جلیل زارع|
بسم رب الشهدا و صدیقین… همه ی ما،گاهی دلتنگ می شویم و دلمان می خواهد با کسی درد دل کنیم. چه کسی بهتر از شهدا؟… دلتنگی هایمان را با شهدا در میان بگذاریم… کسانی که به خاطر رضایت خدا و دل ما، از خود و دل خود گذشتند. هر هفته را به نام مقدس یکی از شهدای عزیز منطقه( به ترتیب حروف الفبا: حرف اول نام خانوادگی)، نام گذاری می کنیم و با او به گفت و گو می نشینیم. هفته ی نخست، به نام شهید گمنام رقم خورد. این هفته نیز به نام مقدس شهید امرالله آتش آب پرور مزین می گردد. بیش از این چیزی نمی گویم… شما بگویید… با شهید امرالله آتش آب پرور عزیز، درد دل کنید.
… یار و هم سنگر شهدا، برادر بهرام کرمدار می گوید:
“جنگ تحمیلی آغاز شده بود،مردم داریون هنوز پیکر شهدا را لمس نکرده بودند هرچه شنیده بودند از زبان سایر شهر ها،رسانه ها و… بود.هنوز چند ماهی از جنگ تحمیلی نگذشته بود که خبری به مردم داریون داده شد که لطف خدا شامل شما شده و بنده ای از بین شما و چه بسا از ورزشکاران شما انتخاب شده است.
نامش امرالله بود بلی (دستورخدا). مردم داریون با راه و روش تشییع پیکر شهدا آشنا نبودند.پیکر شهید امرالله به داریون رسید و مردم گویی ستاره ای از آسمان فرود آمده،گردش جمع شدند،پیکرش حرکت کرد.به قول بعضی ها سوزن می انداختی،از حضور جمعیت پایین نمی آمد.صدایی از بلندگویی که کنار پیکر شهید در حرکت بود(مرحوم قاسم کاشفی،از فرهنگیان فعال داریون)برخاست”امرالله…امرالله… شهید راه الله”بلافاصله مردم شهیدپرور با او هم صدا شدند طنین شعارهایشان آسمان منطقه را به لرزه در آورده بود.”این گل پرپر از کجا آمده؟…از سفر کرب وبلا آمده…”فریادها و صدای خودجوش مردم انقلابی آنچنان در بیعت با شهید و انقلاب بلند بود که دیگر صدایی از بلند گو شنیده نمی شد.
پیکر شهید از دروازه ورودی داریون تا حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) بر روی شانه و دستان عاشقان حمل شد وچنین بود که اولین شهید داریون در گلزار شهدای داریون به خاک سپرده شد.با شهادت امرالله کلنگ احداث گلزار شهدای داریون به زمین خورد و رسما جایگاهی برای سایر شهدا در نظر گرفته شد.آری ماموریت امرالله جمع کردن مردم و اعلام آمادگی تشییع سایر شهدا به مردم داریون و منطقه بود که آماده باشید!سیل شهدا در راه است.
بلی(شهیدامرالله آتش آب پرور) در گلزار شهدای داریون آرمید.
روحش شاد و راهش مستدام باد” “
خداوند ما را از شفاعت شهدا برخوردار کند . شهید آتش آبپرور خوش سیما ، خوش اخلاق و خوش برخورد بود .
در مراسم تدفین اولین شهید داریون مردم فوقالعاده ملتهب وناراحت بودند. شهید امرالله بامن همکلاس بود و جمع همکلاسی های ما سرباز بودند . یکی از همکلاسیها در شیراز به من زنگ زد وگفت یکی از بچه ها شهید شده ، میدانی کیست ؟ در اولین نظر او به نظرم امد ، بچه ای فوقالعاده بادب ومتین و خوشرو بود .وقتی گفتم امرالله دوستم تعجب کرد .
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات
بر قامت بی سر شهیدان صلوات
از دامن زن مرد به معراج رود
بردامن مادر شهیدان صلوات