
در دوران کودکی و نوجوانی ما، تعطیلات تابستانی تنها به همان سه ماه محدود میشد؛ اما چه تعطیلاتی! تا پایان خرداد، امتحانات ثلث سوم ادامه داشت و از اول تیر تا پایان شهریور، مشغول کار کشاورزی بودیم.
نوشته:یوسف بذرافکن
برخی روزها تا ظهر و گاهی تا غروب به کارگری میپرداختیم تا هزینههای سال تحصیلی را تأمین کنیم. کارگری از طلوع تا غروب آفتاب، با کارهای طاقتفرسا در گرمای تابستان، بخشی از زندگی ما بود. دوستم که اکنون معلم است، میگفت: «تابستان ۹۳ روز است و من ۹۰ روز آن را در زمین کشاورزی کار کردم؛ آن سه روز هم صاحبکار تعطیل کرده بود.» تعطیلات و اوقات فراغت برای ما معنایی نداشت.
یادم میآید معلم بسیجی، شهید نادر خوشنژاد، در سال ۱۳۶۴، در ماه رمضان با دهان روزه کارگری میکرد و شبها در بسیج فعالیت داشت، درحالیکه نماز شب و دعا و راز و نیازش هرگز ترک نمیشد.
از دوران کودکی و نوجوانی که بگذریم، به دهه هفتاد میرسیم. آن سالها اوج فعالیتهای کانون فرهنگی و تربیتی وحدت و کانون فرهنگی مسجد بود. تابستان که فرا میرسید، دانشآموزان اوقات فراغت خود را در این کانونها سپری میکردند. برنامهها چنان جذاب و متنوع بودند که حتی دانشآموزان روستاهای اطراف، از جمله روستای آبشور، در آنها شرکت میکردند. کانونها پناهگاه دانشآموزان بودند؛ برنامههای ورزشی، هنری، فرهنگی، مهارتی، آموزش زبان انگلیسی و کامپیوتر، همراه با اردوها، بازدید از اماکن تاریخی و گردشگری و استخر، دختران و پسران را به خود جذب میکرد. گروهی هم در برنامههای تابستانی کانون مسجد شرکت میکردند و بهندرت دانشآموزی بیکار میماند. جالب اینجاست که این کانونها هیچ بودجه دولتی نداشتند و طرحهای تعالی و نشاط بسیج به کمکشان میآمد.
پس از آن سالها و با جدایی من از کانون، اوضاع تغییر کرد. امروزه تعطیلات تابستانی از اواخر اردیبهشت آغاز میشود و چهار ماه ادامه دارد. نمیدانم متولیان اوقات فراغت در داریون امروز چه برنامههایی برای دانشآموزان تدارک دیدهاند؟