آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانیست.
ورجز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .
پادشاه فصلها ، پائیز .
” اخوان ثالث”
اینک، هوای تهران برفی است. برف بر سر و روی درختان و بستر زمین ، نشسته است و منظره ای زیبا و دلپذیر را به رخ ما آدمیان می کشد که از این همه نعمات الهی غافلیم !
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانیست.
ورجز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .
پادشاه فصلها ، پائیز .
” اخوان ثالث”
خزید وخز ارید که هنگام خزان است
بادخنک از جانب شیراز وزان است.
چقدر زیبا وبا سلیقه
پاییز
ای فریبا فصل شورانگیز
برخیز
جرعه ای از عشق را در جام زمستان ریز
چقدر این فصل هزار رنگ رو زیبا به تصویر کشیدید.ممنون
عكسهايي بسيار زيبا است. ممنون از آقاي قرباني
سلام
شما و دیگر کاربر محترم لطف دارید ممنون
پاييز اي سرود خيال انگيز
پاييز اي ترانه محنت بار
پاييز اي تبسم افسرده
بر چهره طبيعت افسونكار
(فروغ)
پاییز فصل اندوه و درد نیست!
فصل زیبای سادگیست !
موسم شدید دلدادگیست . . .
پاییز همون بهاریست که عاشق شده است!!!
ازمنطق عقل بیرون شده است !!
پادشاه فصلها ، پاييز
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ، با آن پوستين سرد نمناكش
باغ بي برگي
روز و شب تنهاست
با سكوت پاك غمناكش
ساز او باران ، سرودش باد
جامه اش شولاي عرياني ست
ور جز اينش جامه اي بايد
بافته بس شعله ي زر تا پودش باد
گو بريد ، يا نرويد ، هر چه در هر كجاكه خواهد
يا نمي خواهد
باغبانو رهگذاري نيست
باغ نوميدان
چشم در راه بهاري نيست
گر ز چشمش پرتو گرمي نمي تابد
ور به رويش برگ لبخندي نمي رويد
باغ بي برگي كه مي گويد كه زيبا نيست ؟
داستان از ميوه هاي سر به گردونساي اينك خفته در تابوت
پست خاك مي گويد
باغ بي برگي
خنده اش خوني ست اشك آميز
جاودان بر اسب يال افشان زردش مي چمد در آن
پادشاه فصلها ، پاييز
مهدی اخوان ثالث
اینک، هوای تهران برفی است. برف بر سر و روی درختان و بستر زمین ، نشسته است و منظره ای زیبا و دلپذیر را به رخ ما آدمیان می کشد که از این همه نعمات الهی غافلیم !
با سلام و تشکر از قربانی عزیز که این خیابان را که لابد به روستای خوش آب و هوای بردج منتهی می شود به این زیبایی به تصویر کشیده اند.
با این حساب باید روستای بردج، زادگاه پدری من، در مقایسه با روستاهای همجوار، پر آب و حاصلخیز باشد ! درست می گویم؟