اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت هشتاد و نهم: ادامه کاربرد کنایات در گفت و گوهای مردم داریون

قسمت هشتاد و نهم فرهنگ مردم داریون را بخوانید.

به کوشش: جلیل زارع

حرف “ف”
• فِس فِس کردن: تنبلی کردن در کار
• فِتِش گرفته: با مفهوم منفی به این معنی که انگیزه ی کار پیدا کرده.
• فقیر: کنایه از آدم ساکت و بی آزار
حرف “ق”
• قضا: فردی که مثل قضای آسمانی انسان را گرفتار کند.
• قابل دار: جوان خوش هیکل و بالا بلند
• قپون کردن: دروغ های بزرگ گفتن
• قرب خود هِشتن: خود را بالا گرفتن. تکبر ورزیدن
• قَلُنج و قولونج کردن دل: تمایل شدید به انجام کاری به ویژه خوردن
• قوچ گندی: کسی که با استفاده از زور و قدرت خود به دیگران ستم روا می دارد.
حرف ” ک”
• کرپه چرون: کودکی که به سن و توانایی چراندن بره ها و کهره ها رسیده باشد.
• کروشه1 ی کسی گرفتن: حال گیری کردن. حساب کسی رسیدن
• کشت خود کردن: نهایت تلاش خود را در کاری نمودن
• کم چیکه دون: کم حوصله2
• کوچیک مجاز: کوچک مجاز: فروتن
• کوم کردن: از نعمتی محروم ماندن. آرزوی رسیدن به چیزی بیش از حد انتظار کشیدن و بی قرار بودن
• کَهره ی حضرت عباس: کسی که هر جا می رود چیزی به دست می آورد و می خورد، بی آن که مزاحمی داشته باشد.
حرف “گ”
• گِبِلَک: آدم کوچک و ریزاندام
• گُل هُم هُم: به تعریض چیز بسیار ارزشمند اما نازک و لطیف مانند گل که با دست زدن به آن ممکن است تباه شود. می گویند: گل هُم هُمه؟
• گُوَ گُو کردن: اصطلاح و کنایه ای است برای دختر دادن و دختر گرفتن از خانواده ی دیگر
حرف “ل”
• لُمبندَن: خوردن. با ولع خوردن
• مرد رِندی: زرنگی به خرج دادن
• مرده غریبی: خود را به موش مردگی زدن
• معنی جمع2: ترکیبی است به معنای آسوده خاطر. در اطلاق به کسی به کار می رود که آشفتگی فکری نداشته باشد. در برابر پراکنده خاطر
• منع کردن: عیب جویی کردن. از دیگران خرده گیری نمودن
• میوه رسون: هوای ابری و گرم در تیرماه که معتقدند باعث رسیدن میوه ها می شود.
حرف “ن”
• نخوردمونی: غذا را از خود دریغ داشتن. بی غذایی به خود دادن
• نقش کسی نداشتن: کم ترین علاقه و مهری نسبت به او نداشتن
• نَکش3: زیر بار نرو. کنایه از فردی که منت کسی را تحمل نمی کند یا زیر بار کسی نمی رود.
• ننه بوا می خواد؟: انجام شدن آن نیاز به راهنما و کمک ندارد. وقتی به کار می رود که فردی در انجام کار ساده ای در می ماند.
• نون زیر نون کشیدن: دختر کوچک تر را پیش از دختر بزرگ تر شوهر دادن. معمولا با فعل منفی به کار می رود: نون زیر نون نمی کشم.
• نونِ کمی: کاری که دستمزد آن فقط غذا باشد.
• نَه بر دل و نَه بر جون: از روی بی میلی کاری را انجام دادن یا چیزی خوردن
• نُه بیس4 گفتن: سختی کاری را تحمل کردن. کاری را به سختی انجام دادن
حرف “و”
• وسیله دادن: فرصت شدن. وقت کافی بودن
حرف “ه”
• هَشت شدن: تمرکز حواس خود را از دست دادن. گیج و سرگشته شدن
• هَلِ هُش: انسان خوب و بد نفهم
• همه چی تموم: صفت کسی که در همه ی کارها ستودنی باشد.
• هِندِر کردن: به تمسخر: هنر کردن. کار مهم انجام دادن
حرف “ی”
• یَلَّلی تَلَّلی: ولگردی
• یوم بد زدن: به فال بد گرفتن
پانوشت:
1- چیکه دان: چینه دان. حوصله نیز در لغت به معنای چینه دان مرغ است.
2- این ترکیب با همین مفهوم در گلستان آمده است: «یکی را از مشایخ پرسیدند از حقیقت تصوف. گفت از ایشان طایفه ای بودند در جهان به صورت، پراکنده و به معنای جمع. اکنون قومی هستند به صورت جمع و به معنای پراکنده.» (گلستان سعدی، باب دوم، حکایت 24).
3- به صورت صفت فاعلی

• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ضرب المثل ها و تمثیل های مردم داریون)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا