اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون/ قسمت بیست و ششم: ادامه کسب و کار مردم داریون / واحدها

به کوشش: جلیل زارع

تقسیم بندی زمان و توجه به واحدهای مختلف در زندگی و کسب و کار و داد و ستدها اهمیت دارد. زمان را بر اساس تغییرات محسوس شبانه روز، گرمی و سردی هوا و حوادث مهم سال ها تقسیم می کرده اند. وزن بر اساس “مَن” و جزییات آن برآورد می شده و پول همان واحدهای گذشته ی ایران داشته است.

این تقسیم بندی ها از این قرار است:
1 – زمان
بخش های مختلف یک شبانه روز را با نام گداری های خاص خود مشخص می کردند. این نام ها به ترتیب عبارت بود از: سحر، شفق روشن شدن، اَفتو(1) تیغ کشیدن، اَفتو زدن، اَفتو پهن(2)، پیش از ظهر، ظهر، گُهر پَسین یا دَم پَسین، گرگ و میش یا تاریک – روشَنِی (3)، ستاره پیدا، شُو(4) نصف شُو.
فصل زمستان نیز – شاید به علت دیرگذر بودن آن – تقسیمات خاص خود را داشت که عبارت بود از: چله ی بزرگ، چله ی کوچیک، چله ی پیرزن، اُو چاشت(5)، اسفند و نوروز.
نود روز زمستان بین آن ها تقسیم می شد. تعداد روزهای هر کدام به ترتیب از این قرار بود: چله ی بزرگ: 40 روز اول زمستان، چله ی کوچیک: 20 روز بعدی، چله ی پیرزن: 10 روز، اُو چاشت: 10 روز، اسفند: 5 روز، عمو نوروز: 5 روز.
سال ها نیز با حوادث مهم آن نام گذاری می شدند. این نام ها بیش تر یادآور حوادث تلخ طبیعی است که در آن ها یا خود مردم یا گاو و گوسفندانشان به علت بیماری از بین می رفتند. مانند:
سال دردی – سال 1293 ه.ش که در آن تعداد زیادی از مردم بر اثر بیماری آنفولانزا مردند – سال مرگی – که در آن تعداد زیادی از گوسفندان تلف شد – سال گو میرونی، سال مردن گاوها به تعداد زیاد – سال وَوُی – سال مردن مردم بر اثر بیماری وبا حدود سال 1200 ه.ش.(6)
2 – وزن
کوچک ترین واحد وزن مثقال بود و بزرگ ترین واحد “مَن”. این واحدها به ترتیب از کم تر به بیش تر عبارت بود از: سه نِمِه زار(7)، نِمِّه(8)، نیم وَقّه، یه وَقّه، یه چارک، سه وقّه، نیم مَن، نیم مَن و یه وقّه، سه چارک، یه مَن و کم وقّه، یک مَن.
از این قرار: 1 مَن، 4 چارک، 8 وقّه، 16 نیم وقّه، 32 نمّه، 64 سه نمه زار و 704 مثقال بود.
3 – پول
پول بسیار کم در دسترس مردم بود و بیش تر معاملات، پایاپای صورت می گرفت. خود این امر باعث شده بود که پول هر چند اندک ارزش فراوانی داشته باشد.
“قِران” و تقسیمات جزیی آن از قبیل شاهی، عباسی و صنّار در معاملات مردم و سخنان روزمرّه ی آنان کاربردی گسترده داشت. از “تومن”(9) کم تر سخن به میان می آمد. زیرا بیش تر معاملات زیر یک تومان بود.
هر قران – که بعدها جای خود را به ریال داد – برابر بود با 20 شاهی، 10 صنّار و 5 عباسی. هر عباسی 4 شاهی ارزش داشت و هر صنّار 2 شاهی بود. شاهی نیز 5 دینار(10) ارزش داشت.
بنابراین معادل مقایسه ای قران با دیگر واحدها از این قرار است:
ا قران = 20 شاهی
5.( نیم) قران = 10 شاهی
ا عباسی = 4 شاهی
ا صنار = 2 شاهی
ا شاهی = 5 دینار
10 قران = 1 تومن
از 2 قران به بالا معمولا از “زار” مخفف هزار استفاده می شد. زیرا یک تومان، 10 هزاری بود. مثلا می گفتند: « دو زار، سه زار، …

پانوشت:
1 – آفتاب
2 – یا وقت ناشتایی خوردن
3 – روشنایی
4 – شب
5 – اُو چاشت 10 روز بود. این 10 روز فرصت مناسبی بود برای پاک نمودن معده از انگل ها و بیماری های آن. بنابرای کسانی که چنین مشکلی داشتند به سراغ چشمه ای که خاصیت شست و شوی معده داشت می رفتند و از آب آن می نوشیدند.
6 – با استفاده از اطلاعات آقای حاج حسن اسدی
7 – برابر با 11 مثقال
8 – برابر با 22 مثقال
9 – تومان
10 – در اصل 50 دینار بوده است که برای راحتی بیش تر صفر آن را انداخته اند. زیرا صنّار که مخفف صد دینار است 2 شاهی است و هر شاهی باید 50 دینار باشد تا 20 تای آن که 1000 دینار است 1 قران را تشکیل دهد و 10 برابر آن یعنی 10000 قران یک تومان شود و می بینیم که تخفیف یافته ی یافته ی آن را که 10 قران برابر 1 تومان است به کار می برده اند.

*برگرفته از کتاب ” فرهنگ مردم داریون “، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن

ادامه دارد … ( قسمت بعد: ازدواج در داریون )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا