دفترچه خاطرات
-
کجایی مصطفی؟!
یادش بخیر سالها به اذان پنج شنبه شب هایش عادت کرده بودیم. همه می دانستند که موذن پنج شنبه شب…
بیشتر بخوانید » -
ماه رمضان در داریون قدیم
روزهای ۱۹ و ۲۰ و ۲۱ رمضان تعداد بیش تری از مردم روزه می گرفتند. زیرا ثواب آن را بیش…
بیشتر بخوانید » -
قصه های ناتمام | قصه گلمی
عزیزان کاربر از کهن سالان بپرسید و این قصه را کامل کنید. البته این فقط یکی از روایت های ”…
بیشتر بخوانید » -
یاد نیکان ( قسمت سی و یکم)؛مرحوم میرزا کاظمی
کار دنیا اورا از یاد و نام خدا غافل نمی کرد ،در همان مزرعه اش نمازش را اول وقت می…
بیشتر بخوانید » -
یاد نیکان (قسمت سی ام) مرحوم حجت الاسلام صیادی
صدای خوبی داشت ، شاه و گدا برایش یکسان بود ،در همه مجالس شرکت می کرد ،در مراسم ترحیم همگان…
بیشتر بخوانید » -
ضرب المثل ها و تمثیل های داریونی
در این پست، ما کاربران داریون نما، بر آنیم تا برای حفظ بیش تر فرهنگ عامه ی مردم منطقه ی…
بیشتر بخوانید » -
جشن های مردمی میلاد امام زمان (عج) در داریون
جشن ها خالصانه و بی ریا، اما با شکوه برگزار می شد .افرادی مانند مرحوم توانگر و حاج جمشید مرادپور…
بیشتر بخوانید » -
یادش بخیر…؛ دم قلعه داریون
بچه مدرسه ای ها در اواخر بهار و فصل تابستان به خیار سبز چیدن ،سیب زمینی جمع کردن و چغندر…
بیشتر بخوانید » -
مرحوم قربان خان ناظمی؛نیک مردی از دیندارلو
مردم دیندارلو برای ایشان احترام خاصی قائل بودند و همیشه از ایشان به نیکی یاد می کنند.
بیشتر بخوانید » -
یاد نیکان (قسمت ۲۸) مرحومه فاطمه مرادپور
در دوران تحصیل در مرکز ضمن خدمت شهید رجایی شیراز از نفرات ممتاز مرکز بود . در کسوت مربی پرورشی…
بیشتر بخوانید » -
هیچ کس از این جا، دست خالی بر نمی گشت
نگاهم را از جویبار به سمت کوه می اندازم. هنوز در کشاکش دامنه ی آن، غار “سنگ سوراخی” خودنمایی می…
بیشتر بخوانید » -
برگی از دفتر خاطراتم !
جلیل زارع| خاطره ای را که قصد دارم برایتان نقل کنم، عینا از یکی از دفترچه های خاطراتم انتخاب شده…
بیشتر بخوانید » -
یاد نیکان (قسمت ۲۷) مرحوم حاج کهندل بذرافکن
یوسف بذرافکن| گاهی انسان های نیک آنچه را دارند تجربه کرده اند در راه خدمت به مردم قرار می دهند…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات کودکی؛از هر چی بترسی، سرت میاد !
جلیل زارع| تابستون بود. همه ی فک و فامیل، داریون، خونه ی ما جمع بودن. اوشه ی (حیاط ) خونه…
بیشتر بخوانید » -
حال و هوای کودکی | مگر من حرف بدی زده بودم !؟
جلیل زارع| شما را نمی دانم ! ولی من، بچه که بودم خیلی دوست داشتم پای صحبت بزرگ تر ها…
بیشتر بخوانید »