فرهنگ مردم داریون / قسمت شصت و چهارم: ادامه بازی های محلی داریون
به کوشش: جلیل زارع
19- جوراب بازی
نوعی بازی که معمولا بین بزرگ ترها مرسوم بود و در شب نشینی ها صورت می گرفت.
تعداد نفرات در آن بین 4 تا 8 نفر بود که به دو دسته تقسیم می شدند. جوراب ها را به تعداد نفرات، تا می کردند و روی زمین می گذاشتند. بازی شروع می شد و یکی از نفرات گروه آغازگر بازی سکه ای یک ریالی در مشت می گرفت و سعی می کرد آن را به گونه ای زیر جوراب ها قرار دهد که گروه مقابل متوجه نشود. نفرات گروه دیگر نیز می بایست کار او را به دقت دنبال کنند و حدس بزنند که سکه زیر کدام جوراب گذاشته شده است. چنانچه موفق میشدند کار گذاشتن سکه به آنان میرسید و اگر با برداشتن اولین جوراب، ناموفق بودند همان گروه اول کار را دنبال می کرد. امتیازات منفی گروه عبارت بود از تعداد جوراب هایی که به حدس غلط برداشته شده بودند. در پایان دور نخست با شمردن آن ها بازنده و برنده مشخص می شد. گروه برنده آغازگر بازی در دور دوم بود.
20- ماس ماسَکو
گرچه این بازی یک بازی محلی نبود اما در بعضی از خانواده ها که از آن اطلاع داشتند اجرا میشد.
نوعی بازی جادویی پنج نفره بین بزرگسالان بود با این روش که یک نفر به پشت روی زمین دراز می کشید و دست ها را به بدن کنار پاها می چسبانید و مانند مرده ی خشک شده میشد. آن گاه دو نفر کنار شانه های او قرار می گرفتند و دو نفر دیگر دو طرف بدن او کنار پاها بر زانو می نشستند. سپس هر قسمت این ورد را اولی در گوش بغل دستی خود زمزمه می کرد و او در گوش سومی و او در گوش چهارمی: «ماسَکو / ماس ماسکو / دختر شاه پریون مرده راسَکو»
با پایان یافتن زمزمه ورد، دو انگشت میانه و نشانه را زیر شانه ها و پاهای فرد خوابیده می گذاشتند و با هم سوت ممتد و ملایمی را می نواختند. با این کار بدن او روی انگشتان آن چهار نفر به سبکی بالا می آمد و با برخاستن آن ها تا شانه ها می رسید. زمان بالا آمدن و فاصله آن از زمین، بستگی کامل به مدت زمان سوت زدن داشت و شرط اصلی عملی شدن این بازی مهیج، جدی بودن بازی کنان و نخندیدن آن ها بود. در هر جای بازی که این شرط رعایت نمیشد بازی به هم می خورد.
این بازی با تغییر جزیی و با نام “بازی دختر شاه پریان” در مناطق جنوبی ایران مانند تنگستان و دشتستان استان بوشهر نیز اجرا می شده است. با این تفاوت ورد، خطاب به نفر روبهرو گفته میشد: «دختر شاه پریون مردن، راسن؟» -«ها، راسن راسی راسن؟» -«ها راسن …» و معتقد بودند که پریان به کمک آنها می آیند.1
21- گلوله بازی
نوعی بازی قمار گروهی بین کودکان، نوجوانان و گاهی جوانان بود با استفاده از گلوله های شیشه ای در رنگ های مختلف. ابتدا نوع “بَر زدن” و ترتیب ایستادن افراد را مشخص می کردند. نفر اول در جایگاه “سره” قرار می گرفت و سره نامیده می شد. آخرین نفر در جایگاه “کیک2” می ایستاد و به همین ترتیب نفرات “بالا کیک” و “زیر سره” نیز مشخص می شدند. اگر تعداد بیش از چهار نفر بود نفرات پیش و پس از خود را در نظر می گرفتند و جایگاهشان مشخص می شد. سپس گلوله ها را در یک خط راست و در فاصله های مشخص (حدود 130 سانتی متری) روی زمین می گذاشتند و نفر اول که سره نامیده می شد با کمک انگشت میانی و نشانه، ضربه ای محکم به گلوله می زد. پس از او نفرات بعدی به ترتیب همین کار را می کردند. اگر در این میان گلوله ای هدف قرار می گرفت بازنده بود و از دور بازی بیرون می رفت. جایزه نفر برنده علاوه بر گرفتن مبلغ پول تعیین شده این بود که باز نوبت بازی از آن او بود.
به این ترتیب یکی یکی افراد از بازی بیرون می رفتند. با پایان دور اول، بازی از سر گرفته می شد. با این تفاوت که جایگاه افراد یک پله پایین می آمد و کسی که کیک بود در بازی بعدی در جایگاه سره می ایستاد.
در این بازی علاوه بر اصطلاحات بالا از سه اصطلاح “تیر”، “خورد” و “شد” استفاده می شد. “تیر” امتیاز برد بازی بود. مثلا گفته می شد: «تیری یک تومان. خورد، برخورد کردن گلوله ای به دیگری بود و شد نزدیک شدن گلوله بازیگر به گلوله طرف مقابل به اندازه ی یک وجب خود او بود. معمولا شرط می شد که امتیاز “خورد” دو برابر “شد” باشد.
22- قاب بازی
از جمله بازی های رایج و عمومی در بیش تر نقاط ایران است و در داریون نیز به همان شیوه بازی می شده است.
23- هَدِلَه3
بازی – رقصی زنانه که روزهای تفریح مانند سیزده به در اجرا می شد. تعدادی از زنان جوان بین هفت تا دوازده نفر حلقه ای تشکیل می دادند و در حالی که دست ها را به هم داده بودند با خم و راست شدن و بالا بردن دست ها و حرکت چرخشی دایروی، می رقصیدند و شعرهایی متناسب با حرکت خود می خواندند. چیزی که به حرکات و بازی – رقص آن ها زیبایی بیش تری می داد لباس های بلند رنگی بود که با چارقدهای لاک4 پولک دوزی شده یا زری5 پوشیده می شد.
از جمله شعرهایی که یک گروه می خواند و گروه دیگر پاسخ می گفت این شعر است. با ریتم تند:
«یه و یه / یه یاری دارُم
دو دو / دو در کنارُم
سه و سه / سیمین عذارُم
چار و چار / چاره ندارُم
پنج و پنج / پنجم تو کردی
شیش و شیش / شیشه ی شرابُم
هفت و هفت / هفت ساله دختر
هشت و هشت / هشتُم تو کردی6
نه و نه / نصرت7 ملوسُم
ده و ده / دده ی عروسُم
یازده / درو رو پیش کن8
دوازده / مرغو رو کیش کن»
• پانوشت:
1- بازی های محلی بوشهر
2- Kik
3- Hadela. شرح بازی بانو خیری بداغی
4- سرخ
5- چارقد پر زرق و برق
6- مرا سرگشته کردی
7- اسم خاص
8- ببند. این لفظ داریونی نیست. اما به تدریج وارد شعر این رقص شده است.
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ادبیات عامیانه مردم داریون)