گزارش

برجای مانده از مراسم دومین زادروز داریون نما؛سفرنامه داریون نما

جلیل زارع|

* ۲۳ شهریورماه:

صبر و انتظار به پایان رسید. بالاخره وقتش شد. باید رفت ! کجا !؟ معلوم است دیگر : شیراز و داریون….. برای چه !؟ این هم معلوم است: برای حضور  و مشارکت در مراسم دومین زاد روز داریون نما…..

ساعت ۸:۴۵ بامداد روز ۲۴ شهریور ماه سال ۱۳۹۲…. تاریخ دقیق پرواز به سوی شهر عاشقان. من خوشحالم. سر از پا نمی شناسم. در پوست خود نمی گنجم.

*۲۴ شهریور ماه : شیراز هستم. اول سراغ آقای داریون نما را می گیرم. سرش شلوغ است. فرصت برگزاری جلسه برای امروز نیست. می گوید: فردا عصر با امام جمعه محترم، جلسه داریم . بعدش هم همگی با هم جلسه ای توجیهی خواهیم داشت. خبرت می کنم با هم برویم. ….. ولی می گوید من برای پی گیری امور زودتر بروم داریون….. چشم عزیز دل برادر…. امر، امر شماست… هر چه شما بفرمایید عزیز دل برادر….

* ۲۵ شهریور ماه:
باید بروم داریون برای هماهنگی های لازم صبح ۲۸ شهریور را در فرهنگسرای گل های باغ نبوت داریون در قاب دیدگانم به تصویر می کشم. از شادی در پوست خود نمی گنجم و می شوم پر از عشق و امید. عشق به کاربرانی که دلم سخت برایشان تنگ است و برای دیدنشان لحظه شماری می کنم. دلم پر می کشد به سویشان. بی تاب است. یعنی می شود همه اشان را یک جا در مراسم دید !؟ همه اشان که نه…. نصفشان را…. آن هم نه….. تعداد قابل توجهی از آن ها را….. می شود!؟

* ۲۶ شهریور ماه:
می روم داریون. بر می گردم شیراز. دوباره داریون. باز هم شیراز. با بر و بچه ها در حال پی گیری امور هستیم. الحمد لله جلسه در دفتر امام جمعه محترم هم برگزار شد.  جلسه ی خوبی بود.به ما دلگرمی داد. با قربانی عزیز، برای خرید اقلام پذیرایی تدارکات، به بازار رفتیم. با هم از داریون رفتیم شیراز. با اصرا، مرا یک راست برد منزل خودشان. پسر نازی دارد. چه قدر با هم بازی کردیم. چه زود با هم اخت شدیم.فردا را در چشمانش به نظاره نشستم. فردای شیرینی بود. پر از عشق و امید.

یک روز مانده به مراسم با آقای کریمی و برزگر، پی گیر امور موسسه ی رزمندگان داریون هستیم. آقای احمدی مسئول رزمندگان فارس نیز همکاری خوب و صمیمانه ای با ما دارد. در آموزش و پرورش ناحیه چهار شیراز هم آقای هوشیار خیلی در تسریع کارها موثر است. جای امیدواری است. کارها هر چند کمی کند ولی در حال انجام است و مشکلات یکی پس از دیگری رفع و رجوع می شود. قرار است سهمیه ی طرح آیه های تمدن برای داریون را بیش تر کنند. کار تحویل گرفتن مکان موسسه، خرید امکانات لازم ، اجرای دومین مرحله ی طرح و …. در حال انجام است. با نیروهای کاری در حال انجام مذاکره هستیم. همه چیز، ای…. خوب پیش می رود.

همین پی گیری کار موسسه رزمندگان باعث شد کمی در خرید میوه پذیرایی تاخیر شود. رفتیم داریون. فکر کردیم آن جا می توانیم میوه مورد نظر برای پذیرایی-موز- بگیریم. اما نه، کارمان نشد. مانند همیشه زنگ زدیم به مرد گره گشای کارها؛بهرام کرمدار. زحمت خرید میوه ها را کشید.

* ۲۷ شهریور ماه:
خرید ها صورت پذیرفت. امکانات فراهم شد. از سالن مراسم بازدید گردید. همه چیز چک شد. همه هستند. آقای داریون نما، آقای کرمدار، قربانی، یوسف بذرافکن، علی زارع، مجتبی ظهرابی و ……. همه زحمت می کشند. دیگر کاربران هم هستند: مرتضی کاشفی، امین برزگر، مصطفی کاظمی، غلامرضا برزگر، رضا رستمی، مهدی بذرافشان، برادر آقای داریون نما(ناصر) و …… سخت در تکاپو هستند. فیلم کوتاه داریون نما، چک می شود. سیستم صوتی، میزهای روی سن……

تقسیم کار می شود: گروهی مسئول پذیرایی، گروهی مسئول تشریفات، مهدی بذرافشان مسئول فیلم برداری، قربانی عکاس است. خبرنگاری خواهد کرد آقای ظهرابی….. برای ۱۵۰ نفر جا داریم. بالا و پایین سالن. مکان، مکان خوب و تر و تمیزی است.

می خواهیم پارچه نویسی هایمان را که خیر مقدم به عزیزان است به دیوارهای سالن بیاویزیم، آقای رستمی اجازه نمی دهد. به داخل راهرو هم راضی می شویم. بی فایده است. حیاط چه طور !؟ ایرادی ندارد. خب الحمد لله. علی جان تبلیغات هم به مسئولیتت اضافه شد. ببینیم چه کار می کنی؟ تو که باشی خیالمان راحت است. همه جا تمیز است. سالن، بیرون سالن، حیاط…. همه جا. همه هم هستند.

ساعت از نیمه شب گذشته است. همه وسواس دارند و یه جورایی نگرانند. اگر مراسم…… نکند مراسم…..  پیش بینی ۱۷۰ الی ۲۰۰ نفر را کرده ایم. یکی نگران آن است که سالن خالی از جمعیت باشد و دیگری نگران آن که خیلی ها می آیند. در سالن جا نمی شوند. چه کار کنیم!؟ باید در راهرو هم صندلی بگذاریم. دل نگرانی، همیشه هست. کم کم همه آرام می شوند. همه چیز خوب پیش رفته است. بروید استراحت کنید عزیزان. فردا روز پر کاری است. باید سر حال و قبراق بیایید برای انجام وظیفه…. همه رفتند….

اما آقای داریون نما، هنوز هم کار دارد. می رود کافی نت پارسا. به گمانم تا ۳ نیمه شب آن جا است. باید همه چیز را مرور کند…. داریون نما است و …. نباید مشکلی پیش آید…. باید کاری شود کارستان…..

* ۲۸ شهریور ماه:
ساعت ۶ و نیم بامداد است. خیلی وقت است بیدارم ولی دلم نمی آید بقیه را بیدار کنم. به گمانم دیگر وقتش است. اول قربانی…. تماس می گیرم. دارد دوش می گیرد. زود باش عزیز…. بیا با هم برویم…. بعد هم آقای داریون نما…. بیدار است مثل همیشه ! قرار ساعت ۷ را گذاشتیم در محل برگزاری مراسم…بعد هم کرمدار و علی زارع و….. همه آماده به کارند…. جای هیچ نگرانی نیست انشاء الله …. همه جمعند. یک بار دیگر، همه چیز و همه کار، چک می شود. آقای داریون نما، فیلم کوتاه داریون نما را بار دیگر به کمک برادرش چک می کند. آقای یوسف بذرافکن، بالای سن است. همه چیز جا به جا می شود و سر جای خودش قرار می گیرد. سین برنامه و متن هایش را مرور می کند…. همه با سر و وضع مرتب و اتو کشیده آمده اند. کت و شلوار پوشیده اند….

برای ساعت ۹ صبح دعوت کرده ایم خلق الله را… ولی سین برنامه از ساعت ۹ و نیم صبح است. الان ساعت ۹ است. برای من کمی عجیب است ! یکی دو نفر بیش تر نیامده اند. بر و بچه ها مثل من نگران نیستند. می گویند دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد ! به گمانم وقت ما داریونی ها با ساعت های چهار سویه ی میدان اصلی شهر میزان می شود که شهردار، همان شهرداری که دوست ماست، صبح تا صبح با دست مبارک خودش میزانش می کند. دست مریزاد عزیز دل برادر !

جای نگرانی نیست. ساعت ۹ و نیم است. امام جمعه ی محترم داریون تشریف آورده اند. اولین سخنران هستند. برخی از مدعوین هم آمده اند. اعضای شورا، شهرداری و ….. یکی یکی تشریف می آورند و به جایگاه مخصوص هدایت می شوند. جمعیت نه چندان زیاد ولی قابل توجهی آمده اند. با امام جمعه نیز مشورت کردیم. قرار شد ساعت ۱۰ شروع کنیم تا جمعیت بیش تری حضور یابند.

ساعت ۱۰ صبح است. شروع می شود دیگر ! با تلاوت آیات کلام الله مجید و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران. به طبقه ی بالا نیاز نیست. فعلا طبقه ی پایین هم کاملا پر نشده است. ولی خب، جمعیت قابل توجهی حضور یافته اند. طی این چند روز، برخی از دوستان، عذرخواهی کردند. باید می رفتند سر کار. نمی توانستند مرخصی بگیرند. می گفتند اگر مراسم عصر و یا روز جمعه بود می آمدیم. از مدت ها به دلایلی هیات برگزاری مراسم، بر این روز و این ساعت به توافق رسیده اند.

جمعیت زیادی نه…. ولی جمعیت قابل توجهی حضور یافته اند. از مسئولین گرفته تا مردم خوب زادگاهم منطقه ی داریون…. فک و فامیل های من هم آمده اند. آمده اند که هم فال باشد و هم تماشا ! ولی من کمی دلگیرم ! کمی گله مندم ! انتظار داشتم حداقل نصف جمعیت را کاربران عزیز، تشکیل دهند ! یا من نمی شناسمشان، یا تعدادشان اندک است. البته تعدادی از دوستان کاربر در تکاپوی اجرای مراسم هستند؛ خوب ظاهر شده اند؛ پر رنگ است حضورشان.

من همه ی مردم زادگاهم را دوست دارم. ولی کاربران عزیز، جای خاصی در قلبم دارند. دلم برایشان پر می زند. چشمانم به هر سوی می گردد تا ببینتشان. خانم دکتر لیلا بذرافکن، دکتر ظهرابی، دکتر سپهری، آزاده روح الامینی، آقای مهندس شجاعی، احمد عیسایی خوش و ……. عذرخواهی کرده و نیامده اند. واقعا برایش مقدور نبوده است. جایتان سبز و خالی است عزیزان دل برادر: آقایان محمد امین زارع، محمود مهری، سید هاشمی بزرگوار و…. و سروش عزیز تر از عزیز….. جای خالی سروش کاملا مشهود است. او که نباشد انگار…… خیلی ها نیستند و جای خالیشان احساس می شود. کاش بودند. میزبانان اصلی مراسم آن ها هستند. باور کنید حتی تا آخرین لحظه ی مراسم هم منتظرشان بودیم !؟

مراسم به خوبی برگزار شد. سخنرانان ، به موقع و خوب آمدند و سخنرانی کردند.بر و بچه ها سنگ تمام گذاشتند و خیلی خوب ایفای نقش کردند. آقای داریون نما را با اصرار، پشت تریبون فرستادیم.  از شورای جدید و قدیم هم آمده بودند. آقایان شرفی و شکری با هم آمده بودند. چه قدر هم با هم صمیمی بودند. از هر دو متشکریم. آقای شرفی عزیز !خسته نباشید و آقای شکری خوش آمدید ! خانم جهاندیده و خانم مردانه هم آمده بودند.

پشت صحنه ها و حاشیه های مراسم هم زیبا بود. گوشه ای از آن را خودتان می توانید در تصاویر، ملاحظه فرمایید ! از صحبت ها و زمزمه های در گوشی بعضی ها و خوش و بش ها گرفته تا شیطنت های بچگانه !

مراسم، پایان یافت. خوب بود الحمد لله. هر چند می شد با حضور پر رنگ تر شما عزیزان، بهتر از این هم باشد. کم و کاستی هایی هم داشتیم که بر آن معترفیم. ولی در کل، زحمت بر و بچه ها، کم و کاست من و امثال من را جبران کرد و در کل خوب بود و همه راضی. شکر. خاطره اش هرگز از ذهنم بیرون نمی رود. اگر عمری باقی بماند، این مراسم باید فقط یک شروع و آغاز باشد…. باید مراسم بیش تر و پر جنب و جوش تر و پر رنگ تری داشته باشیم…..

مثل همیشه، زیاد حرف زدم. مثل همیشه هم عذرخواهی می کنم و باز مثل همیشه، پویایی و پایایی را برایتان آرزو میکنم. همین. تمام شد !

21 دیدگاه

  1. سلام استاد عزیز
    از دیروز یعنی یکشنبه ظهر موبایلها در داریون قطع شده است و انتن دهی بسیار کم و بیشتر اوقات بدون انتن است دلم هوایتان را دارد ولی تماس غیرممکن است انشااله منتظر وصل مجدد انتن دهی هستیم .
    با تشکر متن بسیار زیبایی بود
    تمام اینها یکطرف زحماتی که شما کشیدید هم طرف دیگر .بنده ی حقیر خدمتگزار کوچکی در جمع دوستان حاضر بودم که امیدوارم مراسم به دلشان نشسته باشد.
    دوستدارهمیشگی شما علی زارع

    1. سلام علی جان…..
      شما در هر کاری پیش قدم بوده و هستید و این جای تشکر مضاعف دارد. داریونی ها باید قدر امثال شما را بدانند. شما برای من یاد آور مرحوم قاسم کاشفی هستید. زنده باشید عزیز دل برادر و خسته نباشید.

  2. اقای زارع سلام

    من از نزدیک نگرانی ها و حساسیت های بجای شمارا میدیدم واقعا خسته نباشید

  3. سلام بر خالق قلعه داریون(رمان).عشق وعلاقه شما به زادگاهتون با شکوه وستودنیست.

    1. سلام و ممنون ایلماه…..
      جلیل زارع خیلی خیلی کوچک تر از تصوری است که در ذهن شما می گذرد. من حالا حالا ها شرمنده ی مردم خوب زادگاهم هستم. عشق و علاقه ی کسانی ستودنی است که در زادگاه خود مانده اند و برای رشد و شکوفایی آن تلاش می کنند مثل………………… و یا کسانی که اگر دست تقدیر آنان را به غربت کشانده است، فکر و ذکرشان اعتلای زادگاهشان و مردم خوب آن است مثل…………………….. .

      از لطف شما هم ممنون و سپاسگزارم. هم چنان پویا و پایا باشید.

  4. سلام استاد عزیز جناب اقای زارع
    با تشکر مجدد از زحمتها و تلاش گروهی که زادروز سایت را برگزار نمودند ، امیدوارم بتوانم به عنوان یک کاربر داریونی در ایجاد و حفظ یک فضای مجازی فرهنگی و شاد و متنوع با دیگر کاربران همکاری کنم . آن چیزی که سایت را جالب و در خور توجه میکند نظرات متفاوت وگاهی متضاد کاربران است . برای شما استاد عزیز هم سلامتی وتندرستی و شادی ارزو میکنم .
    ضمنا ناشناس بودن بهتر ه ، اگر کاربران مرا بشناسند میگویند این که تحفه ای نیست !!!!

    1. سلام سروش جان….
      شما همین الان هم برای همه ی کاربران داریون نما شناخته شده هستید. سروش، سروش است و برای ما عزیز و دوست داشتنی. نام و نشان سروش نیست که او را در انظار کاربران، عزیز کرده است، بلکه شخصیت والای اوست.

      ما در این فضای مجازی تضادی که بر گرفته از اختلاف و تفرقه باشد، مشاهده نمی نماییم، آن چه است اختلاف سلایقی است که موجب رشد و شکوفایی داریون نماست.

      منتقدان کارساز داریون نما را هیچ سایت دیگری در دنیای مجازی ندارد. و این یعنی افتخار در رسانه ی فرهنگی.
      این، دیدگاه های پیش پا افتاده و روزمره و بی محتوا نیست که به یک سایت، بها و ارزش می دهد، دیدگاه های سازنده ای است که حرفی برای گفتن دارد و بر مخاطبینش تاثیر گذار است. تاثیر مثبت. و از این قبیل دیدگاه ها در جای جای داریون نما کاملا مشهود است.

      از درگاه ایزد منان، پویایی و پایایی مضاعف را برای داریون نمایی های عزیز خواستارم.

  5. در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند
    خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند
    و بدینترتیب همدیگررا حفظ کنند.ولی خارهایشان یکدیگررادر کنار هم زخمی میکرد. مخصوصا که وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند.بخاطر هیمن مطلب تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند.و بهمین دلیل از سرما یخ زده میمردند
    ازاینرو مجبور بودند برگزینند.یاخارهای دوستان را تحمل کنند و یانسلشان از روی زمین بر کنده شود.

    دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند چون گرمای وجود دیگری مهمتراست
    و این چنین توانستند زنده بمانند

    بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه

    آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنانرا تحسین نماید

    1. سلام سروش جان….
      تمثیل زیبایی بود. به دل من که نشست. خوش بدرخشید در داریون نما.

  6. سلام ده باره به خدا قسم اگر این بار پیامم را در سایت منتشر نکنید دیگر به داریون نما سر نمی زنم. مگر من چه نوشته ام که منتشرش نمی کنید.
    قسمتون می دم من ده یازده بار این پیامو دادم.
    برای بار دوازدهم می نویسم. چرا مدیر سایت که توی جشنواره مطبوعات اول شد هیچی ننوشتید. این چه معنی می ده. جالبه توی داریون تا یکی یه جایی یه کاری می کنه سر در شهر پلاکارد می زنن اما
    آقای زارع آقای جلیل خان زارع از شما بعید بود که این مورد رو ندونید.
    حالا بازم نذار آقای داریون نما پیام من رو

    1. سلام دوست خوبم. ممنون از لطفتان و معذرت بابت پیامهایی که در این باره منتشر نکردیم. این هم چون قسم دادید و قسم خوردید که اگر منتشر نشود دیگر به سایت سر نمی زنید منتشر کردیم.چون ما دوست نداریم حتی یک کاربر و مخاطب از دست ما ناراحت شود. اما باور بفرمایید مورد مهمی نبوده که بخواهیم در سایت منتشرش کنیم. باز هم سپاس و باز هم معذرت از شما.

    2. سلام مهرداد جان …..
      عزیز دل برادر ! آقا مهدی عزیز، خودش اجازه نمی دهد ما چیزی بگوییم و ما هم به احترام کلام ایشان سکوت می کنیم و این همه را در دل خودمان پنهان می کنیم. بارها در مطالبم از کاربران گفته ام و در نهایت کمی هم از ایشان. ولی آقا مهدی، همان اندک را هم خودش از حق وتویی که دارد استفاده کرده و حذفش نموده است. قیچی برش او تیز تر از این حرف هاست !

      باور کنید در مراسم هم با هزار قسم و آیه کشاندیمشان پشت تریبون ! اجازه نمی دهد عزیز دل برادر ! اجازه نمی دهد ! و ما هم از ترسمان، فقط سکوت می کنیم و سکوت. چون اگر هم بگوییم می رود زیر تیغ تیز سانسور !

      من به نوبه ی خود، هم شرمنده ام و هم از شما عزیز دل برادر که با این قسمی که تمام یاخته های بدن مرا لرزاند، وادارش کردی به کاری که ما از آن عاجز بودیم، سپاسگزارم.

      و اما این حقیر سراپا تقصیر: بنده نه خان هستم و نه خان زاده ! من کوچیک شما و سایر کاربران عزیز و مردم خوب زادگاهم منطقه ی داریون هستم و دستم کوتاه است و خرما بر نخیل و جز شرمندگی چیزی برای شما عزیزان نداشته و ندارم.

      هم چنان پویا و پایا باشید.

  7. با سلام و آرزوی موفقیت و سلامتی برای تمامی کاربران محترم داریون نما
    البته مهرداد جان و استاد زارع ناراحت نباشید یادم است در زاد روز داریون نما استاد سیروس رومی سنگ تمام گذاشت و بدون اطلاع آقا مهدی دوست عزیزم حسابی از موفقیتهای ایشان گفت و حسابی به ما حال داد

  8. سلام موفقیت مدیر سایت در جشنواره مطبوعات باعث خوشحالی ما شد وتبریک عرض میکنم
    با نظر اقای مهرداد موافقم
    همانقدر که تعریف از خود اشکال دارد خود سانسوری و ابراز نکردن تواناییهای خودمان هم اشکال دارد .

  9. سلام آقای داریون نما
    جسارت بنده را ببخشید. می دانم میل ندارید بیش از این به کسب رتبه ی نخستتان در جشنواره مطبوعات فارس پرداخته شود، ولی اطلاع رسانی توسط مهرداد عزیز نیز ناقص است و حالا دیگر لازم است کمی کامل تر منتشر شود. پس من هم شما را قسم می دهم به عزیزترین نزدیکان رسول الله که سالگرد ازدواجشان را ملائک در عرش جشن گرفته اند، اجازه دهید خبر کامل شود . ممنون که روی این حقیر سراپا تقصیر را زمین نمی اندازید. خبر را ارسال کرده ام ، منتشرش کنید.
    ********************************
    سلام آقای زارع
    شما به بنده لطف دارید اما از حضرتعالی می خواهم دیگر درباره این موارد بنده را قسم ندهید. سیاست های کاری روال خاص خودش را دارد. به هر روی چون شما هم قسمم داد ه اید مطلب ارسالی شما درباره حقیر را نه در بخش اصلی سایت اما در همین بخش دیدگاه ها قرار می دهم.
    *************************
    موضوع: کسب رتبه ی نخست جشنواره ی مطبوعات فارس در رشته ی سرمقاله

    سلام بر کاربران عزیز داریون نما

    حالا که دیگر علی رغم میل باطنی مدیر محترم سایت داریون نما، خبر مقام آوردن ایشان توسط مهرداد عزیز اطلاع رسانی شد. اجازه دهید این خبر را تکمیل نماییم. نمی دانم، شاید خبرنگاران داریون نما نیز این خبر را ارسال کرده باشند ولی مدیر محترم سایت، آن را منتشر نکرده باشد و اما خبر این است:

    مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات فارس، بیست و هفتم شهریور ماه سال ۱۳۹۲، برترین‌های خود را معرفی کرد.

    هیئت داوران این جشنواره، در رشته ی سرمقاله، آقای مهدی بذرافکن( مدیر محترم سایت داریون نما) از خبر ورزشی را به عنوان نفر اول ( کسب رتبه ی نخست ) انتخاب کردند. جناب آقای محسن دانش از عصر مردم نیز سوم شد. این رشته نفر دوم نداشت ولی جناب آقای محمد مهدی جعفری زاده نیز شایسته تقدیر شد.

    1. عرض سلام و تشکر جناب آقای داریون نما….

      من هم مثل شما، استفاده از حربه ی سوگند را دوست ندارم. آن هم برای به کرسی نشاندن حرف خود و وا داشتن کسی به تن دادن به امری که دوست ندارد و نمی پسندد. خودتان بهتر می دانید تا کنون نیز این کار را نکرده بودم. بارها شما برخی از مطالب و دیدگاه های مرا( به جا) یا منتشر نکرده اید و یا ویرایش نوده اید که البته هر چند به عنوان مدیر سایت، قانونا در چارچوب انصاف و منطق، این حق برایتان محفوظ است ولی خود من هم با اصرار از شما خواسته ام که ملاحظه ی بنده را نکنید و هر جا صلاح می دانید مطالب و دیدگاه های ارسالی بنده را حذف و یا ویرایش نمایید.

