دل نوشته هاهمه
دل نوشته ای کوتاه از یک دوست؛خوشا بحال اون دلایی که کبوتر این حرمن
عبدالله کاظمی|
خواستم فقط یک کامنت بگذارم اما مطلب مهمتر از اینها بود آخه دو سه روزیه مشهدم .
خواستم اگه بتونم لااقل دلای شما رو هم تا در باب الجواد (ع) بیارم . تا با هم اذن دخول بخونیم.
نمیدونم دل شما از کدوم صحن به زیارت ضریح امام رئوف پرمیکشه.
خوشا بحال اون دلایی که کبوتر این حرمن اگه دلتون تکون خورد اگه هوایی شد ما رو هم ….
شعر زيباي مرحوم قيصر امين پور در وصف امام رضا(ع) به اين شرح است.
چشمههاي خروشان تو را ميشناسند
موجهاي پريشان تو را ميشناسند
پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي
ريگهاي بيابان تو را ميشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را ميشناسند
از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي
اي كه امواج طوفان تو را ميشناسند
اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد
چون تمام غريبان تو را ميشناسند
كاش من هم عبور تو را ديده بودم
كوچههاي خراسان، تو را ميشناسند
سلام
خوشا به سعادتون آقای کاظمی,انشا… زیارتت قبول
التماس دعا
سلام زیارت قبول د…..
سلام حضرت زیبا، خدای دلبرها
سلام حضرت خورشید ماه منظرها
سلام ساقی هشتم، میِ خراسانی
سلام جوشش پیمانهها و ساغرها
هزار وعدهی خوبان یکی وفا نکند
دلم گرفته از این گرگها، برادرها
دلم هوای حرم کرده یا علی مددی
هوای ذکر پدرها و اشک مادرها
هوای دیدن فوّارههای گوهرشاد
زلال آینهها و صفای مرمرها
صدای طبل و نقاره، اذان گلدسته
هوای عطر خوشِ یاس و مشک و عنبرها
نمیشود که مرا پیش خود نگه داری؟
کنار گنبد زردت، میان کفترها
برای وصف تو شعری که شعر باشد نیست
سروده گرچه ز تو منزوی و قیصرها
رضا احسان پور،
شعر علیرضا سپاهی لایین درباره امام رضا(ع)
ایـن جا ز شمع وسوسه بیگانه مى شوم
گـرد ضـریـح پاك تو پروانه مى شوم
ایـن جا به جام بوسه شراب ضریح را
تـا انـتـهـاى ذائـقـه پیمانه مى شوم
دیـوانـه را بـگو طلب عقل تا به چند؟
مـن مـى رسم كنار تو دیوانه مى شوم
اى كـاش تـا كـبوتر صحن توام كنند
چـون زایر همیشه این خانه مى شوم
گو جان فداى نام تو سازم رضا! كه من
مـى سازم این حقیقت و افسانه مى شوم
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب
صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند
ماه هر شب کنج بست “شیخ حر عاملی”
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
یاد معصومیت آن بچه آهو …یاد تو
کوچه های شهر را لبریز “یا هو ” می کند
باد، هم مثل نگهبان درت… بدو ورود
غصه را از شانه های خسته، پارو می کند
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم … این عطر را بو می کند
…خادمی می گفت که… آقا به وقت بدرقه
دست زائر را پر از گل های شب بو می کند
: مریم سقلاطونی
کاش…
عزیز دل برادر، سلام و التماس دعا…..
اگر دلی شکست و حالی دست داد، برای رشد و شکوفایی داریون نما و کاربران آن دعا کنید و از آن عزیز دیار خراسان بخواهید تا شفیعی باشد از جانب پروردگار برای اعتلای زادگاهمان منطقه ی همیشه سرافراز داریون و مردم فهیم و آگاهش.
غرق نور است و طلا
گنبد زرد رضا
بوی گل، بوی گلاب
می رسد از همه جا
مثل یک خورشید است
می درخشد از دور
شده از این خورشید
شهر مشهد پر نور
چشمها خیره به او
قلبها غرق دعاست
بر لب پیر و جوان
یا رضا یا رضاست
ای خدا کاش که من
یک کبوتر بودم
روی این گنبد زرد
شاد می آسودم
می زدم بال و پری
دور تا دور حرم
از دلم پر می زد
ماتم و غصه و غم
سلام اقای کاظمی خوشا به سعادتون، التماس دعا…..
سلام زیارت قبول و التماس دعا