نوشته هاي شبانه يك داريونيهمه

نوشته هاي شبانه يك داريوني/17 مردادماه چه روزی بود؟!

نوشته سي و دوم:اول:چهار سال پیش بود شاید هم بیشتر. تاریخ دقیق را به خاطر ندارم. اما می دانم 17 مرداد ماه بود و روز خبرنگار. اداره کل تربیت بدنی استان فارس که آن سالها سیروس خلیقی مسوول روابط عمومی اش بود درمحل صدا و سیما به مناسبت روز خبرنگارمراسمی تدارک دیده بود و قرار بود به خبرنگاران یک نیم سکه بهار آزادی اهدا کنند.


از من هم دعوت شد تا در این مراسم شرکت کنم اما چون عادت به حضور در چنین برنامه هایی که “تقدیر” می کنند ندارم به این مراسم نرفتم.
بعد از آن چند بار سیروس خلیقی را دیدم و او هر بار می گفت که فلانی بیا اداره کل و سکه ات را بگیر. من هم البته نمی رفتم و نرفتم که نرفتم و در نتیجه سکه را هم  نگرفتم.
دوم:در مراسم رونمایی از سایت داریون نما که 31 شهریورماه سال گذشته در سالن کنفرانس ساختمان آتش نشانی شهرداری داریون برگزار شد علی رضا زارع شهردار داریون به رسم تقدیر لطف کرد و می خواست یک نیم سکه یا ربع سکه- درست یادم نیست- به من اهدا کند اما من ضمن تشکر از او سکه را قبول نکردم و وقتی با اصرار این عزیز روبرو شدم ازحجت الاسلام عزیزی امام جمعه محترم داریون که در مراسم حضور داشت خواستم تا آن سکه را به آقای سیروس رومی پیشکسوت مطبوعات کشور و استان فارس که میهمان ویژه مراسم بود اهدا کند و او هم این کار را کرد.
سوم:این دو مطلب را گفتم تا مشخص کنم در چنین روزهایی مانند روز خبرنگار انتظار هیچ تقدیر و تشکر مادی ندارم و نداریم. چون اگر هم اینگونه باشد ما قبول نمی کنیم.
خواستم بگویم 17 مردادماه روز خبرنگار هم آمد و رفت اما دریغ از یک تبریک مسوولین داریون به بروبچه های سایت داریون نما!
البته حجت الاسلام عزیزی امام جمعه داریون در تماس با مدیر داریون نما این روز را تبریک گفت و سایر دوستان مانند یوسف بذرافکن،شهاب رویین تن، و.. مردم عزیز و کاربران دوست داشتنی سایت داریون نما ما را شرمنده محبت های خود کردند اما دریغ از تماس یک مسوول داریونی و یک تبریک خشک و خالی.
جالب آن که از مسوولین شهرستان شیراز به ما روز خبرنگار را تبریک گفتند اما از مسوولین داریونی اصلا!

2 دیدگاه

  1. سلام علیکم ای کاش همین چند کلمه را هم ننوشته بودید . ای کاش در حد همین چند سطر هم از مسولین محلی گله نکرده بودید . شما آنقدر بزرگ و بزرگوار هستید که به تبریک دیگران نیاز مند نیستید و سایت داریون نما آنقدر به بلوغ رسیده است که حتی نیاز به گله از نصب بنر های آن هم صلاح نیست . شما حقیر را می شناسید و بعضی از دوستان هم که با حقیر معاشرت کرده اند می دانند که از تملق به شدت بیزار هستم و از تعریف و تمجید بی جا متنفرم . اما مولای متقیان علی علیه السلام می فرماید تشکر کمتر از شایستگی دیگران هم بخل است و نا پسند . امروز مدیر جوان داریون نما از تعریف و حتی تبریک خشک و خالی دیگران هم بی نیاز است چون متاسفانه کمتر کسی است که بدون چشم داشت از دیگران تشکرمی کند ،در این زمان حتی کسی بی هدف به دیگران هم سلام نمی کند ، شما که در این شهر زندگی می کنید و همین جا بزرگ شده اید مگر نمی دانید که کسی از انتقاد استقبال نمی کند ؟ این چه انتظاری ی است که مسولین از کسی تشکر کنند که به دنبال تعریف . تملق از دیگران نیست و می خواهد از مردم دفاع کند، حقایق را روشن کرده و مسولین را به چالش بکشد ،این چه انتظاری است که مسولین به کسی تبریک بگویند که در سایت داریون نما هر روز به آنها تبر یک نمی گوید و از زبان مردم از آنها عمل به وظایفشان رااز آنها را می خواهد؟ هر چند انصاف آن است که ما از منتقدان خودمان که صادقانه و بدون هیچ چشم داشتی از ما انتقاد می کنند و عیوب و کمی و کاستی ها را به ما نشان می دهند تشکر کنیم اما این توفع به حقی است که ما فر سنگ ها از آن فاصله داریم ،آِینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطا است . شما از همین امروز این سایت را مطابق میل و فرمان آقایان قرار بده و منتظر باش که حتی از موها و چشم های شما هم هزاران غزل و قصیده بسرایند. در این شهر متا سفانه هر کسی همه چیز را فقط برای خودش و در خدمت خودش می خواهد و برای همین است که این شهر پیشرفت نمی کند . امروز اگر من در این شهر کاره ای شدم توقع من این است که همه چیز را برای خود و اطرافیان خود بخواهم و متا سفانه هر چند بی مشتری نیست اما متاسفانه کم مشتری است و کسی برای صداقت ،راستی و درستی تره هم خورد نمی کند، در این مورد آنقدر حقایق وجود درد که اگر بخواهم آنها باز هم شما به نفع مسولین آنها را قیچی می کنی و اگر حداقل اندکی از ان را نگویم دق می کنم . خواشمندم دیگر این توقع ها را مطرح نفرمایید چون باور خواهم کرد که هنوز ما را نشناخته ای من در این دوران خدمت و فعالیتم آنقد این گونه موارد را تجربه کرده ام که اگر بخواهی تعداد آن را بدانی باید عدد بیست و هشت را در سیصد و شصت و پنج ضرب کنی .

  2. من همش ناراحت شدم چرا نرفتی سکه رو بگیری ؟
    اگر سکه دادند ونخواستی بری به من بگو من
    من بر خلاف شما سکه ای که قرار بود بدم به معلم بهش ندادم وهنوز دارمش
    پیشاپیش روز خبرنگار بر شما مبارک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا