فرهنگ مردم داریون | قسمت یک صد و سی و چهارم: ادامه واژه نامه کلمات و اصطلاحات داریونی
به کوشش: جلیل زارع
• ادامه ی حرف “ک”
کُت: 1- ته، از کت بریدن: از ته بریدن 2- کت شدن: خم شدن
کِت: کنار، بغل دست. کِتِ در: لای در
کُتُرُم شدن: از دست دادن قدرت راه رفتن در اثر بیماری
کُتُل. کُتُلَک: خرده هیزم یا ریشه ضخیم و خشک گیاهان
کُتَل دون: گودالی که زباله وسایل بی ارزش و بی مصرف در آن جا ریخته باشند.
کُتُو: مخفف کُتّاب، مکتب خانه. در باب هفتم گلستان سعدی آمده است: «معلم کتّابی را دیدم در دیار مغرب، ترشروی تلخ گفتار، بدخوی، مردم آزار …» دکتر محمد خزائلی در شرح این واژه می نویسد: «کتّاب، جمع کاتب به معنای نویسندگان است. ولی بر درس کودکان اطلاق می گردد و مخفف دارالکتاب است.» (شرح گلستان از خزائلی)
کُتی شدن: دولا شدن
کَجَک: زلف کوتاه که تا نیمه صورت آمده باشد.
کَجَکونی: دهن کجی
کِجومک: دکمه کوچک
کُچُنَه: ستون گِلی یا سنگ های سه گانه که بر حاشیه اجاق گذارند.
کَچَّه: چانه
کُچَّه: 1- پناهگاهی که برای شکار با سنگ های کوچک یا بوته می سازند. 2- پناهگاه موقتی گوسفندان در کوه و بیابان
کُدُنَه: تکه ی نسبتا بزرگ که از چیزی مانند دیوار و چاه کنده شده باشد.
کِر: 1- چروک 2- کنار
کِرامَندی: ارزش داشتن
کرایه: اجاره بهای خانه
کُرپَه: 1- نوزاد 2- از اصطلاحات کشاورزی است به مفهوم محصولی که دیرتر کاشته شده باشد و دیرتر برداشت شود. متضاد آن “کلَر” است.
کُرپی: صفحه ی تخت سیمانی برای قرار دادن چیزی سنگین روی آن
کِرچ: چروک
کُروچُپ: درگوشی حرف زدن
کُرچیدن، کُرچُندن: جویدن. خرد کردن چیزی با دهان
کُرزَه: کرت
کُرسُوز: بره طوسی رنگ
کُرُک: کک. مرغی که از تخم گذاری بازمانده و مست خوابیدن روی تخم شده باشد.
کِرکِرَه جا (کردن): بین جمعیت جا باز کردن
کِرّوکو: گشتن و جست و جو کردن
کَرکو: نوعی از صیفی جات شبیه طالبی
کَرکیت: وسیله کوبیدن نخ ها در قالی بافی، شانه، دفتین
کِرِنجال: خرچنگ
کَرُندن: کندن قسمت های سفت هر چیز خوردنی با قاشق و مانند آن
کُرُنگ: نارس، کال
کَرَه: بار، دفعه. یَه کَرَه: یک دفعه / کَرِه ی دُیم: بار دوم
کُرَه رورو: نقاره ی کوچک
کُرُو: کرت بندی زمین. نیز ابزار این کار
کُروبَچ: زاد و ولد زیاد
کُروپَّه شدن: کنار هم و بدون فاصله جمع شدن
کُروچُپ: درگوشی حرف زدن
کُروز: کز کردن از سرما یا ترس
کَرُونَک: ته دیگ
کِریش: کرامندی، ارزش داشتن
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه ی واژه نامه ی کلمات و اصطلاحات داریونی)