خاطراتی از کاروانسراها و قهوه خانه های داریون
جلیل زارع|
قبل از سال ۱۳۳۵، وسیله ی عمده ی مسافرت، چهارپایانی از قبیل اسب و الاغ بود. آن زمان، در بین راه، کاروانسراهایی برای استراحت و صرف غذای نیم روزی مسافران بنا شده بود که ارائه ی چنین خدماتی را بر عهده داشتند.
یکی از این کاروانسراها، در ضلع شمال غربی داریون کنونی، نزدیک داریان قدیم که بعد از ویرانی به تل جدی شهرت یافت، کنار راهی موسوم به راه شهری قرار داشت و محل استراحت کاروان ها در مسیر شیراز – سیرجان – کرمان بود. این کاروانسرا، به کارمسرای داریان معروف بود و توسط یکی از اهالی داریان اداره می شد. در حیاط زیبای این کارمسرا، انبوهی از درختان سرسبز و سایه داری قرار داشت که از زیر آن ها آب زلال و شیرین، در جوی پر آبی روان بود. منشاء آب این جوی، سه رشته قنات در غرب داریان بود که بخشی از آب آشامیدنی و کشاورزی مورد نیاز مردم داریان را تامین می کرد و آب مورد نیاز کارمسرا نیز به همین طریق تامین می شد.
در سال ۱۳۳۵، نخستین ماشین های مسافربری، جای چهارپایان را گرفتند که می توان از اتوبوس قهرمان و …. و اتوبوس غلامحسن و غلامحسین پیرزاده که شوفر(راننده) آن غلامحسین و شاگرد راننده، رضا پیرزاده فرزند ارشد غلامحسن بود، نام برد. یک سواری هم در جاده، در حال رفت و آمد و مسافر کشی بود که اگر اشتباه نکنم راننده ی آن، علی محمد نامی بود که به علت عوض کردن دائم دنده های ماشین به ” علی ممد یک و دو ” شهرت یافته بود(به نقل از بزرگ تر ها، اشتباهات مرا تذکر دهید تا ویرایش شود).
با روی کار آمدن نسل ماشین و بر چیده شدن نسل چهارپایان به عنوان وسیله ی نقلیه، کم کم کاروانسراها نیز، جایشان را به قهوه خانه ها دادند. زیرا، افزون بر محل استراحت تابستانی و زمستانی مسافران، کاروانسراها ،اصطبل هایی برای نگهداری چهارپایان و محلی نیز برای انبار کردن و فروش علوفه داشتند ولی قهوه خانه ها به جای آن، محلی برای پارک ماشین ها.
نخستین قهوه خانه ی بین راهی که بین راه شیراز- خرامه در داریون بنا شد، قهوه خانه ی کل پرویز بود. این قهوه خانه در مکانی که هنوز هم به “سر قهوه خانه” معروف است در سال ۱۳۳۵ بنا گردید و محل مناسبی بود، برای استراحت مسافرانی که از شیراز یا آبادی های بین راه شیراز- داریون، عازم خرامه یا آبادی های بین راه داریون -خرامه بودند.
در حیاط این قهوخانه، درختان پر سایه ای بود که جوی پرآبی از زیر آنان رد می شد. منشاء آب این جوی نیز قنات های مشهور خالد آباد بود که آبی زلال و شیرین داشت و هنوز هم کم و بیش ولی به مقدار خیلی کم تر جاری است و متاسفانه، چند سالی هم به واسطه بارش کم باران، آب این قنات ها تقریبا خشک شد ولی به لطف خدا اخیرا به واسطه ی بارش خوب و قابل توجه باران، مجددا جاری است و باید برای ترمیم و لایروبی اساسی آن ها، هر چه سریع تر اقدامات خوبی صورت پذیرد.
از موضوع دور نشویم، حیاط این مکان با صفا، در بهار و تابستان، محل خوبی برای استراحت و صرف غذای نیم روز مسافران بود. پاییز و زمستان نیز از فضای سرپوشیده آن برای این منظور، استفاده می شد.بزرگ تر ها، باید این قهوه خانه را به یاد داشته باشند.
دومین قهوه خانه، توسط دو برادر به نام های داراب و مهراب خوش نژاد بنا شد که مرحوم داراب عهده دار اداره ی آن گردید و قهوه خانه ی داراب نامیده شد. یکی دیگر از برادران آن ها به نام فرهاد، نیز نانوایی سنگکی ایجاد کرد که افزون بر تامین نان مورد نیاز قهوه خانه، نان اهالی داریون را که گه گاه هوس می کردند به جای نان محلی تیری، نان سنگک مشهور به “نان بازاری” بخورند نیز فراهم می نمود.
این قهوه خانه نیز، در نزدیکی قهوه خانه ی کل پرویز و بعد از تعطیلی آن بنا شد که با سایه سار درختان بید، جایگاه مناسبی برای استراحت بین راهی بود. مسافران، در فصول بهار و تابستان، در فضای آزاد، زیر درختان سرسبز که آب جوی های سرچشمه گرفته از قنات های داریون کنار آن ها روان بود، اطراق می کردند و شاگردان قهوه چی هم از آنان پذیرایی می نمودند. پاییز و زمستان نیز فضای سرپوشیده قهوه خانه، محل استراحت و صرف غذای مسافران بود.
در این قهوه خانه ی سنتی ،افزون بر غذا که اغلب، دیزی سنگی با ماست و دوغ محلی و پیاز و نارنج و سبزی و نان بازاری بود، بساط چای و قلیان نیز رواج داشت.
و اما قسمتی از خاطرات بسیار شیرین من و خیلی از هم سن و سال های من، مربوط می شود به قهوه خانه داراب. قهوه خانه ی کل پرویز را نیز به یاد دارم ولی در آن زمان، این قهوه خانه، متروکه بود و فعالیتی در آن صورت نمی گرفت…..
یادش به خیر…. چه زود گذشت !
جالبه اون زمانها در داریون مکان هایی برای استراحت مسافران بوده،پس الان هم این مکان ها وجود داره،البته مدرن تر!!