایی کردیم اما در حد بضاعتمان مثلا یک رینگ کانتینر گذاشتیم تا جلوی فشار گرفته شود اما تاثیر زیادی نداشت و موج جمعیت بیش از اندازه بود و تنها با توکل به خدا کارها را جلو بردیم و خدا را شکر مشکلی هم در این زمینه ایجاد نشد.
* امنیت محل، پس از دفن هم با شما بود؟
بله حداقل ۲ هفته دست ما بود و بعد هم با مقداری تقویت نفرات و تجهیزات به یکی از یگان های ما که تیپ حفاظت از بیت امام(ره) در جماران بود سپردیم که تا کنون هم همان بخش کار حفاظت را برعهده دارد.
در پایان باید باز برآن تاکید کنم این است که مطمئن باشید اگر ید بیضایی خدا و روح امام (ره) و شهدا نبود که به ما کمک کردند، هیچ کس نمی توانست این کار را انجام دهد و ما در برابر فشار میلیون ها نفر ارادتمند امام(ره) توانایی مقاومت نداشتیم و به لطف خدا و امام زمان (عج) راضی هستیم که این افتخار نصیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
در سوگ خورشید
روز و شـب پانزدهـم خرداد ۶۸ میلون ها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى که از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع کردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیکر مطهر مـردى که بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزش ها و کرامت ها را در عصر سیاه ستـم استـوار کرده و در دنـیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز کرده بود ، وداع کنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چیز، بسیجى و مردمى و عاشقانه بـود. پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـون ها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید. هر کس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت. سـرتاسـر اتـوبان و راه هاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاه پوش بود.
پـرچم هاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسیـد.
شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع به یاد مشعلـى که امـام افـروخـته است ، در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغ دار گرداگرد شمع ها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فریاد یا حسیـن بسیجیان که احساس یتیمى مـى کـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى کرده بـود. بـاور این کـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه ی جماران نخـواهند شنید ، طاقت ها را بـرده بـود.
مـردم شـب را در کـنار پیـکـر امـام بـه صبـح رسانیدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، میلیون ها تـن به امامت آیه الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشکبار برپیکر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعیت و شکوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـینى به کشـور در ۱۲ بهمـن ۱۳۵۷ و تـکـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیکر امام ، از شگفـتی هاى تـاریخ اسـت.
طـى اطلاعیه هاى مـکرر از رادیـو اعلام شـد کـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوکـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام خواهد شد. براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود که هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام کـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع کننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعد از ظهر همان روز مراسم تـدفـین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد کـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـه وسـیـله ی خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد.
و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز هم چـون حیاتـش منـشأَ بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا کـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر.
منبع : « مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی – دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) »
… داغ و فراقت را کجای دلم بگذارم و چگونه تاب آورم امام و مقتدایم ! وقتی نامت دعای کمیل و توسل را در دلم زار می زند و نسیم کویت ترنم باران عشق و دلدادگی را در دلم جار می زند ؟
14 خرداد، بیست و ششمین سالگرد ارتحال قبله ی آمال عشاق سینه چاک، تسلیت و تعزیت باد …