نوشته هاي شبانه يك داريوني
-
نوشته های شبانه یک داریونی/خوردن گوشت برادر مرده!
نوشته دهم:رفته بودیم برای مراسم ختم یکی از اقوام. مراسم ختم در حسینیه ولی عصر(عج) داریون برگزار می شد. وقتی…
بیشتر بخوانید » -
نوشته های شبانه یک داریوني /ماجرای کاغذهای عیسی درویشی!
نوشته نهم:دوره تحصیلی راهنمایی ام را در مدرسه هاتف اصفهانی داریون که حالا نامش تغییر کرده و شده شهید خوش…
بیشتر بخوانید » -
ماجرای واقعی/آنچه در مسیر شیراز-داریون برما گذشت/دست نوشته های شبانه یک داریونی
نوشته هشتم: یکی از روزهای پنج شنبه- که عیال هم به علت ماموریت کاری و سفر به خارج از استان…
بیشتر بخوانید » -
فرق نانوایی های قزاقستان و نانوایی های داريون!/نوشته هاي شبانه يك داريوني
نوشته هفتم:سال گذشته که یک ماموریت کوتاه خارجی، برای سفر به کشور قزاقستان پیش آمد با نکته جالبی مواجه شدم.…
بیشتر بخوانید » -
ماجراي كليد طلايي جوان داريوني!/نوشته هاي شبانه يك داريوني
نوشته شماره شش:بعضي وقت ها،بعضي جاها،بعضي آدمها كارهايي مي كنند كه به عقل هيچ بني بشري نمي رسد. نمونه اش…
بیشتر بخوانید » -
کانون فرهنگی مسجد امام محمد تقی(ع) داریون چگونه از هم گسست؟/نوشته هاي شبانه يك داريوني
نوشته شماره پنج: یادش بخیر .راهنمایی و ابتدای مقطع تحصیلی دبیرستان بودیم. آن زمان اوج فعالیت های کانون فرهنگی مسجد…
بیشتر بخوانید » -
ماجرای نام گذاری مدرسه راهنمایی هاتف داریون و شهید نادر خوش نژاد/نوشته هاي شبانه يك داريوني
نوشته شماره چهار:هرچند بنا به جبر روزگار و شرایط کاری مدتی است در شیراز سکونت گزیده ام اما مانند هر…
بیشتر بخوانید » -
نوشته هاي شبانه يك داريوني/به یاد مرحوم غلامرضا درویشی/پسری که از پدر نشان دارد+عكس
نوشته شماره سه:یادش بخیر زمانهای نه خیلی دور داریون یک روحانی داشت از خانواده “درویشی”ها، به نام غلامرضا. روحانی مهربانی…
بیشتر بخوانید » -
نوشته های شبانه یک داریونی/سرنوشت این دو داریونی چه شد؟+عکس
بی تعارف خوشحالم که بخش جدید”نوشته های شبانه یک داریونی” مورد توجه بینندگان داریون نما قرار گرفته و بازتاب های…
بیشتر بخوانید » -
بخش جدید داریون نما/نوشته های شبانه یک داریونی/نزدیک بود زیرآب “فلانی” رو بزنند!
بدون مقدمه عرض کنم که اگر خودم تنبلی نکنم و البته وقت هم این اجازه را به من بدهد…
بیشتر بخوانید »