اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون ( قسمت چهاردهم: امکانات اجتماعی مردم داریون)

کم کم سر و کله ی چراغ دریایی یا فانوس پیدا شد که با نفت کار می کرد. پس از آن ” چراغ آزَّک ” (7) آمد که از یک مخزن مدوَّر استیل و یک کاسه چراغ شیشه ای و یک لوله نفت رسان و یک توری تشکیل می شد. توری آن با آتش الکل گرم می شد. آن گاه ذرات نفت سفید با پمپ کردن مخزن آن در توری پخش می گردید و نور و حرارت تولید می کرد.

به کوشش: جلیل زارع

آب
آب آشامیدنی لوله کشی از سال 1355 در اختیار مردم قرار گرفت. تا پیش از آن، آب قنات و چاه های کشاورزی، نیاز مردم را برطرف می کرد. آب قنات با جویی که تا زمین های کشاورزی ادامه داشت از نزدیکی خانه های مسکونی می گذشت. آن ها که راه نزدیک تری داشتند با دیگ و دیگ بر ( دیگ کوچک ) و چنبره(1) آب می آوردند و آن ها که راهشان دور بود با مشک هایی که بار الاغ می کردند آب مورد نیاز خود را تامین می نمودند.

برخی نیز در خانه ی خود چاهی حفر کرده بودند که آب مورد نیاز خود و همسایگان برای خوردن، شست و شو، آبیاری درختان و دیگر مصارف را تامین می کرد. این چاه های دستی تقریبا 40 متر عمق داشت. روی دو پایه ی چوبی، چرخ چاه (2) را نصب می کردند. آن گاه با چرخاندن چرخ با دست و کمک گرفتن از پا، آب را با دول(3) و طناب بالا می کشیدند. در حانه برای خنک نگه داشتن آب، ار دُولُوچه(4) و مشک استفاده می شد. برای خنک نگه داشتن مشک ها جای مناسبی در سایه درست می کردند که تا دیروقت آب را خنک نگه می داشت. حیاط های خاکی و آب پاشی شده نیز به این کار کمک می کرد.

با لوله کشی شدن کوچه ها و اجرای سیستم آب رسانی نویین، بساط دیگ و دیگ بر و چنبره و چرخ چاه و مشک برچیده شد. کمی پیش از آن که به خانه ها آب رسانی شود، در برخی از چهار راه ها و سر گذرها آب لوله کشی شده از طریق چند شیر آب که در سکو و حوضچه ای تعبیه شده بود، در دسترس مردم قرار گرفته بود و آن ها می توانستند آب مورد نیاز خود را راحت و رایگان به دست آورند. رهگذران نیز از این آب بی بهره نبودند و می توانستند ضمن رفع تشنگی، گرمای تابستان را با خنکای این آب از خود دور کنند.

برق(5)
واژه ی برق به معنای روشنایی، کاربردی دیرینه دارد. از همان اوان که نور چراغ های کوره ای(6) یا سفالی با نور اندک خود، اعضای خانواده را دور خود جمع می کرد، واژه ی برق نیز استفاده می شد. این چراغ تشکیل شده بود از یک ظرف کوچک سفالی و یک باریکه ی پنبه که با کمی گِل هم به ظرف می چسبید و هم از مخزن روغن جدا می شد. سوخت آن روغن کتان بود. برای تهیه ی روغن، تخم کتان را می ساییدند و با فشردن، روغن آن را می گرفتند و در این چراغ می ریختند. وقتی که نور چراغ کم می شد با به هم زدن روغن به کمک یک تکه چوب باریک، نور آن را زیاد می کردند. این چراغ، ظاهرا همان پیه سوز و چراغ موشی است زیرا شکل آن کاملا شبیه موش بوده است.

پس از آن، چراغ لاله به میان آمد و آن نوعی چراغ استوانه ای بود با فنری زیر آن که کمک می کرد ماده ی سوختی شمع مانند به تدریج بالا آید و سوخت مورد نیاز فتیله تامین شود.

نوعی چراغ دیگر بود که به آن ” دیوار کوب ” می گفتند. این چراغ یک مخزن چدنی یا شیشه ای داشت که روی یک صفحه ی فلزی قرار می گرفت و به دیوار کوبیده می شد.

کم کم سر و کله ی چراغ دریایی یا فانوس پیدا شد که با نفت کار می کرد. پس از آن ” چراغ آزَّک ” (7) آمد که از یک مخزن مدوَّر استیل و یک کاسه چراغ شیشه ای و یک لوله نفت رسان و یک توری تشکیل می شد. توری آن با آتش الکل گرم می شد. آن گاه ذرات نفت سفید با پمپ کردن مخزن آن در توری پخش می گردید و نور و حرارت تولید می کرد.

حدود سال 1352 بود که شبکه برق کار خود را آغاز کرد و خانه ها با اولین لامپ های برق روشن شد.

سوخت
بوته های انبوه و درختان پرپشت کوه های اطراف، ذخیره ی ظاهرا خوبی برای سوخت منازل مسکونی بود. گرچه متاسفانه به همین علت پوشش گیاهی منطقه از بین رفت و دیگر تجدید نشد. بوته ها را از کوه نزدیک که کوه داریون نام داشت می آوردند و شاخه های درختان را از کوه دورتر به نام کوه گدُوان .

از بوته ها پشتواره ای می ساختند و بر دوش می گذاشتند و با سختی فراوان به پایین کوه و سپس به منزل می آوردند. کار حمل شاخه های درختان با الاغ صورت می گرفت. هیزم از جنگلی که حدود 30 کیلومتر از داریون فاصله داشت می آوردند. برای این کار، سحر راه می افتادند و پیش از ظهر به جنگل می رسیدند. تنه ی خشک شده ی درختان و شاخه های بزرگ را به قطعات کوچک تبدیل می کردند و بار می بستند و خود پیاده این راه طولانی را می پیمودند و پاسی از شب گذشته به خانه می رسیدند.

نفت، بسیار کم در دسترس بود و اوایل فقط برای روشنایی از آن استفاده می شد. برای تهیه ی آن با الاغ به بوشهر می رفتند. بر هر الاغ چهار حلب نفت بار می شد. این حلب ها را در خورّه (8) می گذاشتند. در هر طرف الاغ دو حلب نفت قرار می گرفت و پس از طی راهی دور و دراز به داریون می رسید و مقدار اندکی از آن با یک تخم مرغ مبادله می شد که آن هم با یک بار مصرف چراغ موشی تمام می شد.

بعدها که نفت فراوان تر شد و می توانستند آن را از شیراز تهیه کنند، دکان داران بشکه ای سر باز را به نفت اختصاص داده بودند و با پیمانه ای که ” کیله ” نامیده می شد، نفت را در اختیار مصرف کننده قرار می دادند. کیله پیمانه ای بود شبیه ملاقه ی امروزی با دسته ای بلند که به یک طرف بدنه متصل می شد. هر کیله نفت یک قران ( ریال ) فروخته می شد و برای مصرف یک شب چراغ روشنایی کافی بود.

( بعد ها فردی به نام ” حمیدی ” ساکن داریون شد و ” شعبه ی نفت ” راه انداخت. به این ترتیب مردم توانستند خیلی راحت نفت مورد نیاز خود را به مقدار کم یا زیاد در ظرف های چهار لیتری و بیست لیتری و یا بشکه های دویست لیتری تهیه و برای مصرف در منزل نگه داری کنند. ) (9)

ابزار خنک کردن
تنها وسیله ی خنک شدن در گرمای تابستان، آبپاشی زمین اطراف و استفاده از ” بادزن ” حصیری دستی بود که اندکی گرما را قابل تحمل می کرد. اگرباد می وزید به این امر کمک فراوان می کرد.

پانوشت:
1-حلقه ای بزرگ بافته شده از پارچه که روی سر می گذاشتند و دیگ یا دیگ بر ( دیگ کوچک ) روی آن قرار می گرفت.
2-چرخ چاه، چهار تخته چوب محکم به طول 120 سانتی متر که دو به دو ضربدری روی هم قرار می گرفتند. یک محور چوبی یا فلزی از وسط آن ها می گذشت و آن ها را در فاصله ی مناسبی ( تقریبا 90 سانتی متری ) از هم قرار می داد. انتهای تخته چوب ها نیز سوراخ بود و چهار چوب خوش دست از این سوراخ ها رد می شد که تعادل چرخ را حفظ می کرد و با کشیدن این چوب ها به طرف پایین طنابی که به یکی از این چوب ها بسته شده بود جمع می شد و دول ( دلو ) بالا می آمد. برای نگه داشتن چرخ و گرفتن دول، طناب حلقوی شکلی که یک سر آن را در زمین محکم کرده بودند دور یکی از تخته چوب ها که نزدیک تر بود می انداختند و این گونه چرخ می ایستاد و پایین نمی رفت.
3-دولاب یا دلو لاستیکی
4-ظرفی مخروطی شکل ساخته شده از پوست بز که گنجایش تقریبی 15 لیتر آب داشت.
5- اطلاعات مباحث برق، سوخت، خدمات بانکی، شناسنامه، درمان، حمام، پاسگاه ژاندارمری، ترابری و خدمات آموزشی از حاج حسن اسدی
6_ سفالی
7- چراغ توری
8- کیسه ی بزرگ
9- به نقل از جلیل زارع

*برگرفته از کتاب ” فرهنگ مردم داریون ” نگارش و پزوهش: جلال بذرافکن

ادامه دارد … ( قسمت بعد: ادامه ی امکانات اجتماعی | خدمات بانکی، شناسنامه، درمان، حمام، پاسگاه ژاندارمری، ترابری و خدمات آموزشی )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا