منهاي داريونهمه
افطاری با داریون نما:این دهان بستی دهانی بازشد/ربنا/اذان موذن زاده
از این به بعد قرار مان این باشد که سر ساعت افطار همه با هم همراه باشیم.
از امروز تا پایان ماه مبارک رمضان سر ساعت عاشقی افطار می کنیم.
در این ویدیو ابتدا مثنوی افشاری(این دهان بستی دهانی باز شد) را گوش فرا می دهیم. بعد از آن ندای ربنا را می شنویم و در نهایت به وقت افطار اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی را با گوش جان می شنویم و برای خواندن نماز آماده می شویم.
سپس و سر سفره افطار همدیگر را دعا می کنیم….
توضیح: با توجه استفاده بسیاری از سایتهای رسمی کشور مانند تابناک(پربیننده ترین سایت خبری ایران)،سایت آپارات و… از ربنای شجریان ما نیز به خواست کاربران عزیز از این نوای معنوی استفاده می کنیم.
با سلام وتشکر از داریون نما
ابتکار بسیار جالبی بود
التماس دعا از تمام کاربران
سلام یر داریون نما…. حرکت و اقدام جالب و خلاقانه ای است و جای بسی تشکر دارد…. خدایا ما را آن ده که ما را آن به !
زیباترین شعر قیصر امین پور
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!
سلام —خیلی خوب شد
صدای ربنای شجریان دل هر سنگ دل را نرم میکنه
و صدای ربنا آرامش خاصی دارد .
شیطان را در از وجود آدمی دور می کند و آدم را به حس فرشته ها نزدیک میکنه
مرام روزه محبت است؛روزه نیاز لب های من، رگ های من و وجود خسته ی من است؛ روزه رام می کند چموش دل را، روزه تداعی نام توست. نام تو که تمام عشقی، تمام عدلی، تمام مهری.نامت در سحرهای ماه مبارک رمضان، شیفتگی و جنون و شیدایی می آورد، نامت اظطراب و التهاب می بخشد، نامت آرامش و امید و نشاط می دهد. بارش عدلت گلبوته ی خوف بر وجود می رویاند و حرارت مهربانی هایت ریحان رجا.
جاری شدن نامت بر زبان در سحرگاهان، جریانم را در رودهای رفتن باعث است، نامت در سپیده دمان، تیغ برنده ی اتصال من و خاک است، نام تو در هر افطار، ساحل آرام من است که بعد از طوفان زدگی های دریای زندگی، روزمرگی و گناه، لختی در آن می آرامم، نامت در روزهای بلند روزه داری، تیرگی زدای قلب من است، در حصار نامت، از حصار خویش می رهم. نامت در رمضان، از شدن ها، حقیقت ها و فضیلت ها می گوید، از تپش بی وقفه و از جوشش مدام.
رمضان با من دنیایی حرف دارد، کوله باری پر از گفتنی های شنیدنی دارد، نامت در رمضان،برایم خشوع می آورد، از نامت در این ضیافتی که خود میزبانش هستی، هر چه بگویم نگفته هایم بیش تر است، رفتن نامت از یادم، از دست رفتنم را دلیل بود و جاری شدن نامت در سحرگهان به دست آمدنم را دلیل است.
ای عزیز و مهربان هرشب دعایت میکنم……گر ندارم ثروتی جانم فدایت میکنم
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در باره ثبت ربنای استاد شجریان به عنوان اثری ملی گفت: این موضوع نزدیک به دو سال است که در کمیته تخصصی سازمان در حال بررسی است. این ظرفیت وجود دارد که ربنای آقای شجریان به عنوان میراث ملی ثبت شود کمااینکه اذان موذن زاده اردبیلی نیز به ثبت رسید. بنابراین در این مورد هم هیچگونه مانعی وجود ندارد بلکه اجازه صاحب اثر لازم است.
این در حالی است که چندی پیش، پس از صحبتهای رییس جمهور منتخب ، استاد آواز ایران در پیامی ربنایش را به مردم ایران تقدیم کرد.
رمضان ماه خدا
درونِ غربتش قلبم ، هلالِ روزه پیدا کـرد
دلِ هر با خدایی را ، به استقبال غوغا کرد
***
خوش آمد در چنین روزی ، تنم محتاجِ درمانش
و قلبم مانده بی تدبیر ، بیا سیقل بده جانــــش
***
گناهان سوز آتشدان ، همان هایی که می نازند
تنی سالم بدور از درد ، و خونی زنده می سازد
***
چو خوشمزه غذای او ، صفا می دهد افطارش
سحر با سفره ی رنگین ، اذانِ صبحِ پر بارش
***
دلم مشتاقِ هر لحظه ، تو آغوشِ خدا مانـدن
ملائک ثبت می کردند ، ثوابِ هر دعا خواندن
***
کنارِ ساحلِ سبزش ، تو فصلِ ختمِ قرآنـــــش
دلم خوشحالِ آن لحظه ، که دل در بست درمانش
***
الهی سال رحمت را ، تقبّل کن عبادتــــــها
دلم در حسرتِ عشقت ، و عشقت رهن دعوتها
***
همسایه ما صدای ربنای شجریان را شنیده و از من پرسید با کدام کانال میگیرید این ربنا را ؟
گفتم نواره !!!
تاریخچه ربنای شجریان
این اثر در تابستان سال ۱۳۵۸ بدون تکرار و یک بار برای همیشه ضبط شده و برای مدت ۳۰ سال، جزء برنامههای اصلی اداره رادیو و تلویزیون؛ یا سازمان صدا و سیما و یا همان رسانه ملی؛ در ماه مبارک رمضان بوده است.
بنا به گفتهٔ استاد محمدرضا شجریان، انگیزهٔ اصلی وی از خواندن این دعا، تدریس آن به دو هنرجو بوده و این اثر در یکی از استودیوهای رادیو ضبط شدهاست.
ربنا طبق سنت اجرایی این دعاها، روی دستگاههای قرآنی خوانده شده و از دستگاه رست یا راست شروع شده و در خاتمه به دستگاه عجم (شبیه به ماهور) مدلاسیون میشود. (نام عجم بر این دستگاه که یکی از دستگاههای هفتگانه قرآنی است، میتواند نشان دهنده عدم وجود چنین دستگاهی در الحان قدیم عربی باشد!) ربنا در نواری که محمدرضا شجریان با نام به یاد پدر ضبط کرده، منتشر شدهاست.
در این اثر به خوبی میتوان تاثیرات شیخ نصرالدین طوبار و شیخ طه الفشنی را مشاهده کرد. این اجرا تقریبا فاقد تحریر است و بجز چند نت، تماما بوسیلهٔ قلط و ویبراسیون اجرا شدهاست. ربنای شجریان از ابتدا، روی نتهای سی بمل و سپس دو اوج میگیرد (روی خط حامل کلید سل) و در حوالی این نتها گردش دارد و تا نت می بمل به بالاترین نت خود میرسد.
یکی از قاریان مصری که قصد خواندن ربنا را داشته است گفته که خواندن ربنا کار من نیست.
سلام
حالا دیگه برام مسلم شده که داریونی های تنبل تر از شیرازی ها هستند
سلام سروش جان
از کجا فهمیدی؟
ولی راست میگی دست شیرازی ها را از پشت بستند!!!!
آقاي زارع سلام
خوشم مياد تمام نظرها را تاييد ميكني و كسي را از خودت ناراحت نميكني!!!!!!!
سلام عاشق داریون نما
لطفا به علائم نگارشی توجه بیشتری کن تا پی به منظور اقای زارع ببری!!!!
در هر سخن رازها نهفته است و تجربه حاصل عمر است.گاهی در یک علامت نگارشی حرفها نهفته است!!!
سلام آقای زارع قبول باشه طاعات وعبادات شما
نه راست نگفتم و از خداوند طلب بخشش میکنم
داریونی ها اون ها هستند که توی مزارع در این گرمای تابستان عرق ریخته وزحمت کشیده اند ویا در هر کسب وپیشه ای که هستند و هزار جور گرفتاری دیگر هم دارند .
تازه با امکانات کم ومحدود
پس توقع خودمان را پایین بیاوریم از داریونی های واقعی
سلام سروش جان
طاعات شما هم قبول باشه انشااله
یادمه مرحوم حاجی میرزا کاظمی حدود 60سال سن داشت و در گرمای 45درجه تابستان با زبان روزه کولور جمع میکرد.اینها روزه گرفتن است نه روزه ی بنده ی حقیر سراپا تقصیر
خدا بیامرزد تمام اموات را.
همچنین مرحوم قاسم کاشفی را که با زبان روزه به دیار باقی و دیدار مولایش علی (ع) شتافت.
بعضي از دعاها براي اين نيست كه خدا بشنود؛ به اين خاطر است كه خودمان بشنويم و بر وظايفمان آگاه شويم. مانند دعاي ماه رمضان مبني بر بينياز شدن تمام فقيران ، . . . . .
اجابت دعا لزوماً روا شدن حاجت نيست؛ چون دعا مهمترين روش خداشناسي است بنابراين آشنائي بيشتر و احساس نزديكي به خدا، اجابت محسوب ميشود
رفتن، رسیدن است
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است
قیصر امین پور
سلام… شعرهای قیصر امین پور، تا ته دلم می نشیند و مرا از خود بی خود می کند.ممنون.
با سلام و احترام
ضمن تشکر از یادآوری خاطرات و عطر و بوی سفره های افطار قدیم. ربنای استاد شجریان و اذان مرحوم موذن زاده برای من یادآور افطاری های خونه پدربزرگ و شیطنطهای بچگی و روزه های کله گنجشکی من ست. الان که دارم می نویسم اشک شوق در چشمان پر گناهم حلقه زده و آرزوی اون روزها را دارم. کاش قدرش را بیشتر می دونستم.
خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم، تو ای والاترین مهمان دنیایم، بدان آغوش من باز است، شروع کن یک قدم با تو، تمام گامهای مانده اش با من.
کاش نگاه ما زمینیان به تمام ماه های سال مثل ماه رمضان بود. بیاییم برای رضای خدا هم که شده؛ رنگ و بوی صمیمیت، گذشت، ایثار، انسانیت و در یک کلام نزدیک شدن به اشرف مخلوقات در ماه مهمانی خدا را به روزها، هفته ها، ماه ها و سالهای شیرین حیاتمان هدیه کنیم.
آیا لبخند خدا را دیده اید؟…………………..
التماس دعا
من هر وقت لبخند شادی را بر لبان کودک یتیمی می بینم، نظاره گر لبخند خدا نیز هستم…. آخرین بار، همین چند شب پیش، لبخند خدا را در خنده های معصومانه ی مریم عزیز، دختر سه چهار ساله ی مرحوم یاسر بهمن پور که در جاده ی شیراز-داریون به رحمت ایزدی پیوست،، بودم.باور کنید در این ماه عزیز، تصویری زیباتر از این را ندیده بودم….
حیاتم را معنی کرده ام در دیدن لبخند خدا. هیچ چیز این دنیا منو ناامید و ناراحت نمی کنه مگر دور شدن نظر خدا از من. بالاترین سقوط افتادن از نظر خداست. بارالها نظرت را از من دور نکن که کسی را جز تو ندارم. خدایا بگذار همیشه صدایت کنم………..
در کویر سینه ام، چشمه های “ربنا” ست
بر لبم شکوفه ی “آت ما وعدتنا” ست
بند بند هستی ام، ترجمان این دعاست:
“لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا”
باز فجر بی قرار، چنگ می زند به دل
از سرشک دیدگان،مانده پای دل به گل
نغمه ی اذان صبح،کرده خواب را خجل
باز هم به سینه آه،باز هم به لب نوا
باید لبانم از حرکت برای گفتن:” ربنا افرغ علینا صبرا؛ ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا؛ ربنا ولا تحملنا مالا طاقه لنا به” باز نایستد، باید سبزی جانم را به باران های تو بسپارم و بگویم مرا در جرگه ی همان ها قرار ده که خواهانی حکمتشان عطا کنی:”یوتی الحکمه من یشاء”. و آن گاه که در میانه ی حق و باطل جان بر لبم می رسد، فرقانم ده و غرایز را که در من میرانده ای زنده مگردان و ناز محبت را در تاریکی کینه و خشم مبند. بگذار از خود بگریزم، بار خود بر زمین نهم، بار خلق بر دوش های ناتوان گذارم، پاکی را اصلم کن و ریشه های اخلاص را در من بدوان و آموزگار بی بدیلم باش و یاور باش علی رغم آن که می پندارم راستگویم، دروغگو نباشم و بر خلاف آن که می پندارم دوست توام، دشمنت نباشم. یاری کن مصداق “لم تقولون ما لا تفعلون”، مگردم…..
سلام آقای جلیل زارع
ممنون از نوشته های زیبا شما. با خواندن نوشته هایتان احساس خوبی پیدا می کنم، به دل می نشینند. قلم خوب و دلی با یاد خدا دارید که در هر سطر از نوشته هایتان رنگ، بو و نگاه خدا را حس می کنم، آنچه از دل برآید بردل نشیند. آرزو دارم به روزی برسم که بتوانم مثل شما بنویسم و اشعار زیبا بسرایم اما افسوس که سرعت گذر زمان بیشتر از چیزی ست که می پنداشتم. گذر زمان برای من مثل یک پلک برهم زدن شده خیلی زود می گذره.
«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (پروردگارا ! به ما در دنیا نیکى و در آخرت هم نیکى عطا کن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار).
« اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد» (پروردگارا! قرار بده زیستن مرا، چو زیستن محمد و آل محمد؛ و مردنم را چو مردن محمد و آل محمد!)
التماس دعا
سلام متقابل…. من زیبا نمی نویسم ،شما زیبا می بینید. می دانید چرا؟ زیرا، فطرت پاکی دارید و احساس خوبی که بر شما عارض می شود نیز بر گرفته و برخاسته از همین فطرت پاکی است که در وجودتان جاری و ساری است. چرا خودتان را دست کم میگیرید، شما هم خوب و ساده و روان می نویسید. نگران گذر زمان نیز نباشید. گذر زمان، فلسفه ی حرکت را در تک تک یاخته های جسم ما معنی و تفسیر می کند که روح به واسطه ی همین حرکت با جسم عجین می شود و حیات را در آوندهای لحظه ها جاری می سازد. گذر زمان سیالی است رونده که زنگارها را از آیینه ی قلب ها می زداید و خدا را در آن نمایان می سازد که مظهر همه ی خوبی ها و پاکی هاست. سکون از عدم می آید و حرکت از وجود. همه ی ذرات عالم وجود، در حرکتی بی وقفه، خالق بی همتا را تسبیح می گویند که در مسیر الی الله سکون معنا و مفهومی ندارد.در مورد نوشتن نیز، کافی است با قلم صادق باشیم؛ او خود مسیر خوبی ها و زیبایی ها را می پیماید و به دل های ساده و بی ریا می نشیند که اگر صداقت را از قلممان بگیریم همه ی کلمات دنیا را هم به کار گرفته و در هم آمیزیم،بی فایده است. به دل نمی نشیند که نمی نشیند.موقع نوشتن زیاد به مغز خود فشار نیاور و سعی نکن زمین و زمان را به هم بدوزی و کلمات را با سماجت برای ساختن جملات به جان هم بیندازی. بگذار کلمات آرام آرام، آزادانه راه خود را بپیمایند و قطره قطره به هم پیوند بخورند و رودخانه ای از جملات را به حرکت در آورند. و باز بر آن نباش تا مسیر رود را هموار سازی. رود خانه خود مسیر خود را می یابد و در قلوب پاک و بی آلایش جریان می یابد و خوش به دل می نشیند. ببخشید پر گویی کردم و در محضر شما درس پس دادم. پویا و پایا ،روان وجاری باشید…
سلام استاد گرامی
واقعا خدا از رگ گردن به آدم نزدیکتر است او می دونست من به دنبال پرورش حس و توانایی نوشتن و سرودن درخود هستم و نیاز به مربی دارم و به واسطه خوبان درگاهش شما را در مسیرم قرار داد. کاشکی بتونم از راهنمایی ها و تجربیات شما در این راه بهره مند شوم و شاگردی شما را بکنم. از خانم دکتر بذرافکن عزیزم در مورد شما سوال کردم و گفتند شما معلم هستید خوشا به حال دانش آموزان شما.
سلام
من هم مثل تو دعا رو دوست دارم و میدونم آدم احساس خوبی داره در این مورد سخن گفتن وخواندن
اما یک خانم جوان دانشجو یه کمی هم بیا توی حال وهوای رمان و سر سفره افطار و مطالب اینجوری
این جوری همه فکر میکنند که شما تک بعدی هستی ؟
حالا از من گفتن !
سلام
از انتقاد شما متشکرم. باشه حتما. کم سعادت هستم. من منظورتان را از تک بعدی بودن متوجه نشدم!
منظورش اين است كه يك دخترجوان بايد كمي هم شادي كنه و با همسن وسالهاي خودش ارتباط داشته باشد . خدا هم كه نگفته شاد نباشيد
در جبهه ی نفس، بی صدا بنشینیم
در سنگری از ذکر خدا بنشینیم
آید چو به آسمان دل ، میگ ملال
در پشت پدافند دعا بنشینیم
سلام زهره جان
ممنون از پاسخ شما، من با همسن و سالهای خودم شادی می کنم البته به وقتش. بازم ممنونم.
بازهم به مهمانی
دعوت شدم
برای سومین بار
بازهم بدون “تو”..
این شبها
سر سفره سحر و افطار
مدام دلم سراغت را میگیرد
بهانه صدای قدمهایت
هنگام اذان صبح
و سراغ قبول باشدهایت را
به وقت افطار..
چه “یتیمانه” و
چقدر “غریبانه”
من در میهمانی خالق
هر صبح و شب
با گریه
سحر و افطار میکنم..
شادی روحش صلوات
…..تو که نباشی، هر چند دلم می گیرد در کشاکش روزگار، ولی خدایی که در همین نزدیکی هاست، آرامش رفته را باز می گرداند به دل وامانده از کوچ پرستوها…..
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
اي علي! باران رحمت بر كوير سينه اي
آسماني عشق، يعني شهري از آيينه اي
وسعتي نوري كه دنيا دائماً محتاج توست
سرزميني ناتمامي، آسمان ها تاج توست
آبروي آدميزادي، بشر مديون توست
آفتاب صبح يلدايي، سحر مديون توست
در كوير روزهاي تشنگي و اشك و آه
دست هايت سايبان كودكان بي پناه
اسم پاكت قوتي در كوره راه بي كسي
ياد تو آرامشي در لحظه دلواپسي
ذوالفقارت رهگشاي قله آزادگي
واژه هايت مشعلي تا قريه آيينگي
بوي قرآن، بوي پاكي، بوي مردم مي دهي
بوي دريا، بوي باران، بوي زمزم مي دهي
بوي پرواز كبوتر، بوي آيه مي دهي
بوي لالايي مادر زير سايه مي دهي
مي شود با عشق تو آيينه ها را فتح كرد
خيبر فولاد وار سينه ها را فتح كرد
مي شود همراه با انديشه ات پرواز كرد
درب آبي رنگ شهر آسمان را باز كرد
اي بشر! اي مبتلاي نان و فولاد و دغل
آري آري «از علي آموز اخلاص عمل»
این جمعه هم گذشت و نیامدی
این جمعه هم گذشت و نیامدی ومن به این می اندیشم
که چند هزار ثانیه تلخ را باید که بی تو بگذرانم
. چند هزار عقربه گیج ومنگ باید دور سرم بچرخند
تا بار دیگر در دوازدهمین نگین تابناک تو متوقف شوند.
مولای من !
در گذر از قنوت نافله ات یادی از خستگی جان هایمان کن !
یادی کن از تاریکی ثانیه های بی تو !
از خلوت اسمان بی ستاره
از ناتوانی دستان منتظر
و از جمعه ها که می ایند ومی روند و باز نشانی از تو نیست
و کلام آخر اینکه من آنقدر خوب نیستم ولی شما آنقدر خوبی که دل مادر را شاد کنید
خیلی زیبا و جالب بود. من ربنای استاد شجریان را خیلی دوست دارم و با آن خیلی حال می کنم.موفق باشید.