فرهنگ مردم داریون / قسمت سی و دوم: ادامه ازدواج در داریون / آوردن عروس
به کوشش: جلیل زارع
اگر شب بردن عروس، قمر در عقرب بود – البته در دوره های نزدیک تر به ما – عروس می بایست به خانه شوهر خود برود و شب را در خانه خود نباشد. از آن جا که حفظ آبرو و نجابت دختر امری بسیار مهم و حساس بود، دختر به جای این که شب را در خانه پدر شوهر بگذراند به خانه یکی از اقوام خود که نزدیک خانه داماد بود می رفت و صبح باز می گشت تا هم شومی ماندن در خانه پدر در زمان قمر در عقرب را از سر دور کرده باشد و هم پیش از عروسی به خانه داماد نرفته باشد.
به هر حال هوا روشن، ساز و نقاره ی داماد، دَمِ خانه عروس غوغا می کرد. همه ی بستگان و اهالی روستا، دعوت شده و نشده در آن جا حاضر می شدند و انتظار بیرون آمدن او را می کشیدند. عروس در حالی که پدر یا برادردستش را گرفته بود سفره نان به کمر به نشانه ی قدردانی از زحمات خانواده – سه بار چاله وسط اتاق را که برای پخت و پز و گرما استفاده می شد و به آن اجاق می گفتند گشت می زد و آن را می بوسید. آن گاه با پدر و مادر خداحافظی می کرد.
اسب عروس، زینت شده و آماده بود. دستمالی هفت رنگ روی گردن آن انداخته بودند که یک سر آن روی پیشانیش می رسید و سر دیگر به روی گردن اسب بود و دو سر دیگر از دو طرف اسب آویزان می شد.
به کمک یکی از محارم، عروس که حجاب کامل داشت و چارقدی بزرگ و رنگی روی سر او انداخته بودند بر اسب سوار می شد. دستمالی سبز یا آبی روی کفش و پای او می بستند و در رکاب می گذاشتند. زنان کِل می زدند و واسینک می خواندند و مردها شاباش می کشیدند. در این حال ریتم ساز و نقاره نیز تندتر از مواقع دیگربود.
بار دیگر نقاره کوچک را کول می گرفتند و بقیه را بر چارپایی سوار می کردند و با ساز و رقص و هلهله عروس را به سمت خانواده داماد می بردند. جهاز عروس نیز در سینی های جداگانه که روی آن ها را با پارچه های رنگی پوشانده بودند بر سر زنان با کِل برده می شد.
جهاز عروس عبارت بود از: یک دست رختخواب و یک تخته قالیچه و یک چمدان پا دار چوبی به بلندی 70 پهنای 60 و درازای 80 سانتی متر – که به آن “یقدون”(1) یا یخدون می گفتند – حاوی چند شاخه نبات و لباس و مقداری قند و چای که در کیسه های مخصوص گذاشته می شد. بعدها وسایل داخل یقدون عروس عبارت شد از: دو کیف سر چاهی که از پارچه دوخته می شد و سر آن با دو نخ که از نیفه بیرون می آمد بسته می شد. این کیف ها مخصوص بردن قند هنگام کاربیرون از خانه بود و به اندازه یک قندان بزرگ گنجایش داشت. دو کیسه بزرگ تر بود که از پارچه های گل دار و مخمل می دوختند و به آن ها ” مَهف قندی” می گفتند. از این کیسه ها برای نگه داری قندهای حبه شده استفاده می کردند. دو کیف دیگر نیز بود که به آن ها ” کیف دولی” (2) می گفتند. زیرا شکل دول(3)داشت و در آن ها قند نشکسته می گذاشتند.
هشت دستمال حنابندان که برای حنابندان عروس و داماد از آن ها استفاده می شد، تعدادی توطاقچه ای (4)، یک رولباسی و چهار بقچه از دیگر لوازم یقدون عروس بود.
ظروفی که عروس با خود می آورد بیش تر مسی بود و می گفتند: « پولت بده مس که همیشه هِس. نده چینی که هیچ وقت نبینی. » از این رو هر زنی تقریبا 20 کیلو مس داشت – البته بسته به توان مالی خانواده ها تغییر می کرد. این ظروف عبارت بود از: غِلِفتی که نوعی قابلمه ی سردار بود، پاتیل که کاسه ای ضخیم و لبه دار بود، ماهی تابه، دیگ، دیگ بَر (5)، آفتابه. چدن به میزان کم در دسترس بود. ظروف چایخوری نیز از جنس چینی می گرفتند.
از جمله چیزهایی که همراه جهاز با عروس همراه می کردند، مرغ پا بسته زیبایی بود که زنی آن را به دست می گرفت می آورد. این مرغ که به رنگی غیر از سیاه و معمولا زرد رنگ بود نشانه همراهی زندگی با عروس شمرده می شد.
پیشاپیش عروس یکی از محارم او مانند عمو یا دایی آینه داری می کرد. یعنی آینه ای را رو به روی عروس می گرفت و می آورد. حتما آخرین مسیر طوری انتخاب می شد که رو به قبله باشد. اگر چه راه طولانی تر شود.
داماد، نارنج به دست – اگر فصل نارنج نبود پیاز و حتا گاهی تخم مرغ استفاده می شد – پشت بام ایستاده بود؛ به محض در تیررس قرار گرفتن عروس با قدرت هر چه تمام تر نارنج ها را یکی یکی به سمت او پرتاب می کرد و جوانان حاضر در کوچه که تا به حال مشغول رقص و آوازخوانی جلو عروس بودند برای گرفتن نارنج ها با هم رقابت می کردند و این امر – که در حقیقت نشانه ی خیر مقدم مشتاقانه ی داماد بود – شور و حال عروسی را بیش تر می نمود.
با رسیدن عروس به مقصد، یکی از نزدیکان عروس او را بغل می زد و از اسب پیاده می کرد. اسب را با همان زینت ها به صاحبش می رسانیدند و عروس را لحظه ای نگه می داشتند و گوسفندی را که ترجیحا کهره ی نر بود جلو او سر می بریدند.
در همه حال رقص و پایکوبی به راه بود. جلو عروس، همان زنانی که هنگام بازگشتن داماد از زیارت از او استقبال می کردند در حالی که سینی حاوی اسفند و قرآن و گلاب و سبزه و آینه بر سر داشتند با رقص به پیشواز عروس می رفتند. عروس با کِل و شاباش وارد خانه می شد و به حجله می رفت.
از دیگر آداب آوردن عروس که امروزه نیز اندکی پایدار مانده دزدیدن چیزی کوچک از خانه عروس بود که شاید بتوان آن را هشداری برای مواظبت از اشیای خانه در آن شلوغی بیش از اندازه دانست.
پانوشت:
1- Yaqdun
2- Kif-e duli
3- دلو آب
4- پارچه ای به طول و عرض یک طاقچه که کف آن قرار می گرفت.
5- دیگ سردار
*برگرفته از کتاب ” فرهنگ مردم داریون “، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
ادامه دارد … ( قسمت بعد: ادامه ی ازدواج در داریون | عروس در حجله )