اخبارپربیننده ترین مطالبديدگاههمه

چه شد که این گونه شد؟!

از شهر، انتظارهایی است که از روستا نیست!

نوشته:جلیل زارع

فعال فرهنگی و اجتماعی/مدرس/عضو افتخاری تحریریه داریون نما

… و این همه، مشت، نمونه ی خروار بود !
اگر هم ما نمی خواستیم شهر داشته باشیم و شهری باشیم، روستایمان را شهر کردند و خودمان را شهری ! شهر را که چه عرض کنم ولی نام شهر را که بستند بیخ ریش مان !

توی شهر دیگر نمی شود مثل روستا زندگی کرد ! نام شهر با خودش کلی دنگ و فنگ و بر و بیا و خرج و برج و گرانی و صد جور مصیبت و آسیب و دردسر و کوفت و زهر مار می آورد ! نمی آورد ؟

خب اگر همراه با نام شهر، امکانات و رفاهیات و فرهنگش هم بیاید که نور علی نور است ! کی از پیشرفت بدش می آید ؟ زمانه، زمانه ی پیشرفت و ترقی است عزیز !

همه ی حرف من این است : از شهر انتظار هایی است که از روستا نیست ! وقتی رضایت می دهند داریون بشود شهر، باید بودجه و امکانات و تسهیلات و … هم به این شهر بدهند.

من دیگر نمی توانم توی شهر، ارزان و مفت و مجانی خانه دار شوم ! نمی توانم به این سادگی ها کار گیر بیاورم ! کار روستایی که دیگر نیست و کارخانه و اداره های در خور و شان هم که هنوز نیست که با خودش کار و بار بیاورد ! پس من نوجوان و جوان چه کنم !؟ خیابان ها را متر کنم یا خدای ناکرده ، گوش شیطان کر، زبانم لال، بروم دنبال بزهکاری و اعتیاد و … !؟

زمان دیگر به عقب برنمی گردد ! ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، نام شهر روی زادگاه مان گذاشته شده است و خودمان هم شده ایم شهری ! خب اگر می خواهیم نام شهر برازنده ی زادگاه مان باشد باید به نیازهای ضروری آن هم پاسخ دهیم. گرنه همان روستای بی دردسر و خرج و برج را داشتیم !

شهر، آب شرب نمی خواهد !؟ سامانه ی فاضلاب نمی خواهد !؟ فضای سبز نمی خواهد !؟ توسعه ی شبکه ی اینرنت و زیر ساخت مناسب نمی خواهد !؟ بازارچه نمی خواهد !؟ وسایل حمل و نقل عمومی درون و برون شهری نمی خواهد !؟ شعبات ادارات نمی خواهد !؟ شعب دانشگاه جامع علمی کاربردی، هنرستان های صنعتی، مدارس نمونه مردمی و تیزهوشان و … نمی خواهد !؟ ورزشگاه و تفریحگاه و کارگاه و آموزشگاه و … نمی خواهد !؟ کدامش را نمی خواهد و من به گزاف و آرمانی می گویم!؟

در حال حاضر برخی از این موارد موجود است و آن هایی هم که هنوز میسر نشده است باید با توجه به امکانات و اولویت ها و مصلحت اندیشی و هزار اما و اگر دیگر با کلی فکر و اندیشه و دو دو تا چهار تا کردن سر پا شود.

به فعلیت رسیدن این نیازهای حیاتی، عزم همگانی می طلبد.

شاید اگر شوراهای اسلامی منطقه، به عنوان نمایندگان مردم، کمی بیش تر آستین ها را بالا بزنند و مسئولین منطقه و کلان شهر شیراز هم دست شان را برای اقدامات لازم باز بگذارند و از حمایت های لازم دریغ نورزند، به فعلیت رسیدن آن ها چندان دور از انتظار هم نباشد. همان طور که سرانجام طرح چمن مصنوعی زمین فوتبال داریون به نتیجه رسید.

البته نیل به این اهداف متعالی، مستلزم برنامه ریزی بلند مدت و تامین بودجه و اعتبار لازم است.

می دانم بی مایه فطیر است و نباید توقع بی جا و آرمانی داشت ! می دانم برخی از مردم زادگاهم نان خوردن هم ندارند ولی باور کنید همه ی این ها به هم وابسته و پیوسته است !

حرف من این یا آن لیست و این یا آن اولویت نیست. تمام حرف من این است که با دست روی دست گذاشتن و بیرون گود نشستن و گفتن لنگش کن نه دردی از صاحب درد دوا می شود و نه یدک کشیدن نام شهر و حتا بخش به تنهایی کار ساز است. باید با مدیریت کارآمد و یاری طلبیدن از صاحبان فکر و اندیشه و سرمایه و صد البته خرد جمعی به پا خاست و در نهایت به خدا توکل کرد.

نمی گویم همه را با هم داشته باشیم که گزافه گویی است و نشدنی و آرمانی ولی باید از جایی و اولویتی شروع کرد یا نه !؟

حالا از شما می پرسم، کلاه خودتان را قاضی کنید ! از کجا و از کدام اولویت شروع کرده ایم و آن گونه که برازنده ی نام شهر است پی گیر بوده ایم و اقدام عاجل کرده ایم و نیمه کاره رهایش نکرده ایم و به نتیجه رسانده ایم و ….. !؟

امید آن که اعضای محترم شورا و شهرداری و سایر مسئولین فعلی داریون، همان طور که زمین فوتبال داریون را سرانجام با همه ی کش و قوس هایش، چمن پوش کردند، هم چنان آستین بالا بزنند و حق داریون و داریونی را آن طور که برازنده ی نام شهر است، از مسؤلین بالا دستی طلب کنند.

البته این را هم بگویم که اگر پشتوانه ی مردمی نباشد، کار به جایی نمی رسد.
پس هم باید مردم داریون بیش از پیش در صحنه حضور پررنگ داشته باشند و هم مسؤلین این پشتوانه ی مردمی را دریابند.

هر چه خدا از پس تلاش و توکل جمعی ما بخواهد.
آمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا