فرهنگ مردم داریون / قسمت هشتاد و پنجم: برخی پندهای حکیمانه در گفت و گوهای مردم داریون1
به کوشش: جلیل زارع
• آدمی، آه و دمی: زندگی آدمی کوتاه و پر غصه است.
• اَ دو تا چی باید ترسید: دیار2 کج و زن شالیته3
• اُو ری بنه شیر برننه، اُو ری نار زهر مار: روی بنه آب خوردن خوب است اما روی انار، آب خوردن بد.
• ایه صد سال بی گوشتی بمیرم / کلاغ از دور قبرسّون نگیرم4.
• اِیه5 خاکی می خوای تو سرت کنی برو ری یه تُل بلندی5: کار نادرست هم باید کم ترین ارزش داشته باشد. خطاب به آدمی که با لجاجت بر تصمیم نادرست خود پافشاری می کند.
• با بچه معامله نکن: زیرا حرف او پشتوانه ی لازم را ندارد و نتیجه ی آن پشیمانی است.
• برو یه جِی که بخوانت نه جی که دیر بندازنت: جایی برو که تو را بخواهند و احترام گذارند نه جایی که تو را تحویل نگیرند.
• بز تو زمسّون نمی چینن: انسان تهی دست را در موقع نداری زیر فشار قرار نمی دهند. نباید کار بی موقع انجام داد.
• تاریکی بیشین، روشنِی بپا.
• حرف راه به راه نزن، ببرش پُین بیارش بالا چند بار، تا پاک بشه: خوب فکر کن بعد حرف بزن.
• چوق صندل بو نداره، خیزمه6 / آدمی را آدمیت لازمه.
• دست آقا بووَّه7 شده برای آقا بونه8 شده: بهانه تراشی فرد برای انجام ندادن کار
• سر مِیی ته میی خونه ت بیشین بی رسویی9: نرفتن به جایی که احتمال دردسر یا ناراحتی دارد بهتر است.
• سی تَش10 نباید تومونت بکنی بندازی دیر11: به خاطر یک مزاحم بی ارزش نباید زیان بزرگ کرد. مضمون این ضرب المثل را در این بیت مولوی می توان یافت: جان که باشد کش گزینم بر کریم / کیک چه بود که بسوزم زو گلیم12
• شکم بگیریش یک مُشتیه، ولش کنی یه دَرَن دشتیه13: وقتی به کار می رود که بخواهند شکم پرستی را نکوهش کنند.
• ظلم نکن که ظلم گیر می شِی.
• قبر می کنن بغل قبر سی آبادی: ضرورت توجه و کمک رسانی انسان ها به یکدیگر
• کاری که ازت دستمزد نگیرن گرونتره: پرهیز از زیر دین و منت کسی قرار گرفتن
• کم تر بخور، جمع تر بیشین: به اندازه ظرفیت معده باید خورد و آسوده نشست.
• گوشت تنت بخور، منت قصاب نکش. یا: نخوردن گوشت بهتر از حرف زشت قصابه: یادآور این بیت سعدی: به تمنای گوشت مردن به / که تقاضای زشت قصابان14.
• منع نکن که منع گرفتار می شی: از دیگران عیب جویی نکن که گریبان خودت را نیز می گیرد.
• نکرده کار، نبرش کار، می خوره ناهار، نمی کنه کار: به کار گرفتن آدم تنبل و کار نکرده.
• نَکو در کسی که می کوبن درت، یا خواهرت یا حلال و همسرت: انسان نباید مزاحم دیگری شود یا به ناموس دیگری نظر داشته باشد. یادآور این بیت ناصر خسرو: انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس / تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت.
• ننه ببین دختر بگیر: برای انتخاب دختر باید به اخلاق و رفتار مادر او توجه کرد.
• هر چی فرُختی نداریش: تا حد امکان نباید چیزی را فروخت.
• یا حرص کار یا ترس کار: برای عملی شدن کاری به طرز مطلوب یا باید بر اجرای آن حریص بود یا از انجام ندادن آن ترس داشت.
پانوشت:
1- بیش تر این عبارات به صورت مثل سایر در آمده است.
2- دیوار
3- زن بی آبرو
4- نظیر این بیت گلستان: به تمنای گوشت مردن به که تقاضای زشت قصابان ( گلستان سعدی، باب 3)
5- اگر
6- روی یک تپه ی بلند برو. تپه ی بلندی انتخاب کن.
7- هیزم است.
8- واژه ای است کودکانه برای بیان آسیب بدنی مانند زخم و …
9- بهانه
10- سر ماهی ته ماهی خانه ات بنشین بی رسوایی.
11- شپش
12- دور
13- مثنوی. دفتر پنجم
14- دشت وسیع
15- گلستان. باب سوم. حکایت 9
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: کنایات در گفت و گوهای مردم داریون)