      اما از جنابعالی اجازه می خواهم تا مطلبی را خدمت عزیزان کاربر عرض نمایم تا مجبور نشوم از سلاح سوگند برای رضایت عزیزان کاربر بهره برم:

      …. کاربران عزیز داریون نما و جناب آقای مهرداد ! جسارت بنده را ببخشید، وقتی شما اعتراضی نسبت به داریون نما دارید، اولا با تامل و تفکر بیش تر و به دور از عصبانیت و تصمیم عجولانه، به این تشخیص برسید که مورد اعتراض شما به چه کسی مربوط می شود، آن گاه بر او بتازید.

      محض اطلاع حضرتعالی می گویم، بنده خبرنگار سایت داریون نما نیستم و اصولا الفبای خبرنگاری را هم نمی دانم و چنین ادعا و وظیفه ای نیز ندارم. خبرنگاران داریون نما، آقایان قربانی، ظهرابی، ارج زاده و ظهرابی ،مختاری و…هستند. و اطلاع رسانی کسب مقام توسط افراد و ….. خبر محسوب می شود و وظیفه ی خبرنگاران است نه اعضای هیات تحریریه . پس اعتراض شما باید متوجه این عزیزان باشد نه من !

      ولی بنده، از آن جا که خود را مدیون مردم خوب زادگاهم و علی الخصوص کاربران داریون نما می دانم، نه تنها پاسخ شما را دادم، بلکه علی رغم میل باطنی خودم و مدیر سایت، ایشان را سوگند دادم تا خبر را منتشر نمایند و ایشان هم با بزرگواری تمام، به این کار تن دادند. ولی عاجزانه، از شما و سایر کاربران، درخواست دارم پیش از اظهار نظر در مورد یک موضوع و اعتراض بر علیه کسی، با خویشتن داری و حفظ متانت و آرامش، اول ببینید موضوع متوجه چه کسی است و چه کسی باید پاسخ گو باشد، بعد اقدام کنید و از حربه های نامتعارف مثل سوگند نیز بهره نبرید تا طرف مقابلتان نیز مجبور نشود از این حربه استفاده نماید. که اگر سوگند دادن در سایت باب شود، دیگر روال قانونی و منطقی و در پی آن، نظم فضای مجازی به هم می ریزد و امثال من نیز، شرمنده ی مدیر محترم سایت می شویم.

      باز هم جسارت بنده را ببخشید. چون دوستتان دارم و برایم خیلی مهم و با ارزش هستید، اول به خودم و بعد هم به شما دوست عزیزم، این موضوع را فقط یاد آور شدم. هم چنان پویا و پایا باشید عزیز دل برادر….

  10. جناب اقای داریون نما
    من هم به نوبه خودم این موفقیت بزرگ را به شما وخانواده گرامیتان تبریک عرض نموده وامیدوارم در همه عرصه ها موفق باشید

  11. عزیز دل برادر، مهدی جان ! باز هم کسب بهترین رتبه را در رشته سر مقاله ی جشنواره ی مطبوعات فارس به شما و “خبر ورزشی” و هم چنین داریون نما تبریک می گویم.

    جا دارد یک تشکر ویژه هم داشته باشم از آقا مهرداد عزیز دل برادر که با صبر و حوصله و سماجت فراوان بالاخره موفق شد مدیر محترم سایت را وادار نماید که با گذاشتن دیدگاهش در سایت کاربران عزیز را در جریان این خبر قرار دهد. عزیز دل برادر ! مهرداد جان ! از این حقیر سراپا تقصیر هم دلگیر مباش. من دوستت دارم و به شهامت و جسارت و سماجتت آفرین می گویم. دست مریزاد….. باز هم از این کارها بکن ! ولی بدون سوگند !

  12. باسلام خدمت دوستان خصوصأ جناب زارع و داریون نمای عزیز . زحمات زیادی کشیده بودید هرچند حقیر بدلیل مشکلات وعلیرغم میل باطنی سعادت حضور در جمع صمیمی شمارو نداشتم ولی اخبارش رو از گوشه وکنار شنیدم ، مراسم خوب برگزار شده بود خدا قوت .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا