فرهنگ مردم داریون / قسمت هفتاد و دوم/ادامه نمونه دوبیتی های مردم داریون
به کوشش: جلیل زارع
به قربون دل دیونه ی تو
قرق کردی نیایم خونه ی تو
قرق کردی که مو صحرا نشینُم
خودُم صحرا دلم در خونه ی تو
***
ولُم لج کِرده و لج کرده امرو
سر و گردن به مو کج کرده امرو
هر اون کس که بره صلحش بیاره
زیارت رفته، مکه رفته امرو
***
ول کوچک تر از کوچک تر مو
بیو دستت بذار زیر سر مو
بیو دسِّت بذار تا مو بخوابُم
خدا کرده نصیب و قسمت مو
***
به قربون دل تنگ تو دلبر
بمیره شیگر1 ننگ تو دلبر
بمیره تا خودُم قبرش ببینُم
که هر دم می کنه جنگ تو دلبر
***
سرُم درد می کنه تا پشت کلَّم
نمی تونُم برم دمبال (دنبال) گلَّم
گلم اُو خورد و تُو خورد2 و ولو3 شد
بز زنگیم نمی دونُم چطو شد
***
عزیزُم هر زمینی هر زمینی
بدِ مردم نگو تا بد نبینی
درخت بد نَشون4 بهر امیدت
درخت خوب بوشون5 تا بد نبینی
***
پدر خوبه که مادر باشه بِختَر (بهتر)
عزیز ریشه ی جونُم برادر
به قربون پدر که میوه کشتَه
رفیقت می کنه بیچارَه مادر
***
نخور آبی که از پیش گچ آیه
نگیر یاری که از هر جا بیاییه
بگیر یاری از اون اصل بزرگون
که دایم قاصدش پنج و شش آیه
***
برم اونجِی که کاکام می کنه کار
بُلیزش مشکی و با کُوت و شلوار
نشونیش می دم و اسمش نمی گُم
همون بالا بلند، سوزه ی (سبزه ی) نمک دار
***
چه بیدی (بودی) آدمی هرگز نمی مُرد
دل پُر حسرت از دنیا نمی برد
دل پر حسرت و محنت پذیرش
اَ ای دنیا به او (اون) دنیا نمی برد
***
بیو (بیا) تا مو و تو باغبون باغ شیم
در باغ وا کنیم سامون (داخل) باغ شیم
بچینیم نار (انار) شیرین سیب بسیار
سلام گل بدیم دامون باغ شیم
***
گلی چیدم که هرگز کس نچیده
به گلزاری که بلبل کم پریده
گرفتُم شاخه ی بی حد بلندی
که هرگز دست نامحرم ندیده
***
اول قربون نامت یا محمد
دوم کعبه مکانت یا محمد
که سوم سرور پیغمبرانی
چهارم مو غلامت یا محمد
***
برادر اَ تو می خوام یادگاری
یه دس انگشتر و یه گوشباری (گوشواری)
که انگشتر دَسُم، گوشبار کنُم گوش
که تا غربت بگیرُم ماندگاری
***
نه در غربت، دل شادُم خدایا
نه رویی در وطن دارُم خدایا
الهی چرخ برگرده خدایا
اَ ای شَمسی (شانسی) که مو دارُم خدایا
***
کاکای بالا بلند پیرهن سَفیدُم
درخت پر گل و نخل امیدُم
دلُم می خواد گل از باغش بچینُم
خداوندا نکن تو نا امیدُم
***
صنوبر یار و مو یار صنوبر
صنوبر خوشه چین و مو دروگر
سر و گردنِ اونایی که گفتن
صنوبر خواهر و مو هم برادر
***
ول مو بارداری بار بنداز
سر هر کوچه ای یه نار بنداز
سر هر کوچه ای یه نار شیرین
برای یار نومزَد (نامزد) دار بنداز
***
منم شمشاد که اهل داریانم
غلط گفتم که بود این جا مکانم
ز ایل خمسه و اولاد میرم
گرفتار جمال مهوشانم
***
جلودار قافله از تنگ در اومد
جوون نو قد سوداگر اومد
تموم گشنکانی6 با خبر باش
که شمشاد، دلیر یه سر اومد
***
برم تا مو برم از شهر دیر (دور) شم
برم از چین و ماچین دیرتر شم
برم از حاجیون حج بپرسم
اِیه (اگر) دیری خوشه تا دیرتر شم
• پانوشت:
1- شوهر
2- گردش کرد. چرخ زد
3- سرگردان، ویلان
4- منشان
5- بنشان
6- نام روستایی در نزدیکی داریون
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: نمونه ترانه ها و تک بیتی های محلی داریون)