ماجرای ثبت یک عکس و خاطره بامزه خبرنگار داریون نما
نوشته:روح الله قربانی
در تیرماه سال جاری و در یک روز پنج شنبه هنگام غروب خورشید از داریون به سمت شیراز در حرکت بودم در راه منظره جالبی از غروب خورشید توجهم را به سوی خود جلب کرد،
با خود گفتم بد نیست دیدن این لحظه زیبا را با سایر کاربران داریون نما به اشتراک بگذارم و عکسی هم برای سایت داریون نما ثبت کنم. از دو راهی کوشک مولا که عبور کردم هم آهسته تر می رفتم هم دنبال مکانی بودم که بتوان به نحو بهتری غروب خورشید و امتداد جاده را نشان دهم خلاصه نرسیده به دوراهی محمدآباد مکانی مناسب برای ثبت تصویر در قاب دوربینم یافتم، خودرو را پارک کرده در کنار جاده تصمیم گرفتم با امکانات موجود یک عکس مثلا فنی تر بگیرم.
در حالت تنظیم و شروع به عکاسی بودم اما غافل از اینکه یک موتور سوار با همراهش از پشت سر به من نزدیک می شوند و قرار است مرا سورپرایز کنند. خلاصه آن که این دو نفر وقتی به کنار دست من رسیدند چنان فریادی همرا با بوق زدند که من همان جا از ترس قلبم سرعتش دو برابر شد و مقداری هم به من خندید و به راهشان ادامه دادند.
این البته بهانه ای بود که اگر این عکس را ببینید کاستی هایش را ببخشید.