اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت 102: ادامه ی آداب و رسوم ملی و محلی داریون / سیزده به در

یکی از مهم ترین جایگاه های تفریح مردم در این روز “خیابان درختی” بود. این خیابان بزرگ که تقریبا ضلع جنوبی روستا را در برمی گرفت پر از درختان تنومند سایه دار بود و آب روانی که از قنات های دوردست می آمد و در زیر درختان جاری می شد آن جا را بسیار شاداب و باطراوت می کرد.

به کوشش: جلیل زارع

رسم پاینده سیزده به در، از دیرباز گرامی داشته می شده است و براین باور بوده اند که چنین روزی در خانه ماندن نحس است و همه باید برای گشت و گذار به صحرا بروند. از این رو مقدمات چنین کاری را تدارک می دیدند، غذای گرم می پختند که معمولا با برنج همراه بود. سبزی و میوه و مخلّفات دیگر نیز به هر اندازه که می توانستند آماده می کردند. خلاصه هر چه لازمه ی چنین روز تفریحی بود فراهم می شد.
ساعت حرکت بستگی به دوری یا نزدیکی مکان مورد نظر داشت. در گذشته های دورتر، کم تر کسی وسیله ی نقلیه داشت. بنابراین معمولا نزدیک ترین محل ها برای تفریح روز سیزده انتخاب می شد. بسیاری به زمین های کشاورزی نزدیک خانه ی خود می رفتند و زیر درختان سرسبز روز خوشی را در دامن طبیعت آزاد می گذراندند.
یکی از مهم ترین جایگاه های تفریح مردم در این روز “خیابان درختی” بود. این خیابان بزرگ که تقریبا ضلع جنوبی روستا را در برمی گرفت پر از درختان تنومند سایه دار بود و آب روانی که از قنات های دوردست می آمد و در زیر درختان جاری می شد آن جا را بسیار شاداب و باطراوت می کرد.
فروردین که از راه می رسید درختان با برگ های سبز و شاخه های نورسته، عیدی خود را از طبیعت گرفته بودند و سایه های سنگین و سایه آفتاب های دلپذیر خود را به رهگذران هدیه می دادند. از این رو این خیابان بزرگ و شاداب، بهترین مکان برای گذراندن اوقات فراغت به خصوص سیزده به در بود.
جای کافی برای تمام خانواده ها وجود داشت. گلیم ها را پهن می کردند و کنار آب می نشستند. جوان ترها به تاب بستن مشغول می شدند. لحظه ای بعد تاب های بلند، میزبان زنان، مردان، دختران و پسران شادابی بود که ایستاده یا نشسته چنان اوج می گرفتند که به شاخه های انبوه درختان نزدیک می شدند و صدای “کیش کو”1 آنان در رفت و برگشت با همهمه بلند گنجشکان مستِ آشیان کرده بر درختان، در هم می آمیخت.
کسانی که برای گذراندن این روز به میان گندم زارها رفته بودند چشم اندازی سرسبز را از دشتی پهناور پیش رو داشتند که انتهای آن به کوه های بلند می رسید. در آن جا پس از پهن کردن گستردنی ها، هر کس به کاری مشغول می شد. مردها و پسرها معمولا تاب می بستند یا “هفت سنگ”2 یا “لکور”3 بازی می کردند.
برخی زنان و دختران مشغول چیدن “سوزه” و “سیرموک”4 می شدند. گروهی همراه پسران و خانواده ی خود تاب می خوردند. برخی نیز “هَدِلَه” می کردند.
هدله، نوعی رقص دسته جمعی زنانه بود. در این رقص که با ریتم ضربی و حرکت منظم دست ها و پاها همراه بود، دست ها را به هم می دادند و حلقه ای می ساختند. دست ها همراه هم بالا و پایین می رفت و شعرهایی از این دست می خواندند:
«دُنبه و دنبه / آی بله / دنبه ی زهرا / آی بله / بِکه بُندا صحرا5 / آی بله / دنبه ی حُسنی / آی بله / اسمش دُرُس نی / آی بله / دنبه ی دختر / آی بله / از همه بِختر / آی بله / دنبه ی پیرزن / آی بله / بِکه اَ دیار زن6 / آی بله / دنبه ی رخشی / آی بله / شو می درخشید / آی بله / دنبه ی طوطی / آی بله / تمپک لوطی / آی بله / دنبه ی خِرومه7 / آی بله / کارش تمومه / آی بله.»
یا این شعر را می خواندند و بین بندهای آن می گفتند: «گلی گلی جونُم هوی گلی / گلی گلی جونُم هوی گلی»
«ای برِ بون8 دویدم / او بر بون دویدم / زن کاکامو ندیدم / سیرمه دونش9 دزدیم / یکیش کردم ای چیشم / یکیش کردم او چیشم / ای زن کاکای مستم / اَسُّم10 زده ری دسُّم / می خوام برم برقصم / اَ11 کله پوسی می ترسم / ای12 کله پوسی یارمه / نومزادِ پارسالمه.»
کمی دورتر، دخترهای دم بخت، طبق سنتی اعتقادی، سبزه ها را گره می زدند و در حقیقت از طبیعت طلب می کردند که سال دیگر خانه ی شوهر باشند. هنگام گره زدن سبزه ها چنین می خواندند:
«سیزدَه به در / چارده به تو / سال دیگر / خونه ی شیگر13 / هُو وَ هو وَ14 / نَندی ری سر / سیزده به در.»
به این مفهوم که سال دیگر با صدای گریه ی بچه به سیزده به در بیاییم.
پانوشت:
1- از اصوات است که در تاب بازی در رفت و برگشت تاب بر زبان می آوردند. “کیش”، در رفت و “کو”، در برگشت گفته می شد.
2- ر.ک بخش بازی ها
3- ر.ک بخش بازی ها
4- سوزَه: سبزه، سبزه های خوردنی / سیرموک: نوعی سبزه ی خوردنی شبیه سیر بسیار ریز، تقریبا با همان طعم و بو
5- بکن بنداز بیرون.
6- به دیوار بزن.
7- خرامه
8- این ور بام
9- سرمه دان
10- کف گیر
11- از
12- این
13- شوهر
14- صدای گریه ی نوزاد

• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه ی آداب و رسوم ملی و محلی مردم داریون / شب یلدا)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا