پاییز میرسد
داروی زرد باد
بر برگهای خسته
ز گرمای روزگار
آغاز میشود
پاییز میرسد
آن تک درخت کهن
در کنار رود
تنها وبی کس و
بی تاب میشود
پاییز مبرسد
آواز آن پرنده ی زیبا
میان کوه
از درد دوری یاران هم صدا
تغییر میکند
پاییز میرسد
حال وهوای
چشم پرستوی شهر ما
در ترک خانه ای که
بنا کرده در بهار
گریان وخسته
وبیمار میشود
پاییز میرسد
اندیشه وشعر مرا
باد میبرد…….
“نادر اقبال”
از وقتی یادم میاد این خیابون رو دیدم. هیچ وقت هم از تماشای زیباییش سیر نمیشم. واقعا زیباست !
بالاخره یه جایی آرزو به دل نموندیم و این چشم انداز زیبا را دیدیم. واقعا زیباست.
پاییز میرسد
داروی زرد باد
بر برگهای خسته
ز گرمای روزگار
آغاز میشود
پاییز میرسد
آن تک درخت کهن
در کنار رود
تنها وبی کس و
بی تاب میشود
پاییز مبرسد
آواز آن پرنده ی زیبا
میان کوه
از درد دوری یاران هم صدا
تغییر میکند
پاییز میرسد
حال وهوای
چشم پرستوی شهر ما
در ترک خانه ای که
بنا کرده در بهار
گریان وخسته
وبیمار میشود
پاییز میرسد
اندیشه وشعر مرا
باد میبرد…….
“نادر اقبال”