اخبارهمه

برای حادثه وحشتناک تروریستی کرمان

به یاد مردم و خصوصا کودکان بی گناهی که در حادثه وحشتناک تروریستی کرمان به شهادت رسیدند.

الهام فتحعلی

در فرهنگ انقلاب ما، شهید انسان شایسته ای است که با وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره‌ی دوست؛ سرمایه‌ی دنیوی خویش را نثار آرمان خود می سازد.شهدای کرمان هم برترین و محبوبترین افراد نزد خدا بودند که هدیه شهادت نصیبشان شد.اگرچه این عزیزان، ما را با چشمانی پر از اشک رها کردند و رفتند اما لایق هدیه ای شدند که ارزان به کسی داده نمی شود.
حاج قاسم هم که با آغوشی گشاده، میزبان مهمانان خود شد به ما آموخته بود که رسم شهادت و سنّت الهیِ قتل فی‌سبیل‌الله‌،فناپذیر نیست و شهدای گلزار شهدای کرمان نیز ثابت کردند که باب شهادت باز است و صبح عاشقان شب زنده دار فراخواهد رسید همانگونه که شام روزه دارانِ چشم انتظار نیز سحر خواهد شد.
اینک سوز دل را باید با توصیف شهدای کرمان آرام کرد اما در این عرصه،زبان و بیان عاجز است از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی که برای زیارت مزار حاج قاسم و خود زیارتگاه شدند. هر چه در وصف آنان بگوییم کم است و هر چند از ماجرای عشق و دلدادگی سخن رانده‌شود، اما هنوز یکی از هزار اندوه دل بیان نکشده است.
و حرف آخر اینکه شهادت این عزیزان، ماهیت پلید و ددمنشانه دشمنان مردم این آب و خاک را آشکار ساخت و این حقیقت را عیان نمود که ایستادگی در برابر آنان را بیاد با عزت و قدرت ادامه داد. این اقدام ننگین زمانی رخ داد که در غزه شاهد جنایت رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن مردم بی دفاع و مظلوم غزه هستیم.آنان که هم درد و غمگسار کودکان و زنان غزه بودند،خود به شهدای فلسطین پیوستند و امید که دعاگو و شفاعت کنندگان ما زمینیان باشند.

امتیاز کاربران: 5 ( 1 رای)

1 دیدگاه

  1. تا صدا می زدی تو “باباجان! ”
    دل بابابزرگ پر می زد
    هر زمان می رسید از مسجد
    به تو با اشتیاق سر می زد

    قصه می گفت از عموقاسم
    از نماز و گرفتن گل سرخ
    قصه می گفت از شبی غمگین
    از شب تلخ رفتن گل سرخ

    روز مادر کنار موکبتان
    عطر چای و گلاب و حلوا بود
    مادرت پاک کرد اشکش را
    کاش عموقاسمت هم اینجا بود

    وقت روضه، عمو عمو گفتی
    موکب انگار کربلا شده بود
    باز انگار طفل شیرینی
    از عموی خودش جدا شده بود

    خبر آمد که باز حرمله ها
    حمله کردند و ماه را کشتند
    شمرهای زمانه از وحشت
    مردم بی گناه را کشتند

    من به قربان تکه های تنت
    جان شیرین و پاره ی قلبی
    میهمان رقیه ای امشب
    با همین گوشواره ی قلبی

    در لباس قشنگ صورتی ات
    مثل گلهای ارغوان شده ای
    آه ریحانه جان، عزیز دلم
    زود مهمان آسمان شده ای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا