فرهنگ مردم داریون / قسمت سی و سوم: ادامه ازدواج در داریون / عروس در حجله
به کوشش: جلیل زارع
عروس در حجله بود و هر کس سعی می کرد او را ببیند. به ویژه دختران . زنان و دختران دور او می خواندند و می رقصیدند:
« هر چی دارُم سی تو دارُم تو عروس خونمی / سیت میارُم جفت لیلی تو گل راجونمی
عروس خانم زر زده و زیر زر زیبا زده / روی شونه ی شازده دوماد ماه چارده سر زده
چرقد لاکت بنازُم لول به لول باد می بره / رنگ گل ناریت بنازُم دل دوماد می بره
گل گرونه ای دوماد گلدون گرونه ای دوماد / حرمت زنت بذار که زن گرونه ای دوماد
ای دُشَک مال کیه که سر شوم برق می زنه / شازده دوماد ریش نشسته بوسه بر گل می زنه
خانم عروس قرص ماه و صندلی زیرین طِلا / زنده باشه شیر دوماد که پسندیده شما »
آن گاه داماد فراخوانده می شد تا به عروس “کف دستی” یا “پااندازان” بدهد – رسمی که هنوز هم معمول است – کف دستی یا پااندازان هدیه ای بود که داماد به عروس می داد تا بنشیند. این هدیه گاه مبلغی پول، طلا یا قول زیارت بود که پیشکش عروس می شد و عروس بدون آن نمی نشست. تا آمدن داماد و دادن پااندازان، این شعر را خطاب به داماد، پیوسته می گفتند و دست می زدند:
« سر سرانداز(1) می خواد / عروس پا انداز می خواد »
باز رقص و آواز بود و واسینک خوانی تا وقت شام.
خوراک شب عروسی عروس و داماد در گذشته های دورتر همان غذایی بود که عروس از خانه پدر آورده بود و به آن “تو کمری” می گفتند و آن عبارت بود از: دو عدد نان و دو تخم مرغ پخته. بعضی نیز نان و شامی یا خوراک گوشت و تخم مرغ و پیاز در سفره ای می گذاشتند و به کمر عروس می بستند. با این نشانه و رمز که عروس، رزق و روزی خود را با خودش آورده است و با خود خیر و برکت دارد.
بعد از شام، حجله خلوت می شد و پاسی از شب گذشته تنی چند از نزدیکان عروس و داماد که سنی از آن ها گذشته بود پشت در بودند. چنانچه زفاف با موفقیت همراه بود پشت بام خانه داماد خطیر کوبیده می شد و صدای ساز و نقاره و کِل به هفت آسمان می رسید.(2)
بعد از آن دستمال زفاف را با کِل و رقص و ساز و نقاره به خانه عروس می بردند و تحویل می دادند. گویا همه این محکم کاری ها و آداب و رسوم برای آن بوده است که پاکدامنی دختر را به اثبات برسانند. پس از آن هر کس در گوشه ای به استراحت می پرداخت تا صبح شود.
صبح روز بعد، حلوا و شیر و تخم مرغ از خانه عروس به حجله می آوردند. شیر و تخم مرغ برای عروس و داماد بود و حلوا با نعلبکی بین نزدیکان پخش می شد و آن ها بعد از خالی کردن ظرف، سکه ای را درون آن می گذاشتند و برمی گرداندند.
کم کم نزدیکان و همسایگان برای عرض تبریک به حجله می آمدند و هدیه هایی به فراخور توان خود می آوردند. عروس با چایی از آن ها پذیرایی می کرد. آن گاه یک نعلبکی حاوی شیرینی و یک جفت جوراب و دستمال جلو آن ها می گذاشت و این گونه تشکر می کرد.
مدت زمانی که عروس در حجله بود 3 تا 7 روز طول می کشید. پس از آن عروس می بایست به کار مشغول شود و خوشه چینی یا قالی بافی کند. حجله نیز به زودی باز می شد و میرنوروزی او به پایان می رسید.
هفت روز بعد از عروسی، زنانی که به حجله آمده بودند دعوت می شدند. آن ها نیز با خود تخم مرغ می آوردند. در این روز آش دوغ یا آش کشک می پختند و پس از باز کردن حجله با این آش از آن ها پذیرایی می شد و به هر کدام از آن ها مقداری از میوه های آویزان از سقف که اکنون چیده شده بود می دادند. پارچه های رنگی نیز به صاحبان آن ها باز گردانده می شد.
پا وا کنون
چند روز پس از عروسی، پدر عروس، خانواده داماد را به مهمانی دعوت می کرد و مراسم پاگشا انجام می گرفت که طی آن از طرف پدر عروس، گوسفند یا قالیچه یا هدیه ای قابل توجه به عروس داده می شد.
با آمدن عروس به خانه شوهر، تمام رفت و آمدهای او با اجازه خانواده داماد به خصوص مادر شوهر بود و از این به بعد اختیارات او بسیار محدودتر می شد و بستگی به مهربانی یا بدجنسی مادر شوهر داشت.
پانوشت:
1 – چادر
2 – این سنت بعدها به کِل تقلیل یافت.
*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و ویرایش: جلال بذرافکن
ادامه دارد… ( قسمت بعد: ادامه ی ازدواج در داریون | زایمان )