فرهنگ مردم داریون / قسمت یک صد و بیستم: ادامه واژه نامه کلمات و اصطلاحات داریونی
به کوشش: جلیل زارع
• ادامه حرف “ت”
تَرت: پشته ی کاه جدا شده از گندم. نیز پشته ی گندم آمیخته با کاه
تِرِتاپ: 1- صدای افتادن چیزی به زمین 2- کنایه از فرد بی دست و پا
تُرتُری: لاستیک یا رینگ که به عنوان اسباب بازی با چوب چرخانده شود. شاید با “تُردادن” که در گویش مردم تهران به معنای چرخاندن است هم ریشه باشد. تُرتُری بازی: بازی کردن با لاستیک یا رینگ موتور
تَرِّ تیلیس: کاملا خیس
تُرِشال: ترشیدگی مواد خوردنی. ترش حال
تَرک پیشینی: وسط پیشانی
تَرکه: شاخه ی باریک درخت
تُروکو کردن: جست و جو کردن. دنبال کسی یا آدرسی گشتن
تَره تیزک: از سبزی های خوردنی. شاهی
تُزُک: غرور
تَسمه: کمربند
تَش: آتش
تشِ تُوَه: آتش زیر تابه نان پزی
تِش: شپش
تَش باد: باد سوزان
تَشِ برق:رعد و برق
تَش ترقّه: آتش بازی با ترقه
تُشق: زبر و زرنگ
تِشکه: شپش مرغ
تِغَرک: تگرگ
تَغیُّر کردن: بر کسی منت گذاشتن و عتاب کردن وی
تُفکه: آب دهان
تَفون: (با صدای کشیده ی اول) تعفُّن
تُقُلی: گوسفندی که زایش اول آن باشد.
تَکِ پِرَ: پراکنده، متفرق
تَکتُم: ویران
تَگه: حالت مستی بز و گوسفند نر که تمایل به آمیزش پیدا کند. تگه آمدن: مورد آمیزش قرار گرفتن بز و میش
تَل: (با صدای کشیده ی حرف اول) تلخ
تُل: تَل، تپه
تَل انبار: انباشته روی هم
تِلِزُندن: سوزاندن مو
تَلمی: زنجیر. به نظر می رسد در اصل، همان “تعلمیمی” باشد به معنای تسمه ای که به لگام اسب می بندند.
تِلِنگ: هر بخش از خوشه ی انگور که شامل چند دانه می شود.
تِم: قطعه چوب کوچکی که در بستن ابزار شخم به یوغ به کار می رفت. ریسمانی نیز برای این کار استفاده می شد که به آن بند تِم می گفتند.
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه ی واژه نامه کلمات و اصطلاحات داریونی)