دفترچه خاطرات؛بازی تاریخی عقاب و نفت آبادان با یادی از شهید هوشمند
17 تیر 1392
22
علی زارع|
چند روز پیش با برادر شهید کوروش هوشمند تماس گرفتم . داریوش هوشمند هم محبت کردند و آلبوم عکس این شهید بزرگوار را در اختیار بنده قرار دادند.انشااله برخی از عکسهای خاطره انگیز این شهید بزرگوار را به صورت ماهانه در معرض دید کاربران محترم داریون نما قرار میدهیم.
خداوند روح تمام درگذشتگان رو قرین رحمت کند به خصوص این شهید بزرگوار.این عکس واسه من خیلی جالب بود چون یکی از افراد حاضر در این عکس رو می شناسم که هنوز عاشقانه فوتبال رو دنبال میکنه.
یادش بخیر
بازیکنان ان دوران داریون طلایی بودند و نسلی بسیار پرافتخار برای فوتبال داریون .
هنوز این بازی خاطره انگیز در جلو چشمم است .تمام این بازیکنان با اخلاق بودند و به اخلاق و پهلوانی بسیار اهمیت میدادند.
یادشان بخیر و گرامی باد
بسیار ی از انها اکنون در بین ما نیستند .خدا انها را مشمول رحمت خود گرداند.
فکر نکنم داریون دیگر چنین بازیکنانی را توانسته باشد بسازد.
سلام بر شهید کوروش هوشمند.کسی که تا بود، یادش به نیکی بود و چون عاشقانه پر کشید و رفت هم یادش برای همیشه در دل ها ماند. روحش شاد…
یادم هست روزی داریون بودم و در همین زمین خاکی شاهد مسابقه ای از تیم داریون و تیمی فکر کنم از آبادان بودم. نمی دانم همین هست یا …..
از عزیزانی که در تصاویر دیده می شوند، افراد زیر را می شناختم:
شهید کوروش هوشمند، اباذر جهانی، غلام جوکار، عبدالرضا شکری، محمد فتوح آبادی و ناصر شرفی
… واما یک خاطره از غلام جوکار عزیز: بچه که بودیم، در زمینی پشت خندق داریون، رو به روی خانه ی پدریم که فکر کنم الان منزل مدد پورها باشد، فوتبال بازی می کردیم. تیمی داشتیم که اوایل من کاپیتانش بودم و بعد چون غلام جوکار ( که صدای زیبا و دلنشینی هم داشت و دارد) بازیش از همه ی ما بهتر بود، من سمت کاپیتانی را برای همیشه به او واگذار کردم. تیم رقیبی هم داشتیم که مدام با آن مسابقه می دادیم.محمد فتوح آبادی هم جزو تیم رقیب بود. و اما یک اتفاق جالب ! باورش کمی مشکل است ولی وسط این زمین تلی از سنگ بود که ضمن بازی توپ را دور آن می گرداندیم و به دروازه مقابل نزدیک می کردیم و اگر توپ لابلای سنگ ها می ماند، “کو” سرد می شد تا توپ را از دست سنگ های سمج و مزاحم برهانیم و بعد دوباره “کو” گرم می شد. باور کنید ما دیگر به این همه سنگ در وسط زمین عادت کرده بودیم و در زمین های دیگر کمبودش را حس می کردیم. بله توپمان هم پلاستیکی بود. مدام هم توپ در خندق می افتاد و کو سرد می شد تا کسی بپرد توی خندق و آن را بیاورد. یک روز در یک بازی فینال و خیلی مهم که تا دقیقه ی نود هیچ کس موفق نشده بود، گلی وارد دروازه ها نماید، من گوشه ی دروازه ی رقیب نزدیکی های دروازه بان قرار داشتم که یکباره لیز خوردم و ضمن زمین خوردن از خوش شناسی توپ بیچاره ی سرگردان به طور کاملا اتفاقی به پایم خورد و وارد دروازه شد و فریاد هم تیمی هایم به آسمان رفت و چون همان موقع سوت پایان بازی هم به صدا در آمد، بچه ها مرا دوره کردند و تند و تند تشکر می کردند. راستش را بخواهید، همه فکر می کردند که من در آن زمین خاکی ایثار کرده و خودم را به سوی توپ پرتاب کرده و با مهارت وارد دروازه اش کرده ام. ولی حقیقت چیز دیگری بود. من که بد جوری زمین خوردم اصلا متوجه نشدم که توپ به سویم می آید و اصلا هم متوجه نشدم که توپ وارد دروازه شد. همه چیز کاملا اتفاقی بود و این اتفاق در دقیقه نود باعث پیروزی ما شد و من هم که این وضعیت را دیدم به روی خودم نیاوردم و اجازه دادم همه بر تصورشان بمانند و تا امروز هم برای هیچ کس تعریفش نکرده بودم…. اینطوریهاست….
