ديدگاه

يادداشت هاي من/تفاوت از زمين تا آسمان است…

بهرام كرمدار|

با سلام خدمت همشهريان عزيزم.داريوني هاي هميشه سرافراز. حقيقتش به دليل گرفتاري هاي هيات فوتبال كمتر دستم به قلم مي رود. اما هرطور بود سعي كردم چند سطري قلمي كنم و براي داريون نما ارسال نمايم.

از اين به بعد سعي مي كنم چنين يادداشته هايي را تقديم شما خوبان كنم. منتظر نظرات سازنده شما هستم.
چشم و همچشمی هم واقعاً بددردی است. دردی که ظاهراً برای بعضیها هیچ راه علاجی هم ندارد و با وجود این که در این مسیر بارها سرشان به سنگ میخورد اما باز هم به چشم و همچشمی خود ادامه می دهند.
دوستی میگفت: آشنایی دارم که آنچنان وضع مالی خوبی ندارد. هرچند کار خوبی دارد اما آن قدر ولخرجی میکند که دیگر برایش یا بهتر بگویم برایشان هیچ پولی باقی نمی ماند و به همین خاطر خانوادهاش سرگرم گرو گذاشتن ریاضتی ۸ و ۹ هستند! این دوست می گفت: خانواده آشنای ما آپارتمانی را در بالای شهر اجاره کرده و مطابق با همسایههای پولدارشان خرج میکنند و به همین خاطر همیشه بدهیهای زیادی بالا میآورند.
ظاهراً در جدیدترین مورد، این خانواده اقدام به خرید یک قلاده سگ کردهاند که قیمتی در حدود ۶۰۰هزار تومان داشته و تازه کلی پول هم باید صرف نگهداری از این سگ کنند.
گویا خرید این سگ تنها به این دلیل بوده که چهار نفر از همسایه ها چنین سگی داشته و برای آنها افت بوده که بدون سگ باشند!

عمل زیبایی!
«اشتباه یک جراح زیبایی منجر به مرگ دختری جوان شد. این پزشک که قرار بود شکم بیمارش را جراحی کند حین انجام عمل به روده وی آسیب زد و همین کار برای مرگ بیمارش کافی بود».
چند سطر فوق مربوط به آخرین خبری است که یکشنبه هفته پیش درباره مرگ یک دختر جوان در حالی که برای انجام عمل زیبایی اقدام کرده بود، روی خروجی خبرگزاریها و سایتهای خبری قرار گرفت.
در حالی که براساس آمار غیررسمی، ایران جزو سه کشور اول دنیا از لحاظ عمل زیبایی است، بعضاً مشاهده میشود به خاطر رونق این کار، حتی برخی از پزشکان عمومی نیز سراغ عمل زیبایی میروند! یادم میآید چند سال پیش یکی از دوستان دوبار عمل زیبایی بینی انجام داد. بار اول پیش یک پزشک رفته بود که تخصصی در این رابطه با جراحی زیبایی نداشت و البته نتیجهای هم نگرفت تا برای بار دوم مجبور شد برای به دست آوردن چهره مطلوب! بینی اش را به دست یک جراح متخصص زیبایی بسپارد.

تفاوت از زمین تا آسمان
می گفت: خودمان را کشتیم و از این ور و آن ور وام گرفتیم و قرض و قوله کردیم، از خورد و خوراکمان زدیم و حتی از خیر کمخرجترین تفریحات سالممان هم گذشتیم اما باز هم دست آخر نتوانستیم پول ناقابل یک آپارتمان تکخوابه حتی در جنوب شهر را تهیه کنیم و دوباره مجبور شدیم رو به اجاره نشینی آورده و قراردادمان را با صاحبخانه برای لااقل یک سال دیگر تمدید کنیم.
می گفت: با این اوضاع کار و وضع وام و… فکر نمیکنم به این راحتی ها بتوانیم حتی یک آپارتمان کوچک بگیریم.
همین چند روز پیش بود که خبر فروش مجهزترین آپارتمان مسکونی تهران همه جا پیچید.
همان آپارتمانی که در محله زعفرانیه با قیمت متری ۱۱میلیون تومان برای فروش عرضه شده است. این خبر را که دیدم به یاد آن بنده خدا افتادم، کل پولی که او لازم داشت می شد هزینه سه متر آپارتمان در زعفرانیه تهران!

مصرف بی رویه، کار خيلي بدیه؟!
سرما که آغاز شده این روزها باعث مصرف گاز و صدالبته قیمت نسبتاً گزافش حسابی گرم گرم است.
یکی از همکاران می گفت در آپارتمانی زندگی می کنیم که کنتور گازش مشترک است.
او می گفت: از سال گذشته که اعلام شد قیمت گازها گران شده ما سعی می کردیم صرفهجویی کنیم اما وقتی اولین قبض در حالت گرانی گاز آمد دست از صرفه جویی کشیدیم!
ظاهراً این همکار محترم ما که دو نفر هم بیشتر نیستند به این مساله معترض بود چرا او به همراه همسرش که دو نفر هم بیشتر نیستند و هر دو از صبح تا عصر سر کار و بیرون از منزل هستند و در این ساعات هیچ وسیله گازسوزی هم در خانه روشن نیست باید به اندازه یک واحد که خانوادهای ۵ نفری هستند و همیشه زمان استفاده از بخاری گازی و دیگر مصارف گازیاشان بیشتر است، هزینه گاز پرداخت کنند، در نتیجه آنها هم صبح که از خانه بیرون میروند بخاری را روشن میکنند تا خانهاشان گرم گرم باشد.
نمیدانم استدلال این دوست و همکار تا چه اندازه صحیح است؟!

راستي مصرف گاز در داريون چگونه است؟

2 دیدگاه

  1. باسلام آقای کرمدار لطفلا در مورد منطقه داریون هم مطلب بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا