همه چيز از داريون
		
	
	
خدایا نگه دار تو این داریون….

شعر از:احمد قلندری
من از خاک شهری بلند آ سمان
 درودی فرستم بر آ ن آ شیان
 هم آ نجا که خاکش نکو پرور است
 همان خاک پاکی که پر اختر است
 همه مردمانش چو خورشید و ماه
 به مهر و به نیکی چو فر پگاه

 خوش آ ن زادگاهی که نامش چنین
 به پسوند نامم بیاید پسین
 نیاکان من را به آ غوش گرم
 چو گهواره خوابانده در خاک نرم
 زمینی که خاکش دهد بوی مهر
 بلند آ سمان و بلندا سپهر
 لب مردمانش پر از خنده است
 چو دشتی که از لاله آ کنده است
 دلیران مردش به هنگام جنگ
 به میدان دویدن چو شیر و پلنگ
 ز سرخیی خون وبه اشک نماز
 سرافکنده خاکش بشد سرفراز
 اگر سربلنیدم در این روزگار
 از آ ن خون پاک است نه اهل وتبار
 شد این خاک بی جان چنین لاله گون
 خدایا نگه دار تو این داریون
				
					
					
					











داریون شهر مظلوم من !