با سلام فوتبالیست سابق
اقای محمد فتوح ابادی چندسالی است که در کشور بریتانیا (انگلیس) اقامت دارد ولی زیاد به داریون می ایند و فکر کنم سالی یکی دوبار میشود
امیدوارم هر جا هستند سلامت باشند
با سلام خدمت شما
والله تا انجایی که بنده تحقیق کرده ام به من گفته اند ایشان در خارج از کشور به سر میبرند . اگر شما اطلاعات دقیقتری دارید در اختیار کاربران بگذارید .انشااله من در اسرع وقت با برادر ایشان هم صحبت کرده و از محل دقیق ایشان اطلاعی کسب کرده و در اختیار کاربران قرار خواهم داد.
با تشکر از شما دوست گرامی
یک زمین خاکی ،با مردهای خاکی ،زمین های چمن مدرن امروزی با درآمدهای میلونی و میلیاردی ،تفاوت از زمین تا آسمان است ……آقای داریون نما اینقدر نظریات دهاتی را قیچی نکن .
سلام سپیده خانم
بازی با نتیجه ی سه بر سه مساوی تمام شد یکی از گلهای تیم صنعت نفت را عبدالرضا برزگری با زیبایی هر چه تمامتر از تقریبا وسط زمین به زاویه ی بالای دروازه زد .انشااله گلهای بعدی را هم میپرسم و خبر میدهم
با تشکر
سپیده خانم سلام
این بازی در تاریخ 6/4/1365راس ساعت 4عصر انجام شد و بازی با نتیجه ی 3بر3 مساوی به پایان رسید.ضمنا چون زمین رختکنی نداشت .ساختمان بهزیستی را برای رختکن این تیم بزرگ در نظر گرفتند
علی زارع فرهنگی داریونی
اخیرا فرهنگستان ادب فارسی برای چند رشته ورزشی معادل پیدا کرده که باز هم در میان پیشنهادهای این مجموعه، لغات حیرتانگیز و نامتعارفی به چشم میخورد. به عنوان نمونه دوستان پیشنهاد کردهاند که مردم به جای اسکی از عبارت «برفسُری» استفاده کنند و به جای ژیمیناستیک بگویند «چم ورزی»!
الا شما بگویید فوتبال چی میشه ؟
والیبال چی میشه؟
ممنون ازشما آقای زارع با اطلاعاتی که دادید امیدوارم بعد ازسالها هنوز ازاین دست بازیها در زمین داریون برگزار شود گزارش بازی در داریون نما ببینیم بازم هم تشکر
خداوند روح تمام درگذشتگان رو قرین رحمت کند به خصوص این شهید بزرگوار.این عکس واسه من خیلی جالب بود چون یکی از افراد حاضر در این عکس رو می شناسم که هنوز عاشقانه فوتبال رو دنبال میکنه.
یادش بخیر
بازیکنان ان دوران داریون طلایی بودند و نسلی بسیار پرافتخار برای فوتبال داریون .
هنوز این بازی خاطره انگیز در جلو چشمم است .تمام این بازیکنان با اخلاق بودند و به اخلاق و پهلوانی بسیار اهمیت میدادند.
یادشان بخیر و گرامی باد
بسیار ی از انها اکنون در بین ما نیستند .خدا انها را مشمول رحمت خود گرداند.
فکر نکنم داریون دیگر چنین بازیکنانی را توانسته باشد بسازد.
سلام بر شهید کوروش هوشمند.کسی که تا بود، یادش به نیکی بود و چون عاشقانه پر کشید و رفت هم یادش برای همیشه در دل ها ماند. روحش شاد…
یادم هست روزی داریون بودم و در همین زمین خاکی شاهد مسابقه ای از تیم داریون و تیمی فکر کنم از آبادان بودم. نمی دانم همین هست یا …..
از عزیزانی که در تصاویر دیده می شوند، افراد زیر را می شناختم:
شهید کوروش هوشمند، اباذر جهانی، غلام جوکار، عبدالرضا شکری، محمد فتوح آبادی و ناصر شرفی
… واما یک خاطره از غلام جوکار عزیز: بچه که بودیم، در زمینی پشت خندق داریون، رو به روی خانه ی پدریم که فکر کنم الان منزل مدد پورها باشد، فوتبال بازی می کردیم. تیمی داشتیم که اوایل من کاپیتانش بودم و بعد چون غلام جوکار ( که صدای زیبا و دلنشینی هم داشت و دارد) بازیش از همه ی ما بهتر بود، من سمت کاپیتانی را برای همیشه به او واگذار کردم. تیم رقیبی هم داشتیم که مدام با آن مسابقه می دادیم.محمد فتوح آبادی هم جزو تیم رقیب بود. و اما یک اتفاق جالب ! باورش کمی مشکل است ولی وسط این زمین تلی از سنگ بود که ضمن بازی توپ را دور آن می گرداندیم و به دروازه مقابل نزدیک می کردیم و اگر توپ لابلای سنگ ها می ماند، “کو” سرد می شد تا توپ را از دست سنگ های سمج و مزاحم برهانیم و بعد دوباره “کو” گرم می شد. باور کنید ما دیگر به این همه سنگ در وسط زمین عادت کرده بودیم و در زمین های دیگر کمبودش را حس می کردیم. بله توپمان هم پلاستیکی بود. مدام هم توپ در خندق می افتاد و کو سرد می شد تا کسی بپرد توی خندق و آن را بیاورد. یک روز در یک بازی فینال و خیلی مهم که تا دقیقه ی نود هیچ کس موفق نشده بود، گلی وارد دروازه ها نماید، من گوشه ی دروازه ی رقیب نزدیکی های دروازه بان قرار داشتم که یکباره لیز خوردم و ضمن زمین خوردن از خوش شناسی توپ بیچاره ی سرگردان به طور کاملا اتفاقی به پایم خورد و وارد دروازه شد و فریاد هم تیمی هایم به آسمان رفت و چون همان موقع سوت پایان بازی هم به صدا در آمد، بچه ها مرا دوره کردند و تند و تند تشکر می کردند. راستش را بخواهید، همه فکر می کردند که من در آن زمین خاکی ایثار کرده و خودم را به سوی توپ پرتاب کرده و با مهارت وارد دروازه اش کرده ام. ولی حقیقت چیز دیگری بود. من که بد جوری زمین خوردم اصلا متوجه نشدم که توپ به سویم می آید و اصلا هم متوجه نشدم که توپ وارد دروازه شد. همه چیز کاملا اتفاقی بود و این اتفاق در دقیقه نود باعث پیروزی ما شد و من هم که این وضعیت را دیدم به روی خودم نیاوردم و اجازه دادم همه بر تصورشان بمانند و تا امروز هم برای هیچ کس تعریفش نکرده بودم…. اینطوریهاست….
سلام.افرين به شانس شما ما كه هيج وقت از اين شانسا نداشتيم.راستي مكه كو كرم و سرد برا درنه بازي استفاده نميكردند؟
سلام بازي جذاب و ديدني بود اگر حافظه ياري نمايد فكر كنم بازي پنج شنبه عصر برگزار شد
سلام .با تشکر از اقای علی زارع بابت مطلب بالا.
