اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت سی و هشتم: ادامه‌ نوزادی / شیر دادن

به کوشش: جلیل زارع

همه‌ بچه‌ها با شیر مادر تغذیه می‌شدند. این کار تقریبا دو سال ادامه داشت، مگر آن که مشکلی مانع از ادامه‌ی شیر دادن کودک شود. بیش‌تر مادران شیر کافی داشتند؛ با این حال اگر مادری کم‌شیر بود برای بیش‌تر کردن شیر به او تخم شِبت1 می‌دادند و چنانچه اصلا نمی‌تواست بچه را سیر کند یا از دنیا می‌رفت زن دیگری نوزاد را شیر می‌داد.

اگر مادری به نوعی دچار غم و غصه می‌شد، مثلا عزیزی را از دست می‌داد، سعی می‌کردند او را آرام کنند تا بدون فشار روحی به کودک شیر دهد. اگر این کار ممکن نبود مانع شیر دادن او می‌شدند و زن دیگری کودک را شیر می‌داد؛ زیرا معتقد بودند شیر او در چنین حالتی که ” شیر اِعراضی” نامیده می‌شود سبب نا‌‌آرامی کودک در خردسالی و تندخویی او در بزرگسالی می‌شود.
دندون رُوَک2
نام آشی است که جاهای دیگر به آن، آش دندونی می‌گویند. زمانی که کودک دیر دندان در می‌آورد یا در این کار مشکل داشت و اذیت می‌شد، با آداب و رسوم خاصی آش رشته‌ای می‌پختند که به آن “دندون رُوَک” می‌گفتند. به این شیوه که درِ خانه‌ی هفت همسایه را به صدا در می‌آوردند و هفت کاسه آرد را به شیوه‌ی گدایی می‌گرفتند. معتقد بودند گرفتن آرد باید التماس‌آمیز، با فروتنی و کرنش همراه باشد تا خدا از روی کرم خود لطف نماید و نیت کودک را برآورد.
سپس از آرد به دست آمده و نخود و لوبیایی که آن‌ها را هم (جز روغن) از همسایه‌ها می‌گرفتند رشته‌ای می‌پختند و بین همسایه‌ها پخش می‌کردند تا دندان بچه راحت‌تر بیرون آید.
از شیر گرفتن و تغذیه
کودک، نزدیک به دو سال که می‌شد کم‌کم او را از شیر باز می‌گرفتند. برای این کار، نوک پستان مادر را با ماده ای تند یا تلخ آغشته می‌کردند تا از آن زده شود و به خوردن غذا روی بیاورد. از آن جا که این کار در ابتدا باعث کاهش وزن او می‌شد سعی می‌کردند کم‌کم او را به غذاهای نرم و مقوی عادت دهند. معمول‌ترین غذای او در این دوره، “کته” بود که از برنج آب نکشیده درست می‌شد و به اندازه‌ای نرم بود که نیاز به جویدن نداشت.
ناز و نوازش کودک
کودک را در حالی که اندکی بالا می‌انداختند با عبارات آهنگین و شعرگونه نوازش می‌کردند:
«پسر، ناز و پسر ناز / (یا) دختر، ناز و دختر ناز / ناز داره بالای بلندش / کی بیا هِمداد3 جنگش؟ / عموهای قد بلندش / دایی‌های سبیل پِلنگش / خاله‌های قشنگ قشنگش / عمه‌های زبر و زرنگش»
یا:
«پسرُم کیف داره پسرُم / چار تا دایی داره پسرُم»
یا:
«تیر و کمون می‌زنه / در خونه‌ی عامو4ش / ایه5 دختر، عاموش ندادش / خودش اَ6 چاه حموم می‌زنه»
برای دختر:
«دختر، لنگری پوشه / دختر عاریس7 عاموشه»
نمونه‌ی دیگر:
«قربون بشم قربون چه / اوِ خنکِ تو دولوچَه8/ قربون بشم قربونی / بره‌ی میش کرمونی / قربون بشم یه اشکی / شو می‌شاشه یه مشکی»
پانوشت:
1 – شِود، شِوید
2 – dandun rowak
3 – در اصل: امداد به معنای کمک
4 – عمو
5 – اگر
6 – به
7 – عروس
8 – آب خنکی است در دولوچه(توضیح بیش‌تر در انتها در قسمت واژگان خواهد آمد)

*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، پژوهش و نگارش: جلال بذرافکن

ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه‌ی نوزادی | نمونه‌ی لالایی‌ها)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا