عکس ها:روح الله قربانی|
درهای جدید ضریح مطهر امام حسین علیه السلام که قرار است به زود ی نصب گردد وارد شهر داریون شد و با استقبال فراوان عاشقان حضرت ابا عبد الله الحسین حسین علیه السلام روبروشد.
عکس ها:روح الله قربانی|
درهای جدید ضریح مطهر امام حسین علیه السلام که قرار است به زود ی نصب گردد وارد شهر داریون شد و با استقبال فراوان عاشقان حضرت ابا عبد الله الحسین حسین علیه السلام روبروشد.
کار بسیار زیبایی بود امیدوارم همه کسانی که امدند این روز به یاد ماندنی را ثبت کردند روزی بتوانند از نزدیک مرقد پاک مطهر امام حسین علیه السلام را زیارت کنند
سلام ضمن تشکر از پوشش مراسم انتظار میرود داریون نما در کسب وانتشار اخبار دقت بیشتری خرج دهد اولا دربها نبود ویک درب بود ثانیا درب گلدسته های حرم امام حسین ع بود نه درب ضریح !! ضریح را که چند وقته کامل نصب کرده اند ! باز هم تشکر از داریون نما و آقای قربانی
این عکس آخری نکته جالبی داره!
نگاه دخترکوچولو به بریده شدن سر گوسفتد…!!!!!!!!!!!!!!!!
این تصاویر خیلی نکته داره….
واقعا مردم اگر نان خوردن هم نداشته باشند اعتقاد خودشان را به ائمه حفظ میکنند
در این روز حال و هوای روحانی خاصی به داریون بخشیده شده بود که قابل وصف نبود همه ی دلها صاف و زلال بود مثل ایینه ….کاش همیشه اینطور بود…
ولی ما زود همه چیز را فراموش میکنیم…..
مردم داریون با شور مضاعف برای بار سوم امده بودند جلوی درب بسیج و منتظر رسیدن درب گلدسته شده بودند و افراد مسن تر که از صبح، همان جا نشسته بودند به خاطر این که نمی توانستند بروند وبرگردند خلاصه شور اشتیاقی بود غیر قابل وصف بود در این حرکت؛ موفق به دیدن استاد عالی قدر جلیل زارع شدم که من را خوشحال کرد که شما متوانید در تصویر دوم زیر برچسب داریون نما ان را مشاهده کنید. موقع رسیدن ماشین حمل درب ،مردم ان را همراهی کردند تا داخل مصلای نماز جمعه وبعد از سخنرانی اماجمعه داریون حجت السلام عزیزی،و دعایی که در حق مردم داشتند تا بتوانند به زیارت امام حسین وائمه اطهار برونند؛ از مسئولان این امر تشکر کردند که این درب را به داریون اوردند وبازگشت به سر میدان و مجدد تشکر ویژه ای از سرهنگ شیبانی و پلیس راه شیراز خرامه داشتند.
سلام داریونی دو به خاطر این عدم اگاهی گله ای از داریون نما نداشته باشید حتی خود من هم از هر کسی میپرسیدم میگفتن دربهای ضریح حرم امام حسین است، مردم اطلاع کافی نداشتند .
حامدعزیز سلام انتقاد ما از داریون نما از سر محبت است و داریون نما جایگاه مهمی دارد و همین اهمیت است که دقت را برای امر خطیر خبررسانی دقیق واجب میکند حالا بیا باهم کل بندازیم سر بازدیدکنندگان محترم گرم بشه
سلام
امروز یک میل داشتم که دیدم جالبه و حیفه شما نبینید
عصر یک جمعه ي دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظه ي باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی…
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد…تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی…
باسلام خدمت مهر
شعر بسیار زیبا و پر احساسی بود واقعا دستت درد نکنه مرا به فضای خاصی برد
میتونید لطف کنید بگید از کیست ؟
با تشکر
سلام
شعر از از سيد حميدرضا برقعي كتاب طوفان واژهها است.
سلام خواهر چند سطر هم من اضافه کنم
ولی حیف که هنوزم که هنوز است
حسین بن علی تشنه آب است
و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی
الف قامت او دال
و همه هستی او در کف گودال
چه بس آه که از شمر و…..
خدایا چه بگویم که دلم تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرد از تپش روضه که خود غرق عزایی
تو خودت کرب و بلایی
قسمت میدهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی
تو کجایی تو کجایی
تا کی درانتظار تو ناله سرکنم تاکی به یاد رخت ناله سر کنم
ای غایب ازنظر نظری کن به حال من تا چند سیل اشک روان از بصر کنم
دریغا…………….