مقاله ای در مورد معلمی دلسوز و مهربان جناب آقای علی کرم رضایی معلم کلاس پنجم الف دبستان حقیقت جو
ای چراغ روشن فردای ما ای تو ناجی شب دریای ما
بعد تو با نام تو امیدهست هر کلامت مشق دفترهای ما
با نام و یاد استاد هستی
به نام آنکه تو را آفرید تا استادما باشی
انگار همین دیروز بود که با شور و شوق باز شدن مدارس در ماه مهر خود را دلخوش کرده بودیم . یک سال گذشته بود و بزرگتر شده بودیم دوستان و همکلاسی های جدید مدیر و معلمان جدید و بعضی هم آشنای سال های قبل مدتی گذشته بود که معلم ما خانم دهقان که مهربان و دلسوز بود از کلاس ما رفت و جای خود را به فرشته نجات دیگری داد بنام آقای رضایی.
قسمت چنین شد که سال جدید علم و دانش و آداب و ادب را با ایشان شروع کنیم اما شاید غافل از اینکه ایشان سالهاست که مدارس و کلاس ودانش آموزان دیگری را با گذشت زمان و عمر خویش در کارنامه زندگی وخاطرات تلخ و شیرینش با تلاش و سختی هایش به ثبت رسانده بود او آمد تا ما را با کلام خدا دوستی و مهربانی ها با تعلیم و تربیت آشنا کند تا انسانی بسازد که خدا و خلق خدا راضی باشند.
مثل پدری مهربان در کنارمان بود تا احساس غریبی و غربت نکنیم پدری که این همه فرزند را در مکتب و در کلاس خود پرورش می داد و او خود می دانست که داشتن این همه فرزند را خداوند نصیب هر کسی نمی کند پس به خود می بالید و شکر می کرد این مقام و خدمتگذاری را در پیشگاه حق تعالی .
روزها و ماهها گذشت تا با فداکاریش جلو تر رفته بیشتر دانستیم بزرگتر می شدیم و می آموختیم سرمشق هر شب مان را از علم و کلام شیرین و با ارزشش .
گذشت تا دانستیم نه تنها در سنگر علم وادب بلکه در سنگر مبارزه حق علیه باطل نیز رزمنده ای فداکار را خدا نصیبمان کرده.
دیگر هر روز با صدای مهربان و نفس آسمانی اش به آرامش می رسیدیم و آمدن و رفتنش را بهانه ای برای دوباره دیدنش شکر می کردیم گفتیم فداکار، آنقدر فداکار که هیچ گاه بیماری و خستگی را بهانه نکرد تا ما را از خودش جداکند وقتی از او بیشتر فهمیدیم بیشتر از قبل دوستش داشتیم تا اینکه ما را تنها گذاشت و گرمی کلاس را با سرمای زمستان و غم دیگر ندیدنش قسمت ما کرد .
نمی دانم چرا دعاهای دلهای ما بچه های کلاس پنجم برای دوباره برگشتنش ، دوباره دیدنش و برای خوب شدنش اثری نکرد آری خواست و اراده خداوند این بود که کلام و پیامش را تا ابد سرمشق راه علم و زندگیمان کنیم و همیشه در دلمان زنده و جاوید بماند .
باشد که خداوند صبر و طاقت به خانواده محترمشان و ما فرزندان داغ دیده عنایت فرماید.
به پاس زحمات معلمی رزمنده و فداکار پدری دلسوز و مهربان برای بچه های کلاس پنجم و تمامی دانش آموزان و فرهنگیان و همکاران مدرسه حقیقت جوی داریون .
زنده یاد علی کرم رضایی روحش شاد و یادش گرامی باد.
برای شادی روح شهدا و امام شهدا بالاخص برای شادی روح این رزمنده فاتحه مع الصلوات
به مناسبت هفتمین روز درگذشت این معلم فداکار در تاریخ 17/11/91
نویسنده: مهدی اسلامی راد
راوی: مهرشاد اسلامی راد دانش آموز کلاس پنجم الف دبستان حقیقت جو
این معلم رزمنده و فداکار در دل همه ی دانش آموزانش همیشه زنده است و مهرشاد و بیست و یک نفر دیگر از دوستانش هیچگاه او را فراموش نمی کنند . این مقاله را مهرشاد در مجلس ترحیم هفده بهمن ماه در حضور خانواده مرحوم رضایی خواند و احساسات همه را برانگیخت . در این مراسم اهالی داریون ، فرهنگیان محترم و اولیاء دانش آموزان شرکت خوبی داشتند دست همه آنها درد نکند . اجرشان با خدا .
بهتر است بگوئیم به یاد معلمی که همیشه هست .
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند/چه دید اندر خم این طاق رنگین؟/به جای لوح سیمین در کنارش/فلک بر سر نهادش لوح سنگین… درگذشت این عالم فرزانه را که در سنگر علم و دانش نیز مانند سنگر جهاد ،خوش درخشید و عاشقانه به دیدار یار شتافت به خانواده داغدار و شاگردان مکتبش صمیمانه تسلیت عرض می کنم.روحش شاد.
من در این قسمت یک نظر گذاشته بودم چرا نگذاشتین و حذفش کردین علت چیه؟
معلمان مظلومانه زندگی می کنندو مظلومانه می میرند .
۱- ای معلم تو را سپاس : ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، تو را سپاس .ای والا مقام ، ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی سپاست می گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گویم . ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل و نادانی،ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می گویم . این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می پرورانی و شهد شیرین دانش را به کام تشنگان می ریزی. پس تو را ای معلم به وسعت نامت سپاس می گویم . همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد ، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد.
معلم باغبان باغ عشق است
معلم قافله سالار عشق است
همه کار معلم کار عشق است
هنوز يادم نرفته معلم كلاس اولم يادم نميرود خاطر هيچ يك از استايدم از زماني كه پا به كلاس اول گذاشتم وتا زماني كه مرا در خانه ابديم ميگذارند.
دوستتان دارم و از صميم قلب برايتان آرزوي سلامتي دارم.
چند روز دیگر روز معلم است ولی جای این معلم رزمنده و بی مدعا خالی است حالا که رفته قدرش را می دانم. چنرد روز قبل حکم جدیدش هم آمد . در کرمان مشغول به تحصیل بود و امتحانات ترمش را هم تمام کرده بود . خدایش رحمت فرماید . دنیا چه بی وفا و زودگذر است بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که ناگه زیکدیگر نمانیم .
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
خدارحمت کند ایشان و سایر فرهنگیان درگذشته را روحش شاد
معلمین مظلومان تاریخند که تا هستند کسی قدر نمیداند و وقتی رفتند …….
درود بر شما
سپاس بخاطر نظرات ارزشمند شما .