عبدالله کاظمی|
مسیرمان از کنار پارک ببخشید بوستان فرهنگیان بود.
من و پسرم حسین (سه سالشه) با اصرار و البته اجبار حسین وارد پارک شدیم.
اولین چیزی که تو ذهن می زد قیافه حال ندار پارک بود چمنهای نیمه خشک و درختان پیرایش نشده و جوی آبی که البته بی آب بود.
به قسمت وسایل بازی که رفتیم انگار وارد خونه ای شده باشی که صاحبش بالا سرش نباشه؛ وسایل بازی نیمه شکسته علفهای خشک و سنگریزه های کف محوطه بدجوری ضد حال بودند.
پسرم که از پله های پیچ پیچی سرسره دهه شصتی کاملا فلزی بالا میرفت من صلوات میفرستادم برا اینکه سالم برگرده
حسین که رفت سراغ سرسره کوتاه تر که البته اون هم فلزی بود و مخصوص دهه خودم (شصت ) خیالم راحت تر شد که ناگهان کله حسین خورد به طاق سرسره، البته نه چندان محکم، شکر خدا!
خلاصه نیم ساعتی روی مخ حسین کار کردم تا رضایت داد به مسیرمان ادامه بدیم
تو فکر بودم که اگه بشه از مسوولین شهرداری خواهش کنم که یک فضای بازی ایمن و امروزی با وسایل استاندارد بازی برای پارکهای شهر فراهم کنند.
حالتون خوش؛ دلتون سبز؛سیزدهم شهریور نود و پنج؛ داریون؛ بالای جاده
البته بعد از قضیه سرقت ترانس چاه آب شهر، اداره
ابفا تمام انشعابات پارکهای شهرداری را قطع کرد و من دیدم شهرداری داره با تانکر پارکها را آب میده که طبیعتا باعث آسیب به چمنها میشه.
اختلاف بین شهرداری و آبفا…احتمالا بر سر خرید ترانس برق شهرداری همکاری نکرده است و رییس آبفا نیز انشعاب آب چمنها را قطع کرده است…واینبار نیز اختلاف بین مدیران بر سر فضای سبز خالی می شود!!متاسفم
این آرزو به دلمون موند که دو تا مسئول تو داریون با هم سر جنگ و دعوا نداشته باشن!!!
دیگه بی انصاف نباشید ! دو تا مسئول که دیگه تو صلح و صفا و آرامش هستن ! گر هوسه همین دو تا هم بسه ! همه چی آرومه، ما چقد خوشبختیم !