لطفاً سال برگزاری این مسابقه را نیز درج کنید .
با سپاس فراوان
یادشهیدکورش هوشمندگرامی باد
راستی دکترمحمد فتوح آبادی الان کجاست ؟ از بچه های عقاب چه خبر ؟
شب بر همگی کاربران داریون نما خوش. نظراتی که از این به بعد در سایت درج شود بعد از نماز صبح فردا منتشر می شود.
با سلام فوتبالیست سابق
اقای محمد فتوح ابادی چندسالی است که در کشور بریتانیا (انگلیس) اقامت دارد ولی زیاد به داریون می ایند و فکر کنم سالی یکی دوبار میشود
امیدوارم هر جا هستند سلامت باشند
اطلاعاتي كه درباره محمد فتوح آبادي دادي فكر كنم اشتباه باشد لطف كن بيشتر تحقيق كن
با سلام خدمت شما
والله تا انجایی که بنده تحقیق کرده ام به من گفته اند ایشان در خارج از کشور به سر میبرند . اگر شما اطلاعات دقیقتری دارید در اختیار کاربران بگذارید .انشااله من در اسرع وقت با برادر ایشان هم صحبت کرده و از محل دقیق ایشان اطلاعی کسب کرده و در اختیار کاربران قرار خواهم داد.
با تشکر از شما دوست گرامی
یک زمین خاکی ،با مردهای خاکی ،زمین های چمن مدرن امروزی با درآمدهای میلونی و میلیاردی ،تفاوت از زمین تا آسمان است ……آقای داریون نما اینقدر نظریات دهاتی را قیچی نکن .
از لکسوز،پورشه و میلگردم هم که دیگه نگو…
اخه خبر به این خوبی چرا نتیجه رو نزدید من پرسیدم گفتم سه بریک یا دوبریک به سود نفت بوده جالب تر میشد اگر گلزنان را هم معرفی میکردید
سلام سپیده خانم
بازی با نتیجه ی سه بر سه مساوی تمام شد یکی از گلهای تیم صنعت نفت را عبدالرضا برزگری با زیبایی هر چه تمامتر از تقریبا وسط زمین به زاویه ی بالای دروازه زد .انشااله گلهای بعدی را هم میپرسم و خبر میدهم
با تشکر
گزارش کامل بازی عقاب و صنعت نفت و حواشی ان در دفترچه خاطرات صفحه ی 9و10موجود است
با تشکراز سپیده خواهر گرامی
سپیده خانم سلام
این بازی در تاریخ 6/4/1365راس ساعت 4عصر انجام شد و بازی با نتیجه ی 3بر3 مساوی به پایان رسید.ضمنا چون زمین رختکنی نداشت .ساختمان بهزیستی را برای رختکن این تیم بزرگ در نظر گرفتند
علی زارع فرهنگی داریونی
راستی از فینال جام ولایت داریان چه خبر؟ عجیبت ترین تورنمنت دنیابا فینالی نامعلوم!!!
دوستان اگر مشکلی دارند تا فدراسیون فوتبال فینال وارد گود شود.
اخیرا فرهنگستان ادب فارسی برای چند رشته ورزشی معادل پیدا کرده که باز هم در میان پیشنهادهای این مجموعه، لغات حیرتانگیز و نامتعارفی به چشم میخورد. به عنوان نمونه دوستان پیشنهاد کردهاند که مردم به جای اسکی از عبارت «برفسُری» استفاده کنند و به جای ژیمیناستیک بگویند «چم ورزی»!
الا شما بگویید فوتبال چی میشه ؟
والیبال چی میشه؟
عزیز دل برادر ! “چوگان پا” برای فوتبال و “چوگان دست” برای والیبال چطوره !؟
ممنون ازشما آقای زارع با اطلاعاتی که دادید امیدوارم بعد ازسالها هنوز ازاین دست بازیها در زمین داریون برگزار شود گزارش بازی در داریون نما ببینیم بازم هم تشکر