دفترچه خاطرات/ چه کسانی در داریون علم حمل می کردند چه کسانی نوحه می خواندند؟
یوسف بذرافکن
آن طور که آقای حاج صمد صمدی نقل می کند : روز پنجم محرم که می شد علم ها را از منازل جمع می کردند و در مسجد و محل هیئت می گذاشتند و روز سیزدهم محرم ها طی مراسمی خاص و با احترام علم را به صاحبانش باز می گردادند .
بعضی از افراد نذر داشتند علم ها را حمل کنند ، آن طور که بزرگ ترها می گویند افرادی که علم را تا امام زاده ابراهیم (ع) حمل می کردند عبارت بودند از : امیر لطفی ، علی محمد آسیابان ، میرزاخان رضایی ، شیر خان بذرافکن ، ارجاسب بذرافکن ، خداخواست صمدی ، رضا خشنود زاده ، میر احمد بذرافکن ، حسین مقتدر .
از اول تا سیزدهم محرم در کوچه ها حرکت می کردند . مراسم در مسجد جامع و حاجی جانفلی و بعد از ساخته شدن حسینه مرحوم حاجی علی آقا شکری در آنجا برگزار می شد .
روحانیون ومبلغین ابتدا به منزل سید عباس رضایی می آمدند و از آنجا به روستاها می رفتند .دو روحانی با نام های « سیداحمد » و « سید محمود » که هردو یزدی بودند برای تبلیغ به داریون آمده بودند . حجت الاسلام انصاری و حجت الاسلام باقری در داریون دفتر عقد و ازدواج داشتند و مدتی در داریون ساکن شده بودند
قبل از شروع عزاداری و پس از پایان هر نوحه فریاد «یاحسین »کشیده می شد . به این طریق که یک دوبیتی سوزناک چهار قسمت می شد و مردم در پایان ها قسمت دست راست خود را بالا می بردند و فریاد می زدند : یا حسین .
مرحوم ولی بذرافکن پدر منوچهر بذرافکن ، حاج آقا میرزا بخشی زاده ،گشتاسب بذرافکن ، خداخواست صمدی ، نظام بذرافکن ، کرامت حیدری صدای بلندو رسایی داشتند و « یاحسین » می کشیدند .
نوحه خوان ها : سلمان حسنی ، شیخ شکرعلی جهانی ، خشنود بذرافکن ، خرم حسنی ، حاجی نوراله شیروانی ، حاجی علی آقا بذرافکن ، سید عباس رضایی ، کاکاجان زارع ، نمکی زارع ، غلام هاشمی ، محمد رضا سیاهی ، شهریار یوسفی ، عبدالرضا توانگر ، فتح اله حقیقت جو ، رحمت بذرافکن ، نادر کشاورز ، میرزاباران زارع وصمد صمدی از نوحه خوان های قدیمی بودند . کتابهای سیفی ، جودی ، ذاکر و خزائن الاشعار از جمله کتابهای قدیمی نوحه بود .
روز عاشورها هیچ کس سرکار نمی رفت و آن را روزرا« قتل بزرگ» می گفتند ، همه جا تعطیل بود کسانی که به هر دلیل موفق نشده بودند در مراسم محرم شرکت کنند در شب و روز عاشورا خود را به مراسم عزاداری می رساندند .
روز عاشورا همه ی مردم درقالب یک هیئت با شورو هیجان و اخلاص سینه می زدند و به قلعه کاظم آباد می رفتند و اهالی قلعه به داریونی ها ملحق می شدند واهالی دودج نیز در محل امام زاده به عزاداران می پیوستند و غوغا یی برپا می شد .هنگام برگشت دورامامزاده می چرخیدند و چنین می خواندند : ای اهل عزا یکسر ، رفتیم و خدا حافظ » و اهالی دودج پاسخ می دادند : ای اهل عزا یکسر اجرتان به پیغمبر » آنگاه از راه کاظم آباد به داریون برمی گشتند .
عزاداری تا شب سیزدهم ادامه داشت و سه شب آخر را شام غریبان می گفتند .عزاداران با فانوس (چراغ دریایی) و شمع در کوچه ها به راه می افتند و عزاداری می کردند ، استاد نواز رامش (محمدی اصل ) فلوت غمگین می نواخت ، زن ها در پشت سر مردها به راه می افتند و در عزاداری شرکت می کردند .
دوستان عزیز لطفا عکس های قدیمی بفرستید تا خاطرات زنده شود