دلتنگي هاي يوسف بذرافكن پس از 16 سال خدمت در كانون آموزش و پرورش|هرچه التماس كردم نشد كه نشد…
يوسف بذرافكن|
کم من ثناء الجمیل لست اهل له نشرته خدایا چه ستایش های زیبایی که اهلیت و شایستگی آن را نداشتم و آن را انتشار دادی . خدایا از آنچه می توانستم برای خدمت به مردم و نوجوانان انجام دهم و فرو گذار کردم و از آنچه انجام دادم و خطا بود از تو طلب عفو می کنم ،من بنده ای کوچک و سرا پا تقصیر تو ام .
دوستانی دارم مثل آب روان و خدایی که همین نزدیکی است ،از رگ گردن به من نزدیک تر است و من از دورم اما او مرا به سوی خود می خواند . 16 شهریور هر چند پایان شانزده سال خدمت من در کانون است اما اگر خدا بخواهد پایان فعالیتم نیست . اگر کار مثبتی کرده باشم خدا آن را می داند و نیازی به ذکر آن نیست و اگر خدا آن را نپذیرفته باشد که وای به حالم .
آرزو داشتم و سالها دعا می کردم که کانون داریون دارای ساختمانی مناسب و زیبا باشد و هرچه می توانستم تلاش کردم و به مسوولین و مدیر کل التماس کردم اما چون سمتی نداشتم کسی اعتنایی نکرد و این آرزو عملی نشد امیدوارم آنهایی که می توانستند این آرزو که آرزوی همه نو جوانان و جوانان این منطقه هست ، را محقق کنند و چنین نکردند بتواند در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند .آنچه در این سالها بر من گذشت بالاخره هر چه بود گذشت و مجال گفتن آن نیست .
اما سخن دیگر آنکه هر چند امثال من در منطقه الحمدالله فراوان هستند و از من بهتر بی نهایت و جود دارند اما در عرصه مطبوعات و رسانه های مجازی در منطقه داریون جز داریون نما وجود ندارد ،خدا وکیلی این را به تلافی محبت های داريون نما نگفتم که از تملق بی نهایت متنفرم . اما در حال حاضر یک داریون است و یک داریون نما .
البته که حقیر هزاران اشکال دارم و بر آنها معترف هستم ،اما این راه توسط شهیدنادر خوش نژادبرایم ترسیم شد ایشان جان خود را داد و من هیچ نکرده ام و تا قیامت شرمنده اش هستم . از فردای خود خبر ندارم ام تا هستم بی کار نخواهم نشست تا بیشتر از این شرمنده شهداء نشوم .
هر داریونی در هر جایی که در این کره خاکی زندگی می کند قلبش برای داریون می تپد اما این تپیدن کافی نیست هر کسی در هر کجا است باید به زادگاه خود داریون خدمت کند ،این که هر کسی وقتی به جایی رسید داریون را رها کند و فقط دفتر خاطراتش را ورق بزند مشکلی را حل نمی کند من از آنهایی که فقط برای رسیدن به شرایط بهتر زندگی داریون را رها می کنند و برای داریون هیچ کاری نمی کنند انتقاد دارم ،مسلما داریون مشکلاتی دارد و زندگی در آن آسان نیست اما انصافا اگر هر کسی بخواهد داریون را رها کند چه کسی به فکر داریون خواهد بود و مشکلات را حل می کند ؟
داریون متاسفانه در وضعیت بدی به سر می برد و پیشرفت آن در مقایسه با مناطق دیگر لاک پشتی است .داریون سرزمین آرزوهای ما ، زادگاه ما و اجداد ماست و باید برای آن کاری کنیم که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خود سرنوشت خود را تغییر دهند . به امید پیروزی اسلام ، سر بلندی ایران و پیشرفت روز افزون داریون .
با تشکر از مطالب خوب داریون نما واقعا داریون نما احتیاج به حمایت گسترده دارد . درود بر آقای داریون نما
اقا رضا……
کار خدایی به این میگن نه به مسئولینی که به قول شما به خاطر عده ای ننگشون میشه بگن داریونی هستن
من هم با نظر استاد عزيزم جناب آقاي بذرافكن موافقم كه نبايد دست روي دست گذاشت و به انتظار كمك مسئولين نشست. سرنوشت داريون تنها در دست داريونيها است و پيشرفت منطقه در گرو همدلي و حمايت از نيروهاي بومي داريون است.
با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب اقای یوسف بذرافکن,خداقوت و خسته نباشید میگویم به ایشان به خاطر تلاشها و زحمات بی پایان برای جوانان و نوجوانان در سالهای متمادی .من هم چند سال افتخار شاگردی را هم در مدرسه وهم در کانون خدمت ایشان داشتم.هم در حفظ وهم در روخوانی قران به من و خیلی از دوستانم کمک کردند.به نظرم خبر خوبی برای نوجوانان و جوانان داریونی نیست خداحافظی اقای بذرافکن با کانون .امیدوارم ایشان در هر پست یا مسولیتی قرار میگیرند موفق باشند.
خداوند را شاکرم هستم که دوستانی همچون آقای ظهرابی را یافته ام و به وجود آنها مفتخر هستم
تنها کانون فرهنگی و تربیتی منطقه داریون هنوز مدیر ندارد و در حال تعطیل شدن است .