اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت بیستم: ادامه کسب و کار مردم داریون / کاشت

به کوشش: جلیل زارع

متاسفانه به علت خشکسالی و عدم لایروبی قنات ها، آب آن ها اندک اندک، کم تر شد. به طوری که در سال 1388 برای نخستین بار کاملا خشک گردید.

کاشت
کشت تمام محصولات تقریبا تا سال 1335 کاملا به شیوه ی سنتی بود.
آب مورد نیاز کشاورزی از سه راه تامین می شد: آب باران، آّب قنات و آب چاه.

آب باران
زمستان های پرباران که معمولا همه ساله با بارش برف نیز همراه بود، تا حدود زیادی آب مورد نیاز چاه های کشاورزی را تامین می کرد.

آب قنات
کاریزهایی که از کوه های جنوب و جنوب غربی داریون سرچشمه می گیرد و به سمت دشت داریون سرازیر می شود، چند شاخه ی مختلف است که به هم می پیوندد و یک جویبار پرآب را به وجود می آورد. گرچه اکنون از مقدار آب آن کاسته شده است(1)، اما در گذشته با آب فراوان، یکی از مهم ترین راه آبیاری زمین های کشاورزی بوده است.
سه رشته قنات نیز از سمت غرب یعنی از جایی که امروزه روستای کوشک مولاست به سوی زمین های کشاورزی جریان داشته است و زمین های زیردست خود را سیراب می کرده است. از این رشته قنات ها امروزه اثری نیست. اما از سخنان کهن سالان چنین برداشت می شود که نشانه هایی از آن ها را دیده اند. مانند فروکش کردن زمین هنگام کندن چاه و برخورد کردن با سنگ های پل گونه که برای پوشش قنات به کار می رفته است(2). یا حتا فروکش کردن حیاط برخی خانه ها(3).

قدمت این کاریزها به دوره های بسیار دور برمی گردد. اما هر از مدتی توسط خود کشاورزان لایروبی شده است.در زمان مورد بحث، آب قنات از آن مالک بود و روی زمین های او می رفت. این آب بین 42 رعیت تقسیم می شد و آن ها به نوبت که یک شبانه روز بود مسیر آب را به زمین مورد نظر تغییر می دادند. هر چهار نفری که با هم روی زمین مالک کار می کردند یک دانگ شمرده می شدند و اجازه داشتند صبح تا صبح روز بعد مالک آب باشند. صبح روز بعد نوبت به دانگ بعدی می رسید.
پس از برنامه ی اصلاحات اراضی، این آب به صورت سهام بین کشاورزان تقسیم شد. از این به بعد اگر کسی نیازمند آب می شد اما خود مالک آب نبود بایست آب را برای مدت مشخص از صاحب سهام می خرید. (4)

آب چاه (5)
چاه، نقش مهمی در کار کشاورزی داشت و بیش ترین آب مورد نیاز زمین های کشاورزی را تامین می کرد. به سبب بالا بودن سطح آب، برداشت آب از زمین چندان دشوار نبود. حتا چنان که می گویند در یک متری به آب می رسیدند. اما به تدریج سطح آب به دلایل مختلف پایین رفت و مجبور به حفر چاه هایی به عمق بیش تر شدند.
برای بالا کشیدن آب از چاه ابتدا دو دیواره ی گِلی به ارتفاع 3 و عرض 1 متر می ساختند که به آن “اَژدر” می گفتند. اژدرها در پایین پهن تر بود تا استحکام لازم داشته باشد و هر چه بلندی پله مانند آن ها بیش تر می گردید، از عرض آن ها کاسته می شد. در ارتفاع 30/1 متری چوب بلند و محکمی دو اژدر را به هم وصل می کرد که به آن ” شی چرخ ” می گفتند. نزدیک به انتهای دو طرف شی چرخ، چند سانتی متر سوراخ می شد و “پاچرخ” در آن قرار می گرفت. پاچرخ، چوبی دوشاخه و محکم بود که خود در وسط اژدر قرار می گرفت و به کمک قرینه ای، یک ستون چوبی محکم را که دو سر اژدرها را به آن متصل می کرد نگه می داشت. چرخ چاه روی این ستون چوبی قرار می گرفت. این چرخ به طنابی که با گاو یا اسب کشیده می شد می چرخید و یک دول آب (6) را به گنجایش تقریبی 150 لیتر بالا می آورد. وقتی دول بالا می آمد به کمک یک غلطک و طناب واژگون می شد و آب در حوضچه ای می ریخت که به جوی آبی متصل بود. روی برخی از چاه ها 2 چرخ گذاشته می شد و آب بیش تری برداشت می گردید.

سمت دیگر چاه، “گُورُو” (7) قرار داشت که برای حرکت دادن گاو یا اسب یا الاغ برای بالا کشیدن دول تعبیه شده بود. شکل کانال، مانند گور و شیب دار بود و هرچه جلوتر می رفت عمیق تر می شد تا حرکت حیوان بارکش راحت تر بتواند کار خود را انجام دهد. از این رو در انتهای کانال، گودی گورو بیش تر می شد.

وقتی برزگر مسافت گورو را با حیوان جهت حرکت دادن آن می پیمود آهسته آهسته زیر لب زمزمه می کرد: « غریچ غریچ برزگر / آخرِ هیچ برزگر. »
غریچ غریچ اشاره به صدای چرخ هنگام کشیدن آب از چاه و به طور ضمنی فرسودگی تدریجی برزگر است و مصراع دوم اشاره به سهم ناچیز برزگر از محصول و بهره کشی ارباب از او. (8)

پانوشت:
1 – متاسفانه به علت خشکسالی و عدم لایروبی قنات ها، آب آن ها اندک اندک، کم تر شد. به طوری که در سال 1388 برای نخستین بار کاملا خشک گردید. البته در سال های اخیر به علت بارش های قابل توجه مجددا اندکی آب در برخی قنات ها تشکیل و بر جویبار جاری شده است. هر چند عدم لایروبی، این اندک را هم کم رنگ کرده است.
2 – به نقل از حاج یوسف کشاورز
3 – به عنوان نمونه، خانه ی اکرم آل موسی، به نقل از آقای کرامت شکری
4 – اطلاعات تقسیم آب از آقای کرامت شکری
5 – با استفاده از اطلاعات آقایان محمدعلی امیدی و هادی هادی زاده
6 – دول: دولاب. در بوستان سعدی آمده است: « چو شوریدگان می پرستی کنند / بر آواز دولاب مستی کنند / به چرخ اندر آیند دولاب وار / چو دولاب بر خود بگریند زار »
7 – گاو رو
8 – به نقل از آقای کرامت شکری

*برگرفته از کتاب ” فرهنگ مردم داریون “، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن

ادامه دارد … ( قسمت بعد: ادامه ی کسب و کار مردم داریون | برداشت محصول